ابداع شیوه تازه به جای امتحان دادنِ دانشآموزان
نتایج یک مطالعه جدید نشان میدهد که اسکن مغزی، یادگیری دانشآموزان را بهتر از امتحانات اندازهگیری میکند و در واقع، اسکن کردن مغز در سنجش توانایی یادگیری دانشآموزان بهتر از آزمونهای سنتی عمل میکند.
ایسنا: نتایج یک مطالعه جدید نشان میدهد که اسکن مغزی، یادگیری دانشآموزان را بهتر از امتحانات اندازهگیری میکند و در واقع، اسکن کردن مغز در سنجش توانایی یادگیری دانشآموزان بهتر از آزمونهای سنتی عمل میکند.
به نقل از آیای، صدها سال است که آزمون و امتحان گرفتن در مدرسه و دانشگاه به عنوان ابزاری عملی برای آزمایش تواناییهای یادگیری دانشآموزان و دانشجویان در سراسر جهان استفاده میشود، اما جالب اینجاست که اکنون تیمی از پژوهشگران دانشگاه "جورج تاون" ادعا کردهاند که اسکنهای مغزی نسبت به سیستمهای مبتنی بر نمره مرسوم، اندازهگیری دقیقتری از میزان یادگیری دانشآموزان ارائه میدهند.
پژوهشگران، مطالعه خود را حول یک برنامه درسی منحصر به فرد که در برخی مدارس دولتی در ویرجینیا در ایالات متحده تدریس میشود، متمرکز کردند. این برنامه درسی "دوره زمینفضایی" نامیده میشود که توسط دانشگاه "جیمز مدیسون" (JMU) در سال ۲۰۰۵ توسعه یافته است. این برنامه بر تفکر فضایی تمرکز دارد که میتواند به عنوان توانایی ذهن برای بهکارگیری مهارتها، دانش و اقدامات مختلف برای درک فضا و اشیا و خواص آنها مانند ابعاد، شکل، مکان و غیره که در اطراف یک فرد وجود دارد، تعریف شود.
"رابرت کورتس" دکترای علوم اعصاب و یکی از نویسندگان این مطالعه از دانشگاه "جورج تاون"، گفت: تفکر فضایی، قدرتی است برای بازنمایی ذهنی و دستکاری انواع مختلف اطلاعات در فضا. به عنوان مثال، توانایی جستجوی نقشه برای یافتن یک مکان یا نقشهبرداری از یک مسیر است. در حالی که دانشآموزان در مدرسه، دوره تفکر زمینفضایی را یاد میگرفتند، تواناییهای یادگیری آنها با اسکن مغز و تستهای سنتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج شگفتانگیز بود!
پژوهشگران از دانشآموزان این مدرسه اسکن امآرآی (MRI) گرفتند و همزمان، آزمونهای سنتی را نیز برای آزمایش دانش آنها برگزار کردند. آنها دریافتند که اسکن مغز بهتر از نمرات امتحان، میزان یادگیری دانش آموزان را پیشبینی میکند.
علاوه بر این اسکنهای امآرآی، جزئیاتی را در مورد «انتقال دور» (far transfer) نشان میدهند که یک نوع پیشرفته از یادگیری شناختی است که به فرد اجازه میدهد از دانشآموختهشده خود برای حل مسائلی استفاده کند که هرگز به او آموزش داده نشده است.
نمرات کسب شده در آزمونها چیزی در مورد فراگیری دانشآموز نمیگوید. با این حال، این نتایج به این معنی نیست که ما باید از برگزاری امتحانهای سنتی خودداری کنیم و فقط اسکن مغزی هر دانشآموزی را برای آزمایش یادگیری وی انجام دهیم، چرا که امتحانات مدرسه و دانشگاه برای رشد روانی و شخصی دانشآموزان بسیار مهم است.
برگزاری امتحانها، حس نظم و انضباط، خودکنترلی و رقابت سالم را در بین دانشآموزان ایجاد میکند، به علاوه اینکه آنها را از نقاط قوت و ضعف خود آگاه میکند و ما به جای استفاده از اسکن مغزی برای جایگزینی با امتحانات، میتوانیم از اسکن مغزی برای یافتن دورههایی استفاده کنیم که به بهترین وجه، توانایی یادگیری دانشآموزان را بهبود میبخشند. دادههای اسکن مغز میتواند به ما کمک کند تا برنامههای درسی و مطالعه مؤثرتری را در مؤسسات آموزشی خود انتخاب و اجرا کنیم.
"کورتس" میگوید: ما پیشنهاد نمیکنیم که مغز هر دانشآموزی را اسکن کنید، چرا که فوقالعاده گران و زمانبر است. در عوض، ما میتوانیم از تصویربرداری عصبی برای تشخیص تغییرات ناشی از یادگیری یک برنامه درسی خاص در کلاسهای درس واقعی استفاده کنیم و سپس از این تغییرات مغزی برای مقایسه برنامههای درسی مختلف برای یافتن بهترین روش تدریس دروس مختلف استفاده کنیم.
پژوهشگران در مطالعه خود تاکید کردند که روانشناسان و عصبشناسان هنوز مطمئن نیستند که آیا استدلال کلامی و تواناییهای تفکر فضایی مکمل یکدیگر هستند یا خیر. با این حال، نتایج تحقیقات آنها این سردرگمی را روشن میکند. اسکنهای مغزی نشان داد که دانشآموزان با یادگیری تفکر فضایی، استدلال کلامی بهتری را نیز تجربه میکنند.
این یافتهها نظریه مدل ذهنی را نیز تأیید میکند که نشان میدهد انسانها اغلب از دانش خود در مورد فضا و یادگیری از تجربیات مرتبط گذشته بیش از استدلال منطقی برای پیمایش در تنظیمات پیچیده استفاده میکنند. این رویکرد از این باور پشتیبانی میکند که مغز انسان اطلاعات شفاهی و نوشتاری را به صورت یکسان «فضایی» میکند. با این حال، محدودیتهایی نیز در این مطالعه وجود دارد.
"کورتس" میگوید: یکی از محدودیتهای اصلی این مطالعه این است که از آنجایی که این مطالعه در دنیای واقعی یعنی در یک کلاس دبیرستان واقعی انجام شده است، ما نمیتوانیم از دانشآموزان گروه شاهد یا کنترل استفاده کنیم. در عوض، ما از نزدیکترین تقریب ممکن به تخصیص تصادفی استفاده کردیم که یک تکنیک شبهتجربی به نام تطبیق امتیاز تمایل است. این روش، سوگیری انتخاب را در آزمایشهای دنیای واقعی که تصادفیسازی گروهها غیرممکن است، کاهش میدهد.
پژوهشگران اکنون قصد دارند این نتایج را در یک مطالعه بعدی، تکرار و بررسی کنند و در عین حال، رمز و رازهای جدید مرتبط با یادگیری و اسکن مغز را تحلیل کنند.
نتایج این مطالعه در مجله Science Advances منتشر شده است.
ارسال نظر