پذیرایی متفاوت از عزاداران با چای آلبالو و نیمرو
همه چیز یک قرار ساده چند بچهمحل شروع شد. شب اول محرم بود که کیوان، مصطفی و امید تصمیم گرفتند برای عزاداران حسینی کاری متفاوت انجام دهند. نیتشان خدمت به عزاداران حسینی و سهیم شدن در ثواب انجام یک کار خیر بود.
همشهری آنلاین: سرمایه چندانی نداشتند و حتی ابزار اولیه کار مثل اجاق گاز را از یکی از همسایه ها قرض گرفتند. گوشه خیابان هاشمی نرسیده به خیابان رودکی یا به قول محلی ها سلسبیل داربست و چادر سیاه زدند و یک ایستگاه صلواتی کوچک برای پذیرایی عزاداران با قند و چای که تهیه این قند هم حکایت جالبی دارد، کارشان را شروع کردند تا اینکه کمکم و به مرور زمان ایستگاه کوچکشان تبدیل به سقاخانه «قمر بنیهاشم حضرت ابوالفضل» برای خدمترسانی به اهالی محل در تمام طول سال شد.
یک سقاخانه متفاوت که در آن به جای روشن کردن شمع با گره گشایی از کار خلق خدا در حد بضاعت اهل سقاخانه دل بسیاری از خانواده های نیازمند محله روشن شد. به همین بهانه همزمان با ایام عزاداری دهه اول محرم سری به این سقاخانه پرخیر و برکت در خیابان هاشمی زدیم و با بانیان آن در باره نحوه خدمترسانی به اهالی و عزاداران حسینی گفت و گو کردیم.
خیابان هاشمی چند قدم مانده به خیابان رودکی، نبش کوچه مقدم سقاخانه قمر بنیهاشم بیش از دو دهه است که در ایام عزاداری ماه محرم و صفر، شبهای جمعه و سایر مناسبتهای مذهبی پذیرای اهالی و رهگذران است. سقاخانهای با شکل و شمایل متفاوت که در آن کسی اجازه روشن کردن شمع ندارد. این سقاخانه در فضای تقریبا ۲۵ متری بخشی از ابتدای کوچه مقدم است که در دیوار آن در تمام طول سال با پرچمهای مزین به نام ائمه، گلدان ها و ریسه های برق رنگارنگ تزئین شده است.
«کیوان بهنام نیا» از با نیان راهاندازی سقاخانه تعریف می کند: «از وقتی چشم باز کردیم زیر پرچم عزاداری امام حسین بودیم. من در همین کوچه مقدم به دنیا آمدم. همیشه در اعیاد و مناسبت های مذهبی به ویژه نیمه شعبان کوچه را فرش میکردیم و گلدان میچیدیم. سیاهپوش کردن کوچه به مناسبت ایام محرم و صفر از رسمهای قدیمی اهل محل بود. سیاهپوش کردن محله برای عزاداری اباعبدالله رسمی است که بیش از ۷۰ سال اهالی آن را انجام می دهند و ما هم از همان دوران کودکی یک گوشه از کار را می گرفتیم.»
ایستگاه صلواتی با اجاق گاز قرضی
ماجرای راهاندازی سقاخانه قمر بنیهاشم حضرت ابوالفضل به محرم سال ۱۳۷۸ خورشیدی می رسد. بهنامنیا ادامه میدهد: «همراه بچهمحلها آقا مصطفی ابراهیمی و آقا امید تصمیم به پذیرایی از عزاداران حسینی گرفتیم. آن سال ها در حوالی ما ایستگاه صلواتی چندانی نبود. همین موضوع باعث شد تا ایده راهاندازی ایستگاه صلواتی میان ما جان بگیرد. با یک داربست و پارچه سیاه اجاق گازی که از یکی از همسایه قرض گرفتیم و کنار خیابان هاشمی شب اول محرم بساط ایستگاه صلواتی را ه انداختیم. آن زمان سماور نداشیم و با یک کتری و قوری کوچک و یک دست استکان کار پذیرایی از عزاداران را شروع کردیم. برای خرید لیوان یکبار مصرف و قند هیچ پولی نداشتیم. خاطرم است خانمی یک کیسه کوچک قند نذری برای ما آورد و سطل قند ما پر شد. اما خوشبختانه از همان روز تا حالا به برکت دعای خیر اباعبدالله و نذورات مردمی، سطل قند ما خالی نمانده.»
سقاخانه قمر بنیهاشم حضرت ابوالفضل
چند سالی این ایستگاه صلواتی در گوشه خیابان هاشمی سرما و گرما با یک استکان چای، شربت و نذری های ساده مانند نان و پنیر و خرما و... و. پذیرای عزاداران حسینی بود تا اینکه اهل محل تصمیم می گیرند این برنامه به صورت دائمی در تمام طول سال و مناسبتهای مذهبی فعال باشد. مکان ایستگاه به ابتدای کوچه کوچه مقدم کنار مغازه آقای بهنامنیا منتقل می شود.
او با اشاره به این موضوع ادامه میدهد: «احساس کردیم گوشه خیابان با توجه به کم عرض بودن خیابان هاشمی باعث ایجاد ترافیک و اختلال در تردد می شود. به همین دلیل ایستگاه صلواتی را کنار مغازه ام به ابتدای کوچه مقدم انتقال دادیم. ایستگاه را به سقاخانه تبدیل کردیم اما نوشتیم که در اینجا کسی شمع روشن نکند. در واقع نیت ما کمک و گرهگشایی از کار مردم بود. کار ایستگاه کمی بیشتر شد برای مثال پنجشنبه و جمعه ها همیشه برای خیرات اموات بساط چایی، آب و... به راه شد. کمکم یکی خرما، یکی نان و پنیر خیرات کرد. خیرات یا نذورات وجه نقدی یا غیر نقدی را که بچه محل ها تقدیم میکردند جمع می کردیم و به صورت لقمه میان اهالی و رهگذران پخش می کردیم. این کار ایده خوبی شد برای اهل محل. وقتی کسب و کارمان گرفت و سنمان بیشتر شد و توانستیم به جای چای، شربت یا شام تهیه کنیم. اولین باری که با همراهی اعضای سقاخانه شام پخش کردیم غذا عدسی بود.»
بهنامنیا میافزاید: «برای مثال به نیت مادران آسمانی در ایام فاطمیه بیست شب مراسم پذیرایی و توزیع نذورات و عزاداری داریم. یا در اعیاد مثل نیمه شعبان، عید قربان و عید غدیر مراسم جشن و شادمانی داریم. ما هیئت یا دسته بیرون بر نداریم و همه برنامه ها از پخت و پز گرفته تا اجرای مراسم مداحی با همراهی همسایه ها و هیئت امنای سقاخانه انجام می دهیم. برنامه ها به نحوی است که همه می توانند در آن مشارکت کنند. رعایت نکات و پروتکل های بهداشتی چه قبل از شیوع بیماری کرونا چه در زمان شیوع این بیماری یکی از مهمترین معیارهای کاری بچه های سقاخانه است که توجه ویژه ای به آن دارند.»
حمایت از خانوادههای بیبضاعت
یکی از فعالیت های سقاخانه قمر بنیهاشم حمایت و کمک به خانوادههای نیازمند و کمبرخودار محله است. بهنامنیا در این باره توضیح می دهد: «همه تلاش ما کمک برای گرهگشایی از مشکلات اهالی و خانواده های کمبضاعت محله است. رسمی که همیشه میان کسبه و اهل محل به مناسبت های مختلف انجام می شد. در ایام کرونا سال اول فقط سیاهه سقاخانه را زدیم و برای رعایت پروتکل های بهداشتی همه نذورات چه نقدی یا غیرنقدی را تبدیل به بسته های ارزاق و میان خانواده های بیبضاعت محله توزیع کردیم. البته به جز ماه محرم این رسم را در طول سال هم داریم تا به نحوی با همراهی و کمک اهالی و کسبه، مشکلات و نیازهای همسایههای بیبضاعت محله برطرف شود.»
نام و یاد درگذشتگان
یکی از کارهای جالب سقاخانه قمر بنیهاشم نصب تابلویی به یاد درگذشتگان کوچه مقدم و خیابان هاشمی است. «مصطفی ابراهیمی» از دیگر با نیان راهاندازی سقاخانه این تابلو را نشان می دهد و تکمیل صحبت های بهنامنیا می گوید: «خیلی از کسانی در این سال ها پای ثابت کار بودند از این محل رفتند و هیچ خبری از آنها نداریم یا اینکه فوت شدند. این ماجرا بهانه ای شد تا برای زنده ماندن نام زحمتکشان سقاخانه که حالا میان ما نیستند، برای نسل جدید و کسانی که تازه وارد محله می شوند تابلویی از اسامی آنها تهیه کنیم. روی این تابلو نام پدر، پدربزرگ و افرادی که روزی ساکن کوچه مقدم بودند، نوشته شده است تا با ذکر فاتحه همیشه یادشان میان ما زنده بماند.»
به گفته آقا مصطفی محمد رضا شفائی، رضا جباری، حسین نجفلو، امیر رحماننژاد و یاسر زاهدی از اعضای ثابت و پای کار برنامههای سقاخانه هستند.
نذری به نیت شفای بیماران
از سقاخانه قمر بنیهاشم حضرت ابوالفضل به برکت دعای خیر ائمه اگر کسی نذر یا حاجتی داشته دست خالی بیرون نیامده است. در واقع افراد زیادی امروز پای ثابت برنامه های مردمی این سقاخانه هستند که زمانی نیت و خواسته قلبی برای سلامتی و شفای عزیزان اشان داشتند و نذر این سقاخانه کردند.
یکی از نذورات، تخم مرغ نیمرو در صبح روزهای تاسوعاست. آقا مصطفی با بیان مطلب ادامه میگوید: «بهانه بسیاری از نذورات این سقاخانه سلامتی بیماران صعبالعلاج بود. در این سقاخانه نذری پرطرفدار و معروفی هم به مناسبت ایام عزاداری اباعبدالله داریم. برای مثال چند سال پیش مادر یکی از دوستان بچههای سقاخانه در تخت بیمارستان و کما بود و امیدی به ادامه حیات این مادر نبود. او به نیت سلامتی این مادر نذر می کند که در صورت بهبودی هر سال روز تاسوعا تخممرغ نیمرو پخش کند. به لطف خداوند و دعای خیر ائمه این مادر شفا گرفت و تقریبا ۴ یا ۵ سالی است ما صبح های روز تاسوعا در همین سقاخانه صبحانه برای عزاداران تا دم ظهر تخم مرغ نیمرو با نان نذری توزیع می کنیم. یا همین چند شب پیش شب پیش یکی از اهالی نذر چای آلبالو داشت و یکی دو شبی هم نذری چای آلبالو پخش شد. حتی در سقاخانه پخت غذای نذری برای خیریهها را هم داریم که همه کارهای آن در داخل کوچه مقدم انجام می شود. »
ارسال نظر