عکسی که مرضیه ابراهیمی منتشر کرد و جنجالی شد
مرضیه ابراهیمی «قربانی حادثه اسیدپاشی» در پست جدید خود نوشت: هشتسال پیش در چنین روزی چشمم، نیمی از صورت و موها و یک مرضیه را از دست دادم....
برترینها: مرضیه ابراهیمی «قربانی حادثه اسیدپاشی» در پست جدید خود نوشت: هشتسال پیش در چنین روزی چشمم، نیمی از صورت و موها و یک مرضیه را از دست دادم.
برای تولد دوباره و پذیرفتن آن من جدید، جنگیدهام.
برای اثبات خودم
برای اینکه بگویم، حتی اگر نیمی از صورتم را بگیرید من همچنان زنم، زیبایم، میرقصم و موهایم را به باد میسپارم…
خواستم بگویم: من زنم، زندهام و آزاد آفریده شدم.
در رابطه با این پست مرضیه ابراهیمی، پوریا ذوالفقاری«منتقد» یادداشتی به اشتراک گذاشته است.
وی نوشته: دیشب پستی از خانم مرضیه ابراهیمی (از قربانیان اسیدپاشی) استوری کردم و امروز میبینم دایرکت پر شده از پیامهای انتقادی به او که چرا رفته در انتخاباتی که بسیاری تحریمش کرده بودند، شرکت کرده و رای داده؟
راستش ابتدا غافلگیر و متاسف شدم. فکر کردم دیگر سنگینتر از هزینهای که او داده چه میتواند باشد اما بعد دیدم این که دیگر پرداخت هزینه، حقانیت در پی نمیآورد، گام بلندی رو به جلوست. سالها وسط بحثهای سیاسی، پرسشی خالی از استدلال و متکی به پیشفرض حقانیت فرد هزینهداده مثل چماق برسرمان فرود میآمد که: «تو بیشتر میفهمی یا فلانی که ده سال زندان بوده و شکنجه شده؟» و خب ما روگیر میشدیم که چه بگوییم؟ بلد نبودیم بگویم هزینه دادن محترم هست اما سند درستی نگاه و تحلیل نیست.
نشریات اصلاحطلب هم که دم هر انتخاباتی عکس چریک پیر را با کمر خمیدهاش روی جلد میزدند و کنارش نقل قولی از او دربارهٔ ضرورت رای دادن میآوردند که معنا و اثرگذاریاش روشن و حتمی بود؛ این پیرمرد که عمری مبارزه کرده و کمرش تا شده میخواهد رای بدهد. شما نمیخواهید؟... و کی رویش میشد بگوید استدلال چریک پیر غلط است و مگر زندان رفتن لزوما فرد را تئوریسین میکند و تازه تئوریپردازان بزرگ هم اشتباه میکنند و باید بشود جوابشان را داد...
به هرحال انگار از این مرحله هم گذاشتهایم. این را به تجربهٔ واکنشهایی که به استوری کردن پستی از خانمی ابراهیمی دیدم، میگویم. هزینه دادن همدلی برمیانگیزد اما دیگر سند حقانیت کنش و استدلال سیاسی نیست.
گام بلند رو به جلوست. داریم تغییر میکنیم. داریم رها میشویم از انگارههایی که عمری جسارتمات را به بند کشیدند و دهانمان را دوختند. چه بهتر از این؟
ارسال نظر