۱۲۹۸۴۰۴
۲ نظر
۵۳۸۵
۲ نظر
۵۳۸۵
پ

قصه عاشقانه‌ی این زن ایرانی متاثرتان می‌کند

روایتی از زندگی یک زن اهل خوزستان در شبکه‌های اجتماعی بازتاب فراوانی داشته و توجه کاربران را به خود جلب کرده است.

برترین‌ها: روایتی از زندگی یک زن اهل خوزستان در شبکه‌های اجتماعی بازتاب فراوانی داشته و توجه کاربران را به خود جلب کرده است.

مصطفی جلالی‌فخر، پزشک، منتقد سینما و نویسنده با انتشار تصویر و داستان زندگی این زن در صفحه شخصی خود نوشت:

* سال‌ها پیش که رزیدنت داخلی بودم، روز سوم عید دیدمش، روی نیمکتی مشرف به درختی سراپا شکوفه و زیبایی. عطر بهار در هوا غوغا کرده بود و می‌شد با لذت تمام، نفس کشید. اما او دل‌نگران و خسته، به جای ناشناخته‌ای در دوردست، خیلی دورتر از نگاه من یا هر کس دیگری، خیره مانده بود.

* سلامش کردم و گفتم الهی سال تازه برای‌تان خوب باشد. برخلاف انتظارم، لب به آه و گلایه نگشود و با لبخند، برای من و همه‌ی آدم‌ها، دعای سلامت و آرامش کرد. وقتی از علت این جا نشستن‌اش پرسیدم، قصه‌اش را با «یکی نبود» شروع کرد.

* این که یک‌هفته است خانه‌اش همین چند وجب جا در حیاط بیمارستان است و پسر بیست‌ساله‌اش، بیمار و بستری‌ست. از شوش خوزستان آمده بود و «در این شهر بی‌ در و پیکرِ غول، غریبم». مردش خیلی سال قبل، مُرده بود و سه دخترش، در خانه‌ی شوهر و دنبال زندگی خودشان. خودش بود و «این تک‌پسری که حصیر می‌بافد و نان‌آور خانه‌ام هم هست؛ یعنی بود.

* چند ماه است که مرضِ نفس دارد و هیچ کس نفهمید چی تو تنش آمده که این جور شده. تا این که اینجا، خدا عمرشون بده، فهمیدند و مثل این که درمانش طول می‌کشد». از من خواست کاری کنم که زودتر کارشان راه بیفتد و به شهرشان برگردند. و برایش دعا کنم، به حق دانیال نبی.

* پرسیدم سال تحویل هم همین جا بودی؟ گفت: «کمی آن‌طرف‌تر، یک امامزاده‌ی کوچک هست. رفتم آن‌جا و چند نفر دیگر هم مثل من، تنها پناه‌شان همان‌جا بود. برای سلامتی همه آرزو کردم».

* شب‌ها روی همین نیمکت‌ها می‌خوابید و از این ناراضی نبود. دلش پسرش را می‌خواست و می‌گفت «اگر سالم باشد، همین چوب و فلزها هم حکم تخت سلطنت را دارد». به این نیت که فضای تلخ ذهنش عوض شود، از خالکوبی دست‌هایش پرسیدم. از ته دلش خندید و انگار به یک عمر قبل سفر کرد.

* به دوران دختری‌اش که این نقش‌ها را برای زیباتر شدن و برکتی که می‌گفتند می‌آورد، روی دست و تن‌شان نقاشی می‌کردند؛ برای همیشه. و بعد یک جور شرمِ شرقی در نگاهش ریخته شد و پایین را نگاه کرد و از راز دیگری هم پرده برداشت، این که «پسرها هم خوش‌شان می‌آمد!».

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.
10 ایده کاربردی و فوق العاده برای کسب درآمد از هوش مصنوعی!
10 ایده کاربردی و فوق العاده برای کسب درآمد از هوش مصنوعی!
همین الان ثبت نام کن تا همه ابزارهای پولساز هوش مصنوعی رو رایگان یاد بگیری...(ظرفیت محدود)
ثبت نام رایگان وبینار

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • سبحان محمدیان

    خدا کنه الان حال خودش و پسرش خوب باشه و خوشحال باشن.

  • شیعیه12 امامی

    خداوند رحمان و رحیم است.به حق این مادر غریب خودش و پسرش انشاالله خوب هستند.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج