چرا خیابان به جای صندوق انتخاب شد؟
بله، معترضان میتوانستند از طریق نمایندگانشان خواستشان را مطرح کنند اما اگر نمایندهای بیابند، اگر احساس کنند که جایگاه مجلس تنزل نکرده و اگر وقتی از همین مجلس چهار نفر حرف میزنند پلیس شکایت نکند. معترضان خیابان هم نه، کاش منتقدان میتوانستند...
عصر ایران نوشت: بله، معترضان میتوانستند از طریق نمایندگانشان خواستشان را مطرح کنند اما اگر نمایندهای بیابند، اگر احساس کنند که جایگاه مجلس تنزل نکرده و اگر وقتی از همین مجلس چهار نفر حرف میزنند پلیس شکایت نکند. معترضان خیابان هم نه، کاش منتقدان میتوانستند...
آقای مصطفی میرسلیم نمایندۀ تهران در مجلس شورای اسلامی به «عصرایران» گفته است: «معترضان میتوانستند از طریق نمایندگانشان خواستهای خود را پیگیری کنند».
اصل این سخن درست است اما از کدام طریق: «نمایندگانشان». بله، نمایندگانشان. کار نماینده و وکیل همین است که پیگیر نظر موکل باشد و خواست فردی را که به او نمایندگی داده دنبال کند.
نظارت استصوابی اما در هر دوره نیمی و گاه بیش از نیمی از کاندیداها را حذف میکند و در نتیجه نصف رأیدهندگان نامزد مورد علاقه خود را پیدا نمیکنند تا به او رأی دهند و حاصل، همین مجلس فعلی است که بر اساس آرایی که به دست آوردهاند و مواضعی که اتخاذ میکنند و دغدغههایی که مطرح کردهاند میتوان ادعا کرد بخش قابل توجهی از ملت ایران را نمایندگی نمیکند.
در انتخابات رقابتی و با مشارکت حداکثری بعید بود همین آقای میرسلیم به عنوان نمایندۀ تهران انتخاب شود چرا که پیشتر دیدهایم درانتخابات رقابتی و با مشارکت حداکثری لیست رقیب اصولگرایان رأی میآورد و در اسفند ۹۴ هم دیدیم که چگونه تمام ۳۰ کرسی را به خود اختصاص دادند و هم طیفیهای آقای میرسلیم از ردیف ۳۰ به بعد قرار گرفتند. هر چند که اصل، انتخابات رقابتی با مشارکت حداکثری است و نه دیدگاه انتخاب شوندهها و در این فقره مهم این است که چگونه انتخاب شدهاند (با ساز و کار دموکراتیک یا استصوابی و چینشی) نه این که چه کسانی انتخاب شدهاند.
بعد از همان انتخابات اسفند ۹۴ هم البته وقتی مردم دیدند شوراهای عالی موازی، کار قانونگذاری را انجام میدهند و حاضر نشدند ولو یک سال ریاست مجلس را به نمایندۀ اول تهران بسپارند دلسرد شدند اگرچه مشخص شد دست مجلس باز هم باشد باز شورای نگهبان وتو میکند و در نتیجه دیدیم که چگونه در انتخابات بعدی مشارکت پایین آمد هر چند لایههایی از مردم همچنان برای ابراز وفاداری شرکت کردند و بیش از انتخاب بین رقبا بر حمایت و اعلام وفاداری در قالب رأی دادن تأکید دارند.
اتفاق بامزه این که همزمان با انتشار سخنان آقای مهندس میرسلیم این خبر منتشر شده که نیروی انتظامی از ۴ نماینده مجلس به خاطر اظهاراتشان شکایت کرده است. یعنی وقتی نمایندهای مثل مسعود پزشکیان یا نمایندۀ سنندج میخواهند صدای معترضان باشند تا به جای خیابان صدای آنان از صدا و سیما یا تریبون مجلس پخش شود پلیس از او شکایت میکند حال آن که مطابق قانون اساسی نمایندۀ مجلس حق دارد دربارۀ همۀ امور نطر دهد.
بله، معترضان میتوانستند از طریق نمایندگانشان خواستشان را مطرح کنند اما اگر نمایندهای بیابند، اگر احساس کنند که جایگاه مجلس تنزل نکرده و اگر وقتی از همین مجلس چهار نفر حرف میزنند پلیس شکایت نکند. از این رو چه بسا شکل بهتر جملۀ آقای میرسلیم میتوانست این گونه باشد: «معترضان باید میتوانستند» یا «کاش معترضان میتوانستند». حالا معترضان هم الزاما نه، کاش منتقدان میتوانستند. منتقدان هم اصلا نه. کاش نخبگان و کارشناسان میتوانستند.
اصل این حرف که ابراز نظر با دستی که برگه ای به صندوق میاندازد بهتر است تا با پایی که در خیابان راه میرود تا بتواند زبانی اعتراض کند درست است اما چرا خیابان به جای صندوق انتخاب شد و چه کسانی راهِ صندوق را بستند یا راه را بر برآمدگان صندوق بستند؟ (ضمن اینکه استفاده مسالمتآمیز از خیابان در قانون اساسی پیش بینی و تعبیه شده و حتی اگر مجلس، دموکراتیک و واقعی و تأثیرگذار هم باشد باز الزاما نظر همه در آن بازتابانده نمیشود و به خاطر همین مقابل مجلسها هم گاه تجمع میشود).
با این وصف، مهندس میرسلیم که از ابتدا در صحنه سیاسی حاضر بوده و انتخابات رقابتی را تجربه کرده و با دانشگاه و صنعت و ورزش سر وکار داشته یا دارد میداند که دنیای معترضان با جهان نمایندگان کنونی یگانه نیست و احتمالا نظر رسول خادم را هم خوانده و از این رو میتوان گفت تجاهلالعارف میکند چون میدانیم که میداند.
ارسال نظر