ماموران نیروی انتظامی، احترام مردم را نگه نمیدارند
بالاگرفتن خشونت و میزانی خشم و فوران آن در درگیریهای اخیر، چندان است که زدودن آثارش از روح و روان شاهدان به هیچ عنوان کار آسانی نخواهد بود. آیا موضوع به همین سادگی است که در گوشهای، کسی یا کسانی با قوای انتظامی درگیر شوند، کار بالا بگیرد، عدهای مجروح یا حتی کشته شوند، ناسزا به همدیگر بگویند و بعد شب بروند خانه و سر سفرههاشان بنشینند و مثل همیشه، مثل دو، سهماه پیش بنشینند و شام بخورند؟ بیتردید هردوطرف متحمل سختی و فشاری میشوند که تمام وجود و زندگیشان را تا مدتها آلوده، سخت و سنگین خواهد کرد.
نیوشا طبیبی در هم میهن نوشت: بالاگرفتن خشونت و میزانی خشم و فوران آن در درگیریهای اخیر، چندان است که زدودن آثارش از روح و روان شاهدان به هیچ عنوان کار آسانی نخواهد بود. آیا موضوع به همین سادگی است که در گوشهای، کسی یا کسانی با قوای انتظامی درگیر شوند، کار بالا بگیرد، عدهای مجروح یا حتی کشته شوند، ناسزا به همدیگر بگویند و بعد شب بروند خانه و سر سفرههاشان بنشینند و مثل همیشه، مثل دو، سهماه پیش بنشینند و شام بخورند؟ بیتردید هردوطرف متحمل سختی و فشاری میشوند که تمام وجود و زندگیشان را تا مدتها آلوده، سخت و سنگین خواهد کرد.
برخوردهایی متعدد از کسانی شنیده میشود که غالبا لباس انتظامی و نظامی بهتن ندارند - نیروهایی که به لباسشخصی موسوم هستند - اما در جمع ماموران حضور دارند، به مردم معترض و حتی در بسیاری از موارد به رهگذرانی که نقشی در اعتراضات ندارند فحاشی میکنند. گاه ناسزاهایی از دهان آنها شنیده میشود که ذرهای با ظاهر متشرع و مومنشان نسبتی ندارد.
در روزهای گذشته، فرماندهان پلیس تلاش کردهاند در رسانهها چهرهای مهربان و نرمخو از نیروی تحتامرشان به نمایش بگذارند. قضاوت درباره مهربانی یا نامهربانی آنان زمان درگیریها را برعهده کسانی میگذارم که در خیابانها شاهد این برخوردها هستند. لابد آنها میتوانند از مشاهداتشان بگویند. بگویند دیدهاند که پلیس بهجای برخورد، به گفتوگو با معترضان پرداخت و اگر از هردوطرف کسانی قصد رادیکالیزه کردن فضا را داشتهاند، بهسمت بیرون میدان هدایت کرد.
عرض من درباره برخورد پلیس در مواقع عادی است. برای من که یک شهروند کاملا معمولی هستم و قاطعانه از ارتکاب هرنوع تخلف ولو خلاف کوچک رانندگی اجتناب میکنم، باز هم دیدن و همصحبتی با مامور پلیس نهتنها آرامشبخش نیست و حسی از امنیت به من نمیدهد، بلکه بهشدت مضطرب و نگرانم میکند.
معمولا ماموران پلیس، در برخورد با شهروندان از ادبیاتی خشک و با خطاب «تو» استفاده میکنند. بارها دیدهام که زن یا مرد محترم سالخوردهای را با خطاب «تو» صدا و آمرانه و تحقیرآمیز با آنها رفتار کردهاند. همین رفتار -ترس از بیاحترامی و تحقیرشدن- اضطراب فراوانی برای شهروندانی که حتی خلافی مرتکب نشدهاند، ایجاد میکند. درست است که پلیس باید دارای ظاهر و رفتاری باشد که قاطعیت و قدرت در آن تجلی پیدا کند تا متخلفان و متجاوزان به حقوق مردم جرات و جسارت پیدا نکنند، اما قدرت و صلابت پلیس باید با ادب و انساندوستی ملازم باشد. کجای تعالیم اسلام، شیوه و سیره رسول خدا (ص) و حضرت امیرالمومنین (ع) چنین بوده است؟ کدامیک از این بزرگواران از کارگزاران خود خواستهاند که به مردم دیگر اهانت کنند تا قدرت و صلابت حکومت بر آنها آشکار شود؟
آیا برخی اعتراضهای انباشتهشده در اثر همین توهینها، تحقیرها، رفتارهای سخت و خشک پدیده نیامدهاند؟ ما سپاسگزار پلیس و تکتک ماموران زحمتکش و جانبرکفشان که در مهار سرقت، جنایت، توزیع موادمخدر و دیگر جرایم نقش مهم، موثر و بیجایگزینی دارند، هستیم.
اما همین رفتارهای کوچک مهرآمیز و زبان به سخن نرم، آرام و معمولی گشودن، سطح خشونت و عصبانیت جامعه را تقلیل میدهد. آیا پلیس برای برخورد با شهروندان و چگونگی صحبت کردن با هر فردی از کوچک و بزرگ و پیر گرفته تا گردشگر غیر ایرانی، آموزش میبیند؟ آیا به آنان گفته میشود، زیبنده است مامور پلیس که حافظ جان و مال و مدافع حقوق شهروندان است به زبان و ادبیاتی سخن بگوید که شایسته نام پلیس، ایران و اسلام باشد؟ آیا مهارتهای رفتاری آنها مورد سنجش قرار میگیرند؟ آیا ظرافتهای کلامی به آنها آموزش داده میشود تا با کلامی نرم از بروز حوادث، تندیها و جرائم جلوگیری کنند و اگر حادثهای بروز کرد، بتوانند سطح تنش و عصبانیت را کاهش دهند و بحران را کنترل کنند؟ اگر ادعای یکی از فرماندهان در برگزاری کلاسهای روانشناسی را بپذیریم، باید اذعان کنیم کلاس روانشناسی کافی نیست و بهتر است گذراندن آموزش مهارتهای اجتماعی، اجباری شود.
ارسال نظر