چرا سریال پوست شیر این روزها دل همه ایران را برده؟
همین ابتدای نوشته توضیح دهم که به هیچوجه قصد تبلیغ ندارد این وجیزه؛ چه که جامعه و افراد کار خویش انجام میدهند و به گفته دیگران، معمولا وقعی نمیگذارند. از زمانی که تلویزیون با سیاستهای بسته و سختگیرانه در حوزه داستان؛ دست نویسندگان را تا حدود زیادی بست؛ پلتفرمهای داخلی از این فرصت بهره بردند و تا جایی که امکان داشت در نوشتن قصه بازتر عمل کردند. این روزها کم نیستند افرادی که از سریال «پوست شیر» حرف میزنند
اعتماد: همین ابتدای نوشته توضیح دهم که به هیچوجه قصد تبلیغ ندارد این وجیزه؛ چه که جامعه و افراد کار خویش انجام میدهند و به گفته دیگران، معمولا وقعی نمیگذارند. از زمانی که تلویزیون با سیاستهای بسته و سختگیرانه در حوزه داستان؛ دست نویسندگان را تا حدود زیادی بست؛ پلتفرمهای داخلی از این فرصت بهره بردند و تا جایی که امکان داشت در نوشتن قصه بازتر عمل کردند. این روزها کم نیستند افرادی که از سریال «پوست شیر» حرف میزنند. حال بگذریم از منتقدانی که در خفا بیشتر سریالهای خانگی را نگاه میکنند و در بسترهای اجتماعی نهی دیدن! همانطور که گفته شد این عطش دیدن جدا از تکنیکهای تیم پخشکننده که به هر حال طبق وظیفه گرانیگاه کار را بالا میبرد؛ مردم عادی نیز کم نیستند که در کوچه و بازار از این کار میگویند و به دیگران توصیه میکنند دیدن آن را. باز هم بگذریم از افرادی که بعد شهریور امسال؛ اصولا هرگونه کار هنری را مذموم میدانند! به راستی چقدر سخت است که برای هر جملهای باید تکلمهای هم نوشته شود! از اصل مطلب دور نشویم.
مراد از این استقبال تعریضی است به جعبه جادویمان؛ تلویزیون که این شور و طلب را از عموم مردم دریغ مینماید. آیا همه میتوانند از پلتفرمها یا سایتهای موجود؛ فیلم یا سریالی را به راحتی دانلود کنند؟ چه ایرادی دارد همزمان هم تلویزیون و هم پلتفرم در رقابتی سازنده؛ ساعات فراغت مخاطب را پر نمایند؟ براساس آخرین آمار موجود میزان مخاطبین تلویزیون تا حد زیادی پایین آمده است و پراستقبالترین اثر، شاید زیر چهل درصد در حالت خوشبینانه بیننده داشته باشد. دست و پای تلویزیون را در پوست گردو نمیگذاریم.
نیک مسوولان امر آگاه هستند که تا چه حد میتوانند با کمی وسعت نظر مخاطبین خود را افزایش دهند. مخاطبی که در این زمان به راحتی به بهترین سریال و فیلمهای دنیا دسترسی دارد. راستی آیا این دوستان از خود پرسیدهاند چرا دیگر کمتر کسی از سریالهای بیمحتوا و صرفا چشمنواز شبکههای فارسیزبان، سخنی نمیگوید؟ جواب بسیار ساده است و همه آگاهند به خوبی. هر چند کوچ مخاطبین از تلویزیون به پلتفرمهای خانگی به نوعی تا حدود زیادی درون خانوادگی شاید محسوب شود؛ ولی شاید رسانه ملی دست برتر خود را در پارازیت انداختنهای عرفی رو نماید و همین عیش نیمه را هم از مخاطب دریغ کند! چه میدانیم شاید نگاه نجیبانه مخاطب به تلویزیون سببساز چنین کرداری شده است. مخاطبی که هنوز میتواند به آثار هنری تلویزیون باورمند بماند. باوری که در سایر حوزهها تا حدود زیادی از دست رفته است. پوست شیرهای زیادی تلویزیون میتواند بسازد. این فرصت را
از دست ندهند که به صواب و ثواب نزدیک است.
ارسال نظر