حمله روزنامه جوان به مهناز، گلشیفته و هانیه
سوگواری برای اعدام محاربی که قاتل دو جوان مشهدی است و تبرئه او و تلاش برای آنکه چهره محارب قاتل را یک مظلوم بر دار کشیده نشان دهند، آخرین نمونه از شرارتهای براندازان است.
جوان نوشت: سوگواری برای اعدام محاربی که قاتل دو جوان مشهدی است و تبرئه او و تلاش برای آنکه چهره محارب قاتل را یک مظلوم بر دار کشیده نشان دهند، آخرین نمونه از شرارتهای براندازان است.
صبح روز گذشته خبر اعدام مجیدرضا رهنورد، آشوبگر مشهدی آمد. براساس کیفرخواست، مجیدرضا رهنورد متهم بوده به محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد از نوع چاقو به قصد جان مردم که منتهی به شهادت دانیال رضازاده و حسین زینالزاده و همچنین مجروح شدن چهار نفر دیگر شد. همچنین در کیفرخواست صادر شده آمده که اقدامات متهم موجبات ناامنی و ترس در محیط را فراهم آورده است. این اتهامات پس از برگزاری جلسه علنی دادگاه، با توجه به حضور شاهدان متعدد به علت انجام جرم در فضای عمومی، اقرار متهم، وجود فیلم از صحنه جنایت و... طبق حکم صادره اثبات شد و پس از تأیید قضات دیوان عالی کشور به اجرا درآمد.
روزی که خبر چاقوکشی اشرار برانداز در مشهد و شهادت دو جوان مشهدی منتشر شد، مردم عزادار شدند و مراسم تشییع پیکر این دو شهید، با حضور جمعیت انبوه مردم مشهد برگزار شد. انتشار فیلم دوربینهای مداربسته از صحنه چاقوکشی و قتل، نشستن قاتل بر سینه یکی از شهدا و زدن ضربات چاقو بر بدن او موجب فوران احساسات و خشم مردم شد.
با این حال، و بهرغم طی همه روال قانونی و شرعی و قانونی و منطقی بودن حکم صادره و نیز اقرار خود متهم بر استفاده از سلاح سرد و ضربه زدن به هشت نفر (دو شهید و شش مجروح)، اما براندازان که از روزهای قبل مظلوم نمایی رهنورد را آغاز کرده بودند، با اعلام خبر اعدام او موج تطهیر و قدیسسازی از محارب قاتل را شروع کردند.
«جوان بی گناه ما را اعدام کردند» این شروع متن سوگوارانه مصی علینژاد برای مجیدرضا رهنورد بود. او از مبارزه با جمهوری اسلامی کاسبی میکند و طبعاً نمیتواند حتی اعدام قاتل دو نفر را هم تأیید کند، چون اگر این مبارزاتش نبود، به جای عمارت چند میلیون دلاری در نیویورک، شاید شب را باید در خیابانهای این شهر به صبح میرساند!
مهناز افشار هم جمهوری اسلامی را قاتل زندگی و جوانی و زیبایی خواند. او البته همکار مؤسسه ضد ایرانی تواناست و طبعاً میکوشد آنچه را از آنها آموخته، پیاده کند. هانیه توسلی با هشتگ نام رهنورد نوشت که «هولناکی شرایط زندگی ما، فراتر از عقل و منطق منه» این یعنی آدمکشی رهنورد و چاقوکشی او مطابق عقل و منطق هانیه توسلی بوده است که اعتراضی به آن نداشته است. البته اگر چاقوی رهنورد به جای آن جوانان مشهدی، بر سینه عزیزی از هانیه توسلی میخورد، الان یقیناً منطق و عقل او حرف دیگری میزد! گلشیفته فراهانی هم که کلاً قصهای نوشت در باب اینکه چاقو را از جای دیگری آوردهاند و به رهنورد اختصاص دادهاند و.... ایران البته برای سطح برهنگی امثال گلشیفته جایی ندارد و انگیزه کینهآلود او برای به هم انداختن ایرانیها کاملاً دانسته میشود.
بیبیسی هم این میان سهم خودش را دارد. انتشار تصاویر رهنورد در آغوش مادرش، انتشار تصاویر دسته گل و حجله مقابل منزل محارب اعدام شده، گزارش در خصوص بی گناهی و مظلومیت و مردم نامیدن اشرار و اوباشی که به اعدام رهنورد معترض هستند، بخشی از عملکرد بیبیسی فارسی و همکارانش در من و تو و اینترنشنال و ... است. طبعاً خانواده یک اعدامی هم عزادار مرگ فرزندشان هستند، اما این عزاداری نشانه حقانیت او نیست. گریههای همسر ۱۹ ساله دانیال رضازاده که اولین سالگرد عقدش را با کیکی روی مزار همسرش گرفت، مادری که تنها فرزندش را با ضربههای چاقوی رهنورد از دست داد و ترس و وحشت مردم مشهد از جولان چاقوکش آشوبگر در خیابان، فقط بخشی از آن چیزی است که رهنورد رقم زد.
همین فعال رسانهای و مجازی و همین رسانهها موج نفرت علیه مردم را در میان مخالفان داخلی جمهوری اسلامی ایجاد و آنان را تحریک و تشویق به آشوب و قتل و خرابکاری کردند و حالا ژست سوگواری میگیرند. در حالی که آنها هم آمران و شرکای این ایجاد وحشت عمومی و قتلها هستند. با این حال انتهای مبارزه آنها فعالیت مجازی است، اینسو، اما پیاده نظامی که با تشویق آنها به خیابان میآیند و اغتشاش میکنند، جان خود را معامله میکنند تا فاکتور لیدرهای مجازی براندازان و امثال علی کریمی و مصی علینژاد به موقع نقد شود.
ارسال نظر