سفره هایی که از اصل افتاده اند!
یکی از مشکلات بزرگی که این روزها بسیار دیده میشود و دقیقاً برخلاف جهت ماه مبارک رمضان است، اسراف کاریهایی است که با برگزاری مهمانیهای بزرگ در این ماه انجام میشود. ریخت و پاشهایی که نه تنها ثوابی ندارد که گناه هم دارد.
آنوقتها صدای «ربنا» هم جور دیگری بود و وقتی با رنگ لاجوردی آسمان که قدم قدم رو به سیاهی میرفت در میآمیخت، اشتیاق سالهای دور کودکی را تازه میکرد. حال و هوای دل ضعفهها و هوس قاپیدن ظرف زولبیا و بامیه، چادر سفید گلدار مادر بزرگ و تسبیح پدربزرگ، آش رشتهای که دم افطار با هیچ چیز قابل معاوضه نبود و... آن روزها سفرهها ساده بود و دلها هم سادهتر. رنگ و رونق سفره به صفای مهمانها بود و برکتی که با خود میآوردند.
آن وقتها ماه رمضان که از راه میرسید هم آسمان به زمین نزدیکتر میشد و هم دلها به هم. هر روز همه دور هم جمع میشدند و روزهای گرسنگی و تشنگی را به شوق تازه کردن دیدارها سر سفره افطار میگذراندند، اما حالا مدت هاست که سفرههای افطار دیگر آن سادگی و صفای قدیم را ندارند. دیگر غذاهای آنچنانی و مهمانیهای آنچنانی سایه سنگین خود را چنان بر سر سفرههای ساده و بیآلایش انداختهاند که دیگر کمتر میشود ردی از آن دور همیهای خودمانی اهل فامیل را گرفت.
دور همیهایی که پول هنگفتی نمیخواست و خرجش فقط حوصله بود و عشق. حالا شاید نشانی آن روزها فقط در قاب آلبومهای قدیمی پیدا شود. حالا سفرههای افطار هر چه مجللتر، بهتر. هر چه شلوغتر و پر خرج تر، ثوابش هم بیشتر. حالا دیگر سفرهها در ماهی که قناعت و سادگی با تار و پودش در آمیخته چنان با شکوه پهن میشوند که گویا هر چه پر دنگ و فنگتر به خدا نزدیک. از منوهای افطار ۱۵۰ هزار تومانی مجللترین رستوران گرفته تا خرجهای چندین میلیونی برای برپایی یک ضیافت افطار که همه زیباییاش به سادگی و معنویتش بود. این طرز تفکر مدت هاست که مجال پهن کردن همان سفرههای صاف و ساده و با صفا را از خیلیها گرفته و دیگر از آن دور همیهای زود به زود فامیلی هم خبری نیست. هر که پولدار باشد یا خود را به آب و آتش بزند و بتواند سفرهای با شکوه ترتیب دهد گوی سبقت را از بقیه میرباید و میتواند فامیل و آشنایان را به سفره افطار دعوت کند و خودی نشان بدهد. هرکه هم بضاعت چندانی نداشته باشد و خرج و برجش با هم جور نباشد بینصیب میماند و نمیتواند فیضی از پهنکردن سفره افطار برای مهمان ببرد. سفرههای مجلل و رنگین که از این در آمدند سفرههای با صفا و بیریای قدیمی از آن در رفتند و فقط یاد گذشتهها و حسرت آن روزها به جا ماند...
سفرههایی برای گسترش ارتباطات
سفرههای ساده افطار اما نه تنها کارکرد سفره بودنشان را بهخوبی ایفا میکردند که وسیلهای تمام عیار بودند برای گسترش ارتباطات یا همان صله رحم. کل فامیل از پیر تا کودک میآمدند و لحظهها را کنار هم سپری میکردند. در سالهای اخیر هم البته سفرههای افطار شاید وسیلهای باشند برای گسترش ارتباطات اما از نوع دیگری. از نوع افطاری به سبک مسئولان این سازمان و آن نهاد و آن یکی ارگان که همراه با ۴۰۰ نفر دیگر که همه آنها هم سری در بین سرها داشتند در فلان هتل مجلل به دعوت رئیس فلان سازمان دور هم جمع میشدند و بودجه سازمان مذکور هم خرج ضیافت افطار پر زرق و برقشان میشد.
در این هنگام ارتباطات هم گستردهتر میشد و... اما سفرههای افطار واقعی، آنها که با نیت سفره افطار پهن میشدند، بزرگترین کارکردشان این بود که دلها را به هم پیوند میدادند. همه از حال هم با خبر بودند و خویشاوندی معنای واقعی خودش را داشت. همانطور که به قول آقای مرادی که در صف مرغ تره بار ایستاده و منتظر است تا نوبتش برسد، سفرههای افطار قبلاً وسیلهای بود برای پیوند بیشتر فامیل: «تا قبل از اینکه فرهنگ مردم تغییر کند و سفرههای پر زرق و برق افطار برایشان جا بیفتد، تقریباً همه فامیل توان این را داشتند که افطاری بدهند و لذت جمع کردن همه اقوام دور هم را تجربه کنند. دارا و ندار سفرهها را ساده میانداختند که خدای ناکرده آنکه بضاعت کمتری دارد شرمنده نشود. حتی یادم میآید بعضی سالها به جز یک روزی که خودمان افطار میدادیم و همه اقوام به خانهمان میآمدند، دیگر خانه نبودیم و هر روز یکجا دعوت میشدیم و همه میتوانستند در این دوره افطاری شرکت کنند.»
خانم میانسالی هم در صف کناری ایستاده وارد بحث میشود و میگوید: «سفرهها بهانهای بود برای آنکه همه از حال و روز هم با خبر باشند و به برکت این سفرهها روابط پایدار میماند.حتی کسانی که با هم کدورتی داشتند یا اختلافی پیش میآمد به حرمت همین سفره دلهایشان را پاک میکردند و کینهها را کنار میگذاشتند. حالا دیگرچه بشود که فامیل دور هم جمع شوند، یا در عروسیها یا دور از جان در عزاداریها، چون این روزها با توجه به مخارج و گرانی، مهمانی دادن کار دشواری شده و همه از پس آن برنمیآیند چه برسد به مهمانیهای افطار که رایج شده سنگ تمام بگذارند و هیچ جور نمیشود ساده برگزار کرد. همین میشود که فامیل دیر به دیر دور هم جمع میشوند و اتحاد و صفای گذشته دیگر در بین قوم و خویشها وجود ندارد.»
آقای دیگری چند قدم عقبتر از بقیه است و تقریباً در انتهای صف ایستاده، از اسراف و ریخت و پاشی میگوید که سفرههای افطار امروزی به دنبال دارند: «یکی از مشکلات بزرگی که این روزها بسیار دیده میشود و دقیقاً برخلاف جهت ماه مبارک رمضان است، اسراف کاریهایی است که با برگزاری مهمانیهای بزرگ در این ماه انجام میشود. ریخت و پاشهایی که نه تنها ثوابی ندارد که گناه هم دارد.»
آقای جلویی هم وارد گفتوگو میشود و از دردسری میگوید که سفرههای پر جلال و جبروت برای صاحبخانههای روزهدار به دنبال دارد.
نظر کاربران
مفهوم روزه گیری چیست ........افطاری تو برج میلاد نفری سیصدهزار تومان