دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد در شرایطی بر برگزاری کنسرتهای موسیقی در منطقه آزاد تجاری کیش متمرکز شده و ظاهراً قرار است برجستهترین خوانندگان پاپ و سنتی برای اجراهای صحنهای، راهی این جزیره شوند که عملاً این اتفاق کمک چندانی به فراگیری موسیقی نخواهد کرد و توان کاهش اندک عطش مردم شهرستانهای کشور را برای موسیقی نخواهد داشت و بیشتر شبیه یک ژست است.
تابناک: در تازهترین طراحی برای عبور از چالش عدم برگزاری کنسرتهای موسیقی، تلاش شده تا دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد در پی راهکارهایی تازه برای پوشش بخشی از نیاز مردم به موسیقی زنده بوده و در همین راستا، کیش یک ماه میزان بسیاری از گروههای موسیقی باشد و برخی از بزرگان موسیقی نیز در این مدت برای اجرایی در این منطقه آزاد تجاری، دعوت شوند.
چالشها درباره برگزاری برنامههای موسیقیایی بر کسی پوشیده نیست و آخرین آنها نیز بحث طرح تفکیک جنسیتی کنسرتهای مجاز موسیقی است که در این میان حتی اجراهای سنتی، به رغم برگزاری در سکوت مطلق ـ به واسطه فضای این سبک موسیقی ـ نیز از این قاعده مستثنی نشدهاند و عملاً این اتفاق در ارومیه رخ داد.
بنا بر این گزارش، مسئولان دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد با گفتوگو در پی تثبیت نشدن این وضعیت بودهاند که در صورت تثبیت و فراگیری، به دلایلی از جمله نبود ظرفیت بلیت فروشی به اندازه دو اجرای مستقل و همچنین نگاه خانوادگی مردم به کنسرتهای موسیقی و رغبت نداشتن به حضور انفرادی در کنسرتها، همین اندک حضور موسیقی در شهرستانها را نیز منتفی خواهد ساخت.
با این حال، چالش اساسی، کهنهتر از ماجرای تفکیک است و احتمالاً بحث جداسازی مردان و زنان در کنسرتها و برگزاری کنسرت زنانه و مردانه، منتقی خواهد شد؛ اما آنچه نگرانی عمیقتری را در پی داشته، عدم امکان برگزاری اجراهای زنده در فضایی جز پایتخت است و این دغدغه در سالهای اخیر با نبود ارادهای برای گسترش برنامههای موسیقیاییِ اصیل در شهرستانها پررنگتر شد.
با آمدن مسئولان جدید در معاونت هنری و دفتر موسیقی، تلاشهای گستردهای برای تغییر این فضا انجام گرفت و مشخصاً پیروز ارجمند در این زمینه کوشید تا فضا تغییر کند؛ اما مگر رئیس دفتر موسیقی در معادلات اینچنینی چقدر قدرت دارد؟ با وجود این، انتظار میرود این نهاد تلاش کند با بهره از قدرت نهادهای بالادستی و همچنین تعامل با متولیان استانی ـ که در برگزاری برنامههای موسیقی تأثیرگذارند ـ حرکتی هرچند کوچک انجام دهد.
این رخداد دستکم میتواند با برگزاری کنسرتهای موسیقی سنتی ـ که تعلق عمیقی به مردم ایران دارد و رفتارهایی نظیر حرکات موزون به عنوان نگرانی برخی مسئولان سیاسی و اجتماعی در آنها به هیچ عنوان رخ نداده و نمیدهد ـ تحقق یابد؛ اما ظاهراً همچون یک دهه اخیر، برخی شهرستانها حتی میزبان برخی اساتید موسیقی نظیر شهرام ناظری، حسین علیزاده، کیهان کلهر و... نخواهند بود و باید به وضعیت کنونی که هر چند سال یک کنسرت موسیقی سنتی با هزار و یک ملاحظه در برخی شهرستانها برگزار میشود، قانع بود.
این در حالی است که عطش مردم به موسیقی را میتوان با برخی رویدادهای معمول در شهرستانها حس کرد؛ برای نمونه، با توجه با برگزار نشدن حتی یک اجرای زنده سنتی در یکی از شهرستانهای بزرگ کشور با جمعیت بیش از یک میلیون، شهرستان مجاور میزان کنسرتها شده و در این میان با برگزاری هر کنسرت، سیل عظیم جمعیت از شهر اصلی ـ که مرکز استان است و رنگ اجرای زنده را نمیبیند ـ به این شهر روان شده و مخاطبان موسیقی هزینههای فراوانی را متحمل شوند.
با وجود این، آیا منطقی است که هزینههای استفاده از برنامههای زنده موسیقی ـ هم اکنون همین هزینه بلیت نیز برای بخش اعظمی از مردم تأمین شدنی نیست ـ بیش از این افزوده شود و به مردم بگوییم اگر خواهان شنیدن موسیقی هستید، از دورترین نقاط کشور بلیت هواپیما تهیه کنید و راهی جزیره کیش شوید؟!
واقعیت این است، در شرایطی که بزرگان کشور، اصل موسیقی را تأیید و تنها درباره موسیقیهای لهو و لعب نقدهایی مطرح کردهاند، مشخص نیست چرا باید چنین منعی در برابر گسترش موسیقی باشد و از آن پراهمیتتر، چرا مسئولان موسیقی این وضعیت را پذیرفتهاند و عملاً تلاشی برای تغییر وضعیت دیده نمیشود؟!
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر