غذایی که شکل و قیافهاش چنگی به دل نمیزند!
شکل و قیافهاش چندان چنگی به دل نمیزند، قبل از پخت و هنگام آن بویش برای خیلیها میتواند آزاردهنده باشد، و طعمش حسابی جنجالبرانگیز است.
همشهری آنلاین: شکل و قیافهاش چندان چنگی به دل نمیزند، قبل از پخت و هنگام آن بویش برای خیلیها میتواند آزاردهنده باشد، و طعمش حسابی جنجالبرانگیز است؛ با این حال، سیرابی، عشاق زیادی در سراسر دنیا دارد و خیل هواداران سیهچاکش، سال به سال بیشتر هم میشود.
این غذای ساده، که بهگفته خیلیها اگر به درستی پخته شود، تمام مخالفانش را هم جذب خود میکند، سابقهای طولانی در سفره غذای انسانها دارد و در سالهای اخیر، چنان مورد توجه قرار گرفته که یک روز جهانی هم، که امروز باشد، به نامش زدهاند. این روز را «هیات جهانی بازاریابی سیرابی»، سازمانی غیردولتی در انگلیس، تعیین کرده و از قضا، با استقبال زیادی هم مواجه شده است. دلیل انتخاب این روز اینکه ساموئل پپی، دریانورد و مورخ معروف انگلیسی، در یادداشتهای روزانهاش در 24اکتبر سال1662 میلادی، به سیرابی اشاره کرده و نوشته است: «در خانهام و در کنار همسرم، و غذای عالی سیرابی را که با راهنمایی خودم پخته شده را صرف کردیم.»
این که انگلیسیها، ملتی که هیچ ارتباط نزدیکی با سیرابی ندارند، روز جهانی سیرابی را انتخاب کردهاند کمی معنادار است. چون در دنیا، اینطور جا افتاده که سیرابی خوشمزه نیست، مگر اینکه ایتالیاییها آن را بپزند. شاید ما ایرانیها چندان با این تعریفی که در دنیا جا افتاده موافق نباشیم، اما استادان سیرابی در دنیا، ایتالیاییها هستند. و البته اینکه ما ایرانیها هم در این زمینه مدعی هستیم، بیراه نیست، چون علاوه بر اینکه سیرابی غذای قدیمی و سنتی ما به شمار میرود، سیرابی خوردن بخشی از فرهنگ ما ایرانیها شده و چه در خانهها که معمولا بهصورت دسته جمعی خورده میشد، و چه در سیرابیفروشها، خوردن این غذا آداب و معمولا مناسبتهای خاصی دارد. همین وجود سیرابیفروشی، بهعنوان جایی که منحصرا این غذا را میفروشد (البته در کنار کله پاچه)، نشان میدهد که سیرابی چه جایگاهی در فرهنگ غذا خوردن در ایران دارد. اما در عرصه عمومی، باز هم بهنظر میرسد که ایتالیاییها از ما بیشتر به سیرابی علاقه میدهند؛ سیرابی در ایتالیا چنان محبوب است و مشتری دارد، که فروشندههای دورهگرد در کنار خیابان آنرا بهدست مردم میدهند. و همچون ایران، مغازههای زیادی هستند که صرفا این غذا را میپزند و مثل غذاهای آماده و دم دستی، به مردم میدهند. سیرابی در خیابانها، یا با چنگال، یا بهصورت ساندویچ در نان سرو میشود. اما این بخشی از فرهنگ سیرابی خوردن در ایتالیاست؛ دستورپختهای بسیار زیادی درباره پختن خود سیرابی، چه آبپز کردن و چه سرخ کردن، وجود دارد و غذاهای زیادی هستند که سیرابی ماده اولیه اصلی آنهاست.
همین است که ایتالیاییها را به استادان سیرابی در دنیا تبدیل کرده است. همانطور که سیرابی خوردن در ایران، در موارد زیادی، نمادی از دورهمبودن و خوشگذراندن است، در ایتالیا هم تاریخ و پیشینه جالبی دارد بخشی از فرهنگ معاصر این کشور است. سیرابی، در واقع بازتابی از افت و خیزهای ایتالیا در چند دهه اخیر است؛ در دوره جنگ جهانی دوم که اوضاع اقتصادی این کشور فاجعهبار شده بود و قشر فرودست توان خرید گوشت را نداشت، بهصورت گسترده به خوردن سیرابی روی آورد همین باعث شد این غذا، در سطح کشور با استقبال زیادی مواجه شود. اما بعدا که وضع اقتصادی بهتر هم شد، از محبوبیت این غذا کم نشد و اقشار پولدار هم به آن علاقه نشان دادند.
با همه اینها، نباید عشق به سیرابی را به ایران و ایتالیا تقلیل بدهیم؛ مردم بسیار زیادی در دنیا هستند که مثل ما عاشق سیرابی هستند و اصلا آن را بخشی از غذای ملی خود میدانند. در کشورهای زیادی، سوسیسهای محبوب، سیرابی دارند. در مکزیک، هند، پرتغال، لهستان و فیلیپین، از سیرابی در سوپهای معروف استفاده میشود. و در ویتنام، سوپ پو که غذای ملی این کشور است، عمدتا با سیرابی پخته میشود. سیرابی در کشورهای انگلیسیزبان، چندان محبوب نیست اما همین غذا، در رستورانهای معروف آمریکا سرو میشود. در انگلیس هم، که تا همین نیم قرن پیش سیرابی غذای محبوبی بهخصوص در شمال کشور بود، جنبشی راهافتاده تا مصرف سیرابی را دوباره احیا کند.
ارسال نظر