چرا دولت رئیسی کلافه است؟
این یک واقعیت عینی است که آقای رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ هیچ گفتمانی که برخاسته از ایده خاص باشد، نداشت. شعارهایی هم که برای او تهیه شد و در پوسترها انتشار یافت دستمالیشده و برگرفته از نمونههای دور و نزدیک بود.
روزنامه اعتماد: این یک واقعیت عینی است که آقای رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ هیچ گفتمانی که برخاسته از ایده خاص باشد، نداشت. شعارهایی هم که برای او تهیه شد و در پوسترها انتشار یافت دستمالیشده و برگرفته از نمونههای دور و نزدیک بود.
حتی اگر بخواهیم به زور برای دولت سیزدهم، گفتمان بتراشیم، حداکثر میتوان گفت دارای یک گفتمان مخلوط (التقاطی) است. هم شعارهای هاشمی رفسنجانی در آن دیده میشد و هم برنامههای روحانی در آن نفوذ داشت و هم روشهای پوپولیستی احمدینژاد؛ هرچند بهصورت ناقص و ناشیانه در آن تهنشین شده بود.
ویژگی بیگفتمانی در هیچیک از دورههای رؤسایجمهور پیشین سابقه نداشت و برند آن اختصاص به آقای رئیسی دارد.
آقای رئیسی بهصورت ناگهانی و دقیقه نودی وارد کارزار انتخابات نشد. او در سال ۱۳۹۶ عزم خود را جزم کرد تا رئیسجمهور شود. حتی در روز انتخابات، طبق برآوردهایی که دریافت کرد، پیروزیاش را مسلم میپنداشت اما گاهی تصورها با واقعیتها فاصله دارد... پس از انتخابات نیز کاملاً روشن بود که او قصد دارد در سال ۱۴۰۰ باز هم بختآزمایی کند. رفتارهای تبلیغاتی در آستان قدس و سپس برخی روشهای مدیریتی در قوه قضائیه، حکایت از آن داشت که دو سمت مذکور، تا حد قابلاعتنایی سکوهای پرش به سمت پاستور بودند که البته در دنیای سیاست ناپسند نیست.
رئیسی در ۱۳۹۶ به گفتمان روحانی باخت اما برایش تجربه نشد که آن خلأ را طی ۴ سال بعد پر کند. بخت، یار او بود که در ۱۴۰۰ با گفتمان غالب و نامزدهای پرقدرت مواجه نشد تا باز هم بیگفتمانبودن خود را به یک «گفتمان» مسلط و قدرتمند ببازد.
عبارتهایی مثل «دولت مردمی»، «سلام بر ابراهیم» و نظایر آن حداکثر شعارهای روبنایی و روتوششدهای بودند که افاده گفتمان نمیکرد. به همین دلیل نیز آقای رئیسی بعد از ۴ سال منتظر الرّیاسهبودن، برنامه گفتمانمحور ارائه نکرد. مثلاً هنوز از آن برنامه ۷۰۰۰ صفحهای اقتصادی که در مناظره و تبلیغات از آن نام برد رونمایی نشده است.
یا مثلاً در مورد سیاست خارجی و برجام، هیچ حرفی که از آن راهبرد استشمام شود، در فرایند تبلیغاتی او دیده نشد. حتی همین الان که حدود ۱۳ ماه از عمر دولت سیزدهم میگذرد بلاتکلیفی در سیاست خارجی، آزاردهنده است. شعارهایی که گهگاه او درباره ایستادگی، بر حق ملت در مذاکرات میدهد، بیش از آنکه برنامه کار تیم آقای باقری باشد، شعارهایی است که مصرف داخلی دارد.
در حوزه فرهنگ نیز هیچ گفتمانی که بتواند به برنامه و چشمانداز تبدیل شود وجود نداشت و ندارد. در حوزه سیاست داخلی نیز همین بحران بهچشم میخورد. همچنین اوج بیبرنامگی دولت را میتوان در حرکتهای زیگزاگی دولت در حوزه اینترنت ملاحظه کرد.
آقای رئیسی از یک سو وعدههایی در جریان انتخابات داد که امروز در مقام اجرا کاملاً ضد آن عمل میشود. بهعنوان نمونه آقای وزیر ارتباطات در حالی که میداند بخش بزرگی از شهروندان، اینترنت را روی گوشی تلفن همراه خود میخواهند از گسترش اینترنت خانگی حرف میزند! درست مثل اینکه به فرد گرسنه به جای غذا، آب بدهید.
نتیجه بیگفتمانی کلافگی بود اما دولت برای جبران آن روشی را برگزید که تصور میکند میتواند از آن طریق به اهدافش برسد. این راهکار حمله به منتقدان و تهاجم به دولتهای گذشته است صدالبته که آن دولتها با نارساییها، کارنابلدیها و اشتباهاتی روبهرو بودهاند و شاید انگشت نهادن بر آنها بتواند چند صباحی به ارضای روحی بنجامد، اما وقتی بدگوییها به این و آن طول میکشد و به جیغ تبدیل میشود، نهفقط برای حریف سیاسی که برای خودیها هم دلزدگی ایجاد میکند.
مشکل بیگفتمانی را با جیغ نمیشود حل کرد. اگر دولت رئیسی همین را دریابد، سه سال بعد را با کلافگی کمتری طی خواهد کرد.
ارسال نظر