پیشنهاد حقوقی برای آرام شدن فضای ملتهب کنونی
درباره شروین حاجیپور و خیلیهای دیگر
او حداکثر یک معترض است که خواسته های خود را به مسالمت آمیزترین شکل ممکن بیان کرده است و واقعاً چه قالبی لطیف تر از موسیقی و ترانه برای بیان اعتراض؟ اگر این حد از اعتراض هم پذیرفته نشود، پس چگونه می گویند اعتراض باید شنیده شود؟
جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: در پی حوادث خونبار اخیر در کشور، رئیس جمهور اسلامی ایران نکاتی را درباب حق اعتراض مردم و لزوم تفکیک آن از اغتشاش بیان کرده است؛ بخوانید:
اعتراضات چه صنفی و چه اعتراضاتی که درباره مسایل مختلف مطرح است، همواره بوده و هست و شنیده میشود؛ ولی باید بین اعتراض و اغتشاش تفاوت گذاشت؛ هیچ کس اغتشاش را قبول ندارد... از مطرح شدن نظرات مخالف نباید وحشت داشت... ما که بارها اعلام کردیم که اگر کسی سخن حقی و هرکسی حرفی داشته باشد حرفش شنیده میشود اما اغتشاش؟ بهم ریختن امنیت کشور و مردم؟ نه این مورد را کسی زیر بار نمیرود.
دادستان کل کشور - حجه الاسلام محمدجعفر منتظری - نیز در این باره گفت: خط اعتراض باید از خط اغتشاش جدا شود؛ ما هم این موضوع را جدا از هم می دانیم و کسانی که درباره هر مسئله ای اعتراض دارند می توانند بیایند اعتراض خودشان را به صورت مسالمت آمیز بیان کنند اما اگر قرار شد این اعتراضات به اغتشاشات منتهی شود و یا اینکه عده ای اعتراض را مقدمه ای بر اغتشاش قرار دهند، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی و قضایی حتما این مسئله را تحمل نخواهند کرد چراکه امنیت مردم برای ما بسیار مهم است.
تفکیک اعتراض و اغتشاش که رئیس جمهور و دادستان کل کشور بر آن تاکید کرده اند، موضوع کاملاً درستی است. همین چند روز قبل که در شهرهای مختلف جهان راهپیمایی هایی علیه جمهوری اسلامی برگزار شد، پلیس برخی از آن کشورها، تجمع کنندگانی را که فراتر از اعتراض، وارد فاز اغتشاش شده و با ماموران امنیتی درگیر شدند، دستگیر کردند و حتی در لندن تصاویر اغتشاشگران در رسانه ها منتشر شد تا بعد از شناسایی و بازداشت، تحویل مراجع قضایی شوند.
تفکیک اعتراض و اغتشاش البته سخت نیست؛ کسی که در یک فضای امن اعتراض خود را بیان می کند و آن فضا را ناامن نمی کند و مثلاً بانکی را آتش نمی زند، به پلیس سنگ نمی زند یا اموال دیگران را غارت نمی کند، فقط یک معترض است و به قول آقای رئیسی، حرفش شنیده می شود و حتی اگر مخالف خوانی کند، نباید وحشت داشت.
اما کسی که به بهانه اعتراض، دست به تخریب و ضرب و شتم می زند، اغتشاشگر است و مانند همه جای دنیا، در ایران هم با او برخورد می شود. حتی اگر یک مامور پلیس نیز به معترضی که دست به تخریب و اغتشاش نزده، حمله کند، خود آن مامور نیز اغتشاشگر است چون فراتر از وظایف قانونی اش عمل کرده و زمینه درگیری را فراهم کرده است.
پس مختصراً می توان گفت "بیان دیدگاه های مخالف و اعتراض آمیز بدون خشونت ورزی، اعتراض است و همراه با خشونت اولیه، اغتشاش؛ چه آغاز خشونت از سمت معترضین باشد و چه از جانب پلیس؛ در هر حال آغازگر خشونت، اغتشاشگر است". علت تاکید بر خشونت اولیه هم این است که هر گونه اعمال خشونت علیه افراد، صرفاً باید «با رأی دادگاه و بعد از طی مراحل قانونی باشد، مانند شلاق، قطع عضو یا اعدام» یا در قالب «دفاع مشروع» و شق سومی وجود ندارد. (بحث حقوقی اش طولانی است و مجال و مقال دیگری می طلبد و البته حقوقدانان محترم از جمله خود قضات بر ریزه کاری های آن آگاه اند.)
حال با همین تعریف، کسانی که در روزهای اخیر با ابزار اعتراض خود در شبکه های اجتماعی دیدگاه هایشان را بیان کرده اند در چارچوب همان معترضانی هستند که به قول رئیس جمهور سخنان شان شنیده می شود و قطعاً فرق است بین آنها و اغتشاشگران. همچنین افرادی که در خیابان ها شعارهای اعتراضی سر داده اند ولی نه تخریبی کرده و نه مرتکب هیچ جرم دیگری شده اند، معترض هستند و نه اغتشاشگر.
اگر مسوولانِ مواجهه با ناآرامی های اخیر این دیدگاه را بپذیرند می توانند با آزادی افراد بسیاری که به خاطر اظهار نظر یا صرفا شرکت در تجمعات اعتراضی دستگیر شده اند، به آرام شدن فضا و پایان التهاب کمک کنند.
به عنوان مثال "شروین حاجی پور" که ترانه "برای..." را خواند، با هیچ تعریف حقوقی، اغتشاشگر و مجرم نیست، او حداکثر یک معترض است که خواسته های خود را به مسالمت آمیزترین شکل ممکن بیان کرده است و واقعاً چه قالبی لطیف تر از موسیقی و ترانه برای بیان اعتراض؟ اگر این حد از اعتراض هم پذیرفته نشود، پس چگونه می گویند اعتراض باید شنیده شود؟ قطعاً او و بسیاری از چهره های ورزشی و هنری و مردمان عادی که در شبکه های اجتماعی محتوای اعتراض آمیز منتشر کرده اند با هیچ نگاه حقوقی اغتشاشگر محسوب نمی شوند مگر آن که بر خلاف دیدگاه های اعلامی مسوولان، اصل اعتراض هم جرم انگاری شود.
شاید گفته شود که برخی از این افراد، مردم را به اعتراض دعوت کرده اند. از نظر حقوقی، دعوت به امر قانونی (اعتراض) جرم نیست مگر آن که به اغتشاش و تخریب و کشت و کشتار فراخوانده باشند که دعوت به امر غیر قانونی است و قابلیت تعقیب کیفری دارد.
زیبنده جمهوری اسلامی - که "آزادی" یکی از شعارها، آرمان و ها و اهداف اش بود - نیست که عده ای را به دلیل ابراز مخالفت با یک موضوع در قالب شعار یا پست اینستاگرامی یا توئیت و ترانه و نظایر این ها بازداشت کنند و چهره ای ناموجه از نظام در بین مردم ایران و جهان ایجاد کنند.
تشکیل پرونده کیفری علیه شروین حاجی پور -که با وثیقه آزاد است - و افرادی مثل او، فقط هزینه های نظام را بالا می برد و از این رو رسانه ها و دولت های خارجی و گروهک تروریست رجوی و امثال آنها، که برای مردم ایران اشک تمساح می ریزند، بسیار خوشحال می شوند که افراد بیشتری به دلیل اعتراض بازداشت و حتی کشته شوند تا آنها سوژه های بیشتری رسیدن به منافع خود داشته باشند.
پیشنهاد دلسوزانه و مبتنی بر منافع جمهوری اسلامی و مردم ایران به مسوولان امنیتی و قضایی این است که با رأفت والای اسلامی - که مُقَرّب قلب هاست - و صرفا بر اساس نص صریح قانون و قواعدی چون تفسیر به نفع متهم و اصول ارجمند حقوقی مانند حق آزادی بیان و حق اعتراض، با معترضان رفتار کنند و افرادی را که به صرف بیان (چه در خیابان و چه در فضای مجازی) دستگیر کرده اند آزاد و پرونده شان را مختومه کنند یا اگر محدودیت هایی مانند حضور در فعالیت های هنری یا سفر خارجی برایشان وضع شده، لغو نمایند. این اقدام، نشانه ای از اقتدار و قانونگرایی و مردمی بودن نظام خواهد بود و حتماً بهانه را از دست بدخواهانی که در "رسانه های آن ور آبی" و "آلبانی"، بیرون گود نشسته اند و برای مردم ایران نسخه می پیچند، خواهد گرفت.
آقایان و خانم های مسؤول!
جمهوری اسلامی که پای سخن مخالفانش بنشیند، زیباتر از زمانی است که به خاطر کج سلیقگی برخی افراد، با معترضان برخورد می کند؛ اگر حامی این نظام هستید، آن را نازیبا نکنید... العاقل تکفیه الاشاره.
ارسال نظر