پروژهی ساخت ابر انسان؛ خیال واهی یا قابل اجرا؟
چه اهل تماشای فیلم و سریالهای ابرقهرمانی باشید و چه نه، این مسئله تقریبا آرزوی هر انسانی است که بتواند یک ابر انسان باشد؛ به این معنا که از هوش، ذکاوت، آگاهی و قدرتهایی بهره ببرد که سایر انسانهای معمولی توان دسترسی به آن را نداشته باشند.
مجله دیجی کالا: چه اهل تماشای فیلم و سریالهای ابرقهرمانی باشید و چه نه، این مسئله تقریبا آرزوی هر انسانی است که بتواند یک ابر انسان باشد؛ به این معنا که از هوش، ذکاوت، آگاهی و قدرتهایی بهره ببرد که سایر انسانهای معمولی توان دسترسی به آن را نداشته باشند.
با این حال آیا دست یافتن به یک سطح بالاتر برای انسان یک خیال واهی است یا واقعا میتوان با تکنولوژی و فناوریهای حال حاضر به این درجه از قدرت رسید؟
«انسان تنها از ۱۰ درصد تواناییهای مغز خود بهره میبرد»: این گزاره نه تنها یک حرف بیاساس است، بلکه اذهان عموم را به این سمت و سو هدایت میکند که توانمندیهای خودشان را دست کم بگیرند. انسانها میتوانند از قدرتهای بیشمار مغز و ذهن خود به بهترین شکل ممکن بهره بگیرند. سوال اینجاست چگونه و چطور میتوان به این مهم دست پیدا کرد؟ آیا میتوان دستور العملی برای ابر انسان شدن برای همه تجویز کرد؟ یک دستور العمل که بتوان آن را به یک پروتکل ثابت تعمیم داد.
یکی از رویکردهایی که در حال حاضر توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده، افزایش میزان آیکیو (IQ) در انسانها به صورت ژنتیکی است. از آنجایی که صفت «هوشمندی» در انسانها بیشتر وابسته به ژنتیک است، محققین در تلاش هستند تا انسانها در همان بدو تولد افرادی با آیکیوی بالا باشند.
با وجود اینکه استراتژی افزایش آیکیو به ظاهر ساده به نظر میرسد، ژنتیک در این زمینه تنها عاملی نیست که باید مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. عوامل محیطی هم در بهبود وضعیت آیکیو در انسان و حتی سایر موجودات نقش مهمی را ایفا میکند. با این حال یک چالش مهم مطرح است. هنوز محققین نتوانستهاند میزان دقیق اثرگذاری ژنتیک و از طرفی عوامل محیطی را اندازهگیری کنند. با تمامی این تفاسیر، دانشمندان دریافتند که ژنهایی که در تنظیم دستگاه عصبی (تکامل و فرایند خودتخریبی سلولها) نقش بسیار قدرتمندی دارند، در روند بهبود آیکیو هم نقش بسیار پراهمیتی را ایفا خواهند کرد. دو ژن FOXO۳ و CSE۱L دو عامل مهم در این زمینه گزارش شده است.
دانشمندان در تلاش هستند تا ژن رویانها در زمان لقاح مصنوعی با استفاده از تکنولوژی IVF مورد رصد قرار گرفته، ژنها ویرایش شده و در نهایت رویانِ اصلاح نژاد شده به رحم مادر منتقل شود. ویرایش ژنها از طریق فناوری کریسپر شدنی است. هر چند در حال حاضر بهرهبرداری از تکنیک کریسپر بسیار گران و زمانبر خواهد بود. از طرفی این فناوری در حال حاضر برای هر خانوادهای به دلایل گفته شده قابل انجام نیست.
الگوبرداری از حیوانات
پژوهشگران در تلاش هستند تا از حیوانات الگو بگیرند. تبدیل شدن به ابر انسان با بهرهبرداری از الگوی رفتاری حیوانات امری شدنی است. برای مثال جالب است بدانید سگها میتوانند سرطان را در انسانها شناسایی کنند. این دسته از موجودات با فهمیدن بوی مواد آلی گازی که از بدن بیماران متصاعد میشود، این قابلیت را به صورت ذاتی دارند. همچنین بیماران مبتلا به صرع هم توسط سگها قابل شناسایی هستند. بنابراین اگر بتوان ساز و کار مولکولی سگها برای فهمیدن و درک مواد آلی گازی منتشره از بدن انسانهای بیمار را کشف کرد، میتوان یک قدم بیشتر به ابر انسان شدن نزدیک شد.
سگها همچنین میتوانند زلزله و تغییرات دمایی را هم متوجه شوند؛ چراکه گیرندههای مغناطیسی خاصی در سیستم بصری آنها به صورت ذاتی تعبیه شده است. اگر بتوان چنین گیرندههای مغناطیسی را در انسان توسط مهندسی ژنتیک و مهندسی بافت تعبیه کرد، انسان هم روزی توان فهم این مسئله را پیدا خواهد کرد.
بهرهبرداری از حیوانات تنها معطوف به حیوانات بزرگ و درنده نیست. موجوداتی ریزتر مثل عنکبوت و حتی کرم ابریشم هم در طبیعت قدرتهای بسیار جالب و حائز اهمیتی دارند. برای مثال جالب است بدانید که سیلک فیبروئین، یک پلیمر طبیعی است که در پیلههای ابریشم وجود دارد. این پلیمر به اندازهای مستحکم است که میتوان به عنوان داربستهای سلولی از آن بهره برد. این داربستها در هنگام مجروح شدن بخشی از اندام استخوان و غضروفی به شدت مفید خواهند بود؛ چراکه فرایند خود التیامی و ایجاد بافت جدید سرعت خواهد یافت. خود التیامی و فرایند ساخت بافت جدید در بدن موجود زنده هم یکی دیگر از استراتژیها و رویکردها برای تبدیل به ابر انسان محسوب میشود.
خود التیامی
یکی دیگر از مولفههایی که میتواند موجب تبدیل انسان به ابر انسان شود، فرایند خود التیامی است. بدن انسان به طور معمول اگر جراحتی ببیند، تمام سلولها بسیج میشوند تا ضایعه را برطرف و مجدد بافت زنده را تولید کنند. در فیلمهای سینمایی سبک علمی-تخیلی معمولا این مولفه دست مایهی خلق طرح داستانهای جذابی میشود. برای مثال در یک داستان میتوان انسانهایی را تماشا کرد که میتوانند در برابر شلیک بارانی از گلوله مقاومت کرده و مجدد با قدرت سر پا بایستند. حال سوال پیش میآید چطور انسان میتواند سرعت التیام را در بدن خود افزایش دهد.
سلول درمانی از طریق بهرهبرداری از سلولهای بنیادی چند سالی است که به شدت مورد استفاده قرار میگیرد. سلولهای بنیادی قابلیت تکثیر بسیار بالا از خود نشان میدهند. به همین دلیل میتوان با تزریق سلولهای بنیادی به محل ضایعه، به فرایند التیام سرعت بخشید. به همین منظور به تدریج سلول درمانی در جوامع بیشتر توسعه یافت و به تبع در آینده هم متقاضی بیشتری خواهد داشت. هر چند، سلول درمانی از طریق سلولهای بنیادی به شدت هزینهبر است و حتی در جوامع پیشرفته هم کمتر افرادی قادر هستند در حال حاضر چنین هزینهای را برای درمان پرداخت کنند.
سلولهای بنیادی به طور کلی این قابلیت را دارند تا به هر نوع سلول تبدیل شوند؛ برای مثال یک سلول بنیادی میتواند تحت شرایط مشخصی به سلول بافت پوست، عضله، خون یا هر بافت دیگر تبدیل شود. در انسانها وقتی سلولهای بنیادی تمایز پیدا میکنند، تحت شرایط معمول به شکل اولیهی خود بازگشت نمیکنند. قانون دومی هم وجود دارد که سلولهای بنیادی پس از تمایز، به صورت پیشفرض قابلیت تمایز مجدد نخواهند داشت؛ یعنی اگر یک سلول بنیادی به سلول پوستی تبدیل شده، دیگر سلول به صورت طبیعی این قدرت را ندارد که به سلول عضلانی تبدیل شود. جالب است بدانید که این قوانین برای یک موجود در طبیعتِ کنونی کرهی زمین صدق نمیکند؛ موجودی به نام ستارهی دریایی که در دریا سکونت دارد.
سلولهای بدن ستارهی دریایی بسیار منحصر به فرد تلقی میشوند. اگر یکی از اندامهای ستارهی دریایی را قطع کنیم، خیلی راحت و بدون دردسر مجدد این اندام قطع شده رشد میکند. چنین قابلیت خود التیامی قوی و بینقص در ستارهی دریایی به دلیل سلولهای منحصربهفرد این موجود است. در حقیقت سلولهای بنیادی ستارهی دریایی قانون دومی را که پیشتر به آن اشاره کردیم به راحتی نقض میکند. یعنی سلولهای بنیادی که تمایز یافته، در صورت نیاز مجدد به سلولهای بنیادی یا همان اصل خود تبدیل شده و سپس به سلول مورد نظر مجدد تمایز مییابند. اگر سلولهای بدن انسان بتواند به چنین سطحی از توانایی برسد، دیگر هیچ بیمار قطع عضوی در دنیا نخواهیم داشت؛ چراکه آنها تحت پروسهی درمان میتوانند مجدد اندام از دست رفتهشان را به دست بیاورند.
البته برای پژوهشگران این مسئله هم مطرح شده که اگر مغز ستارهی دریایی هم آسیب ببیند، قابلیت خود التیامی به کار این موجود خواهد آمد؟ در نتیجههایی که به دست آمده، ستارهی دریایی میتواند سلولهای عصبی درون بافت مغزش را هم ترمیم کند. با اینکه پروسهی زمانبرتری است، اگر ستارهی دریایی به اندازهی کافی زمان در اختیار داشته باشد از خطر مرگ فرار خواهد کرد. پژوهشگران به شدت مشغول بررسی مکانیسم مولکولی و فرایندهای سیگنالی تبادل شده بین سلولها در ستارهی دریایی هستند تا بتوان فرایند خود التیامی را در انسانها شدت ببخشند. با این حال، افزایش سرعت التیام بافتهای بدن انسان تنها دغدغه در این زمینه نیست.
یک چالش مهم در عرصهی سلول درمانی با سلولهای بنیادی وجود دارد مبنی بر اینکه بافت عصبی و قلبی در انسان به صورت عادی قابلیت تکثیر ندارند و حتی اگر سلولهای بنیادی به محل تزریق شود، قلبی که دچار ضایعهی جدی شده، مثل گذشته فعالیت نخواهد کرد. بنابراین این دغدغه هم وجود دارد که چطور میتوان یک آسیب مهم به بافت قلب و مغزی را به طرز قابل توجهی حل کرد. مهندسین رشتهی بافت در تلاش هستند با ساخت یک سلول قلبی بینقص، در محیط آزمایشگاه یک اندام قلب مصنوعی بسازند. اگر یک قلب مصنوعی بینقص تولید شود، میتوان برای بیماران قلبی که سلامتیشان در خطر است، این قلب مصنوعی را پیوند زد. در این زمینه پژوهشگران توانستهاند به گامهای برسند و در حال حاضر دستگاههای مصنوعی در بازار وجود دارد که جان بیمار را از خطر مرگ نجات میدهند، اما از لحاظ ظاهری و کارایی هنوز با قلب واقعی انسان فرسنگها فاصله دارند. رسیدن به این دستاورد، قطعا یک قدم انسان را برای تبدیل به ابر انسان نزدیکتر میسازد.
اندامهای مصنوعی؛ کلیدیترین مولفه برای تبدیل به ابر انسان و حتی جاودانگی
رسیدن به این درجه از تکنولوژی و فناوری که بتوان اندامهای مصنوعی بدن انسان را تولید کرده و پیوند زد، برترین درجهای است که میتوان از یک ابر انسان انتظار داشت؛ چراکه فرایند مرگ در این سناریو علنا دیگر یک دغدغه نخواهد بود. در این سناریوی جدید، مرگ که قرار است پایانبخش زندگی انسانها و همچینن سایر موجودات زنده باشد، بیشتر شبیه به یک بیماری خواهد بود که با سادهترین روش، یعنی حذف عضو آسیب دیده و جایگزینی توسط یک اندام جدید و سالم درمان خواهد شد. با این حال، آیا علم پزشکی و فناوری به این درجه رسیده تا مرگ را به چالش بکشد؟
در حال حاضر مهندسین علوم پزشکی در تلاش هستند تا اندامهای مصنوعی را به شکل بینقص تولید کنند. امروزه اغلب پروتزهای تیتانیومی برای ساخت اندامهای فوقانی و تحتانی در بالین به کار گرفته میشود تا بیمارانی که قطع عضو را تجربه کردهاند، بتوانند با استفاده از پروتزها به زندگی روزمره خود مشغول باشند. ساخت دست و پای مصنوعی از گذشته تا کنون مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته بود اما در حال حاضر، توجه مهندسین، بیشتر به رشتههای کربنی جلب شده است؛ چراکه پلیمرهای کربنی استحکام مکانیکی بیشتری داشته و در عین حال وزن سبکی هم دارند. از طرفی اگر انرژی مازاد بر اندام مصنوعی وارد شود، کربن انرژی مازاد را به راحتی جذب میکند تا اندام مورد نظر صدمه نبیند. از دیگر مزایای پروتزهای کربنی میتوان به انعطافپذیری بسیار خوب این ماده هم اشاره کرد که میتوان شکل و فرمهای مختلفی از اندام مصنوعی را طراحی و سپس آنها را خلق کرد.
پیشرفتهای ساخت پروتزهای اندام فوقانی و تحتانی به حدی رسیده که میتوان الکترودهایی را در دستگاه عصبی بدن موجود زنده کار گذاشت تا انسان به طور خودآگاه بتواند عضلات مختلف متصل شده به پروتز را هم کنترل کند. دانشمندان از طرفی در تلاش هستند اندامهای مهمی نظیر مثانه را به صورت مصنوعی مهندسی کنند. آنها با بهرهبرداری از سلولهای بنیادی توانستهاند مدل اولیهای از مثانه را بسازند اما تا تکامل نهایی این اندام و استفاده در بالین هنوز مسیر طولانی باقی مانده است.
در حال حاضر بیشتر بحث ساخت و تولید قلب مصنوعی روی بورس است. محققین فعلا توانستهاند پیسمیکرهای مصنوعی قلب را بسازند؛ عناصری که با تولید و انتقال سیگنالهای الکتریکی به بافت قلبی موجب انقباض این اندام به صورت مستمر میشود. با این حال، پیسمیکرهای قلبی تنها یکی از اجزای اندام قلب به حساب میآید. دریچههای قلبی، هدف مهم بعدی پژوهشگران محسوب میشود که در حال حاضر دانشمندان در تلاش هستند با استفاده از فناوری چاپ زیستی سه بعدی این اجزا را هم مثل نسخهی طبیعیاش خلق کنند.
قطع به یقین یکی از مهمترین دغدغههای این روزهای علوم پزشکی در سطح بینالمللی، کاهش نرخ مرگ و میر به دلیل کمبود عضو برای پیوند است. از طرفی دیگر، تنها ساخت و تولید اندامهای مصنوعی چالش بزرگ پزشکی محسوب نمیشود. اگر علم پزشکی بتواند از این چالش هم با موفقیت گذر کند، نگهداری و ماندگاری عضو مصنوعی چالش بزرگ بعدی خواهد بود که جلو پای محققین سبز خواهد شد. به هر حال این قانون بدن موجودات زنده به خصوص انسان است که دستگاه سیستم ایمنی بدن در برابر اجسام خارجی و بیگانه، واکنش نشان داده و اگر جسم خارجی به چشم یک عامل تهدیدکنندهی سلامتی تلقی شود، اجزای دستگاه ایمنی بدن تمام قد در صدد نابودی و حذف جسم خارجی برمیآید.
با تمامی این تفاسیر، اگر انسان بتواند از سد چالشهای ذکر شده در این مقاله با موفقیت گذر کند، ابر انسان ساخته خواهد شد. به نظر نویسنده این اتفاق دیر یا زود رخ خواهد داد؛ چراکه پیشرفت رشتهی بیومتریال در سطح جهان از یک سمت و پیشرفتهای علم کامپیوتری و برنامهنویسی از سمت دیگر به این هدف کمک شایانی خواهند کرد. شاید در آیندهی دور ابر انسانهایی در جوامع حضور یابند که حتی سیستم عصبی و مغز آنها هم به صورت مصنوعی ساخته میشود. با این حال باید نتیجه بگیریم نقطه تکامل ابر انسانها در واقع همان رباتها خواهند بود یا نژاد انسانِ کنونی، به هر طریقی که شده همچنان به بقای خود ادامه میدهد؟
ارسال نظر