بدترین سریال ایرانی سال که از مریخ میآید
سریال روزی روزگاری مریخ جدیدترین سریال کمدی سرویس استریم فیلیمو لقب میگیرد که قرار است اسپینآف سریال مسافران باشد.
ویجیاتو: سریال روزی روزگاری مریخ جدیدترین سریال کمدی سرویس استریم فیلیمو لقب میگیرد که قرار است اسپینآف سریال مسافران [که سال ۱۳۸۸ از شبکه سه سیما پخش میشد] باشد. آنچه انتظارات را از این سریال بالا میبرد، نام نویسنده و کارگردان آن است؛ پیمان قاسمخانی. او که یکی از توانمندترین نویسندگان کمدی ایران در سالهای اخیر بوده با سریال روزی روزگاری مریخ تلاش کرده تا یک سیتکام متفاوت خلق کند. اما تلاشهای پیمان قاسمخانی واقعا مضحک، آبروبر و ناراحتکننده است.
جدیدترین تجربه پیمان قاسمخانی در ژانر کمدی نهتنها قابل مقایسه با بدترین آثار کارنامه هنری او نیست بلکه میتواند نامزد جایزه بدترین سریال کمدی سال هم باشد. سریال روزی روزگاری مریخ با آبرو و اعتبار پیمان قاسمخانی بازی میکند و این نویسنده دوستداشتنی را به زشتترین حالت ممکن زیر سوال میبرد.
تورم پدیده دردناکی است که همه آنچه در یک جامعه در جریان است را تحت تاثیر قرار میدهد. به لطف افزایش سطح عمومی پول در هر جامعه، کیفیت همه محصولات تولیدی آن جامعه کاهش پیدا میکند. در سالهای اخیر و به لطف تورم کمرشکنی که در اقتصاد ایران ظهور کرده، کیفیت بیشتر محصولات مصرفی در ایران هم کاهش پیدا کرده و همین مسئله با نارضایتی مردم همراه بوده است. این سقوط آزاد کیفی میتواند همه تولیدات جامعه را شامل حال خود کند؛ از ساختمانهایی که حالا کیفیت قبل را ندارند تا خودروهایی که گویی با آهنپاره تولید میشوند و البته محصولات فرهنگی.
پیمان قاسمخانی فیلمنامهنویسی در سینما را از فیلم من زمین را دوست دارم آغاز کرد که تصادفا شباهتهای زیادی با سریال مسافران و سریال جدید او یعنی سریال روزی روزگاری مریخ دارد. اما موفقیت او در دهه ۱۳۸۰ به نقطه اوج خود رسید. قاسمخانی با نگارش فیلمنامه فیلم مارمولک، فیلم مکس و فیلم سن پطرزبورگ [و البته هنرنمایی در آن] خودش را در سینما ثابت کرد؛ همانطور که خودش را در همان سالهای دهه ۸۰ در تلویزیون ثابت کرده بود.
قاسمخانی نگارش فیلمنامه در صدا و سیما را هم از دهه ۱۳۷۰ آغاز کرد. او یکی از نویسندگان سریال خانه ما [به کارگردانی بیژن بیرنگ] بود و در سالهای پس از آن هم به عنوان عضوی از تیم نویسندگان سایر سریالهای کمدی خوب آن روزها حضور پیدا کرد. اما نقطه عطف موفقیت پیمان قاسمخانی سریال پاورچین بود؛ سریالی به کارگردانی مهران مدیری که برای نخستین بار این فرصت را به قاسمخانی میداد تا سرپرست تیم نویسندگان باشد.
موفقیت تاریخی سریال پاورچین در سال ۱۳۸۱ مسیر حرکت قاسمخانی را هموارتر کرد. او در سریال شبهای برره هم به عنوان سرپرست نویسندگان با مدیری همکاری کرد و سرپرستی نویسندگان سریال باغ مظفر را هم برعهده داشت. پیمان قاسمخانی با مدیریت نویسندگان فیلمنامه سریال مرد هزارچهره یک بار دیگر تواناییهایش در فیلمنامهنویسی را ثابت کرد اما پس از آن تصمیم گرفت همکاری با سایر کارگردانان را نیز تجربه کند.
قاسمخانی در سال ۱۳۸۸ با سریال مسافران همکاری با رامبد جوان را تجربه کرد. این سریال خیلی سریع به یکی از متفاوتترین و بهترین سریالهای کمدی تلویزیون تبدیل شد و به همین دلیل در سال ۱۳۸۹ فیلم ورود آقایان ممنوع به دومین همکاری رامبد و پیمان تبدیل شد. قاسمخانی در سال ۱۳۸۹ با سریال ساختمان پزشکان به تلویزیون بازگشت و یکی دیگر از بهیادماندنیترین ساختههای کمدی صدا و سیما را به نام خود ثبت کرد. سریال پژمان [به کارگردانی سروش صحت] آخرین تجربه پیمان در صدا و سیما بود که در سال ۱۳۹۲ از شبکه سه سیما پخش شد.
پیمان گسستنی با شبکه نمایش خانگی
با نگاهی اجمالی به پرونده فعالیتهای سینمایی پیمان قاسمخانی میتوان به این نتیجه رسید که او در تعداد زیادی از ۱۵ سریال کمدی ایرانی تلویزیون که هرگز فراموش نمیشوند، تاثیرگذار بوده است. با این حال او در شبکه نمایش خانگی به اندازهای که در سینما و تلویزیون موفق بوده، حرفی برای گفتن ندارد. قاسمخانی با سریال فضانوردان در سال ۱۳۸۵ به شبکه نمایش خانگی آمد؛ یک سریال اپیزودیک کمدی که چندان مورد توجه قرار نگرفت. او سپس سریال گنج مظفر را با همکاری مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی عرضه کرد که باز هم به اندازه باغ مظفر موفق نبود.
سریال ساخت ایران [در همکاری با محمدحسین لطیفی] سومین تلاش قاسمخانی در شبکه نمایش خانگی بود که حداقل از دو تجربه قبلی او موفقتر ظاهر شد. قاسمخانی که در اوایل دهه ۹۰ پرکار نبود در سال ۹۷ با سریال هیولا به کارگردانی مهران مدیری به شبکه نمایش خانگی آمد و یاد روزهای طلاییاش با سریال پاورچین را برای مخاطبان زنده کرد. او در ادامه سریال خوب، بد، جلف: رادیو اکتیو را با همکاری محسن چگینی کار کرد که دنبالهای مستقیم بر فیلمهای این مجموعه بود. قاسمخانی در سال ۱۴۰۰ فیلمنامه سریال دراکولا را برای مهران مدیری نوشت که طبیعتا به اندازه سریال هیولا مورد توجه قرار نگرفت.
حالا نوبت به سریال روزی روزگاری مریخ رسیده است؛ هفتمین تجربه قاسمخانی در شبکه نمایش خانگی که ظاهرا در مقایسه با بدترین آنها هم حرفی برای گفتن ندارد. این سریال که تجربه مشترک کارگردانی قاسمخانی و محسن چگینی است، از بازیگران نسبتا شناختهشدهای یاری میگیرد؛ از ویشکا آسایش تا سام درخشانی و از امیرمهدی ژوله تا الناز حبیبی. با این حال هیچکدام از آنها نمیتوانند سریال پیمان قاسمخانی را نجات دهند. چون این سریال اساسا مشکل بزرگ دیگری دارد.
فیلمنامه ضد و نقیض
به جز صحنه ابتدایی اپیزود پایلت سریال روزی روزگاری مریخ، این سریال اساسا هیچ جذابیت دیگری برای مخاطب ندارد. شوخیهای سریال جدید قاسمخانی نهتنها چندان ملموس و خندهدار نیستند بلکه به شدت کلیشهای و فاقد خلاقیت هم به نظر میرسند. به نظر میرسد که نویسنده فیلمنامه سریال روزی روزگاری مریخ آنقدر تحت تاثیر فضای سریالهای سیتکام بوده که فراموش کرده دیالوگهای یک سریال کمدی در نهایت باید با یکدیگر در ارتباط باشند.
به همین دلیل سریال روزی روزگاری مریخ مانند بیشتر آثار کمدی سینما و تلویزیون ایران در سالهای اخیر بیشتر شبیه به مجموعهای از ویدیوهای طنز اینستاگرامی به نظر میرسد که به شکلی طعنهآمیز حتی خندهدار هم نیستند. شخصیتهای سریال روزی روزگاری مریخ هم فاقد بدیهیترین ویژگیهای یک شخصیت جذاب هستند و شاید به همین دلیل باشد که خردهروایتهای فیلمنامه هم اساسا کششی که باید داشته باشند را ندارند.
فیلمنامه سریال روزی روزگاری مریخ سرشار از ضعفهای بزرگی است که برای مخاطبی که دقت چندانی ندارد هم مشهود به نظر میرسد. به نظر میرسد که پیمان قاسمخانی با حداقل دقت و تمرکز فیلمنامه این سریال را نوشته و به همین دلیل با ساختهای بدترکیب و ناامیدکننده مواجه میشوید که اساسا از بدترین سریالهای آبکی صدا و سیما هم بیهدفتر به نظر میرسد. با این حال معدود دیالوگهایی در این سریال وجود دارند که اگرچه چندان خندهدار نیستند اما در نهایت مخاطب آن دیالوگها را بابت هوشمندانهبودنشان تحسین میکند.
داستان سریال روزی روزگاری مریخ در سیاره مریخ در جریان است و به همین دلیل جامعه انسانی این سیاره تفاوتهای طعنهآمیزی نسبت به جامعه انسانی روی کره زمین دارد؛ از تغییرکردن نمادهای زیبایی تا تبدیلشدن مردان به اقلیت تحت ظلم جامعه. این جنس از شوخیها برای مخاطبان پیمان قاسمخانی آشنا به نظر میرسند. به همین دلیل باید به این حقیقت اشاره کرد که سریال روزی روزگاری مریخ با همه مشکلاتی که دارد در نهایت بخشی از اصول پیمان قاسمخانی را نیز به نمایش میگذارد.
فضایی که واقعی نیست
بخش قابل توجهی از فیلمنامه سریال روزی روزگاری مریخ مثلا در سیاره مریخ در جریان است. اما سریال به دلایل زیادی نمیتواند تصاویری باورپذیر از این سیاره سرخ ارائه دهد. نهتنها انیمیشنهای سهبعدی به شدت مصنوعی به نظر میرسند بلکه دکورهایی که برای سفینهها و لوکیشنهای مریخی طراحی شده هم به شدت بیکیفیت هستند. به همین دلیل فضا و جهانی که سریال جدید پیمان قاسمخانی دوست دارد که ارائه دهد به معنای واقعی کلمه باورپذیر و واقعی نیست.
به همین دلیل سریال مجبور میشود که بیشتر از همیشه به شخصیتهایش فشار بیاورد. تلاش فیلمنامه برای ایرانیزهکردن مریخ واقعا نتیجه نمیدهد و به همین دلیل مخاطب به مرور زمان از تماشای سریال روزی روزگاری ایران خسته میشود. چراکه به نظر میرسد که فیلمنامه این سریال به معنای واقعی کلمه تکرار مکررات است و اساسا ایده جدیدی ندارد.
کپی از کپی!
همواره در تقلیدهای واضح و پنهان برادران قاسمخانی از عناوین خارجی صحبتهای بسیاری بوده است. از آنجایی که سریال روزی روزگاری مریخی قرار است ارجاعاتی به سریال مسافران داشته باشد، بد نیست که اشارهای به منابع فیلمنامه آن سریال داشته باشیم. سریال مسافران به شکل واضحی تحت تاثیر دو سریال سیتکام آمریکایی موفق بود؛ سریال 3rd Rock from the Sun و سریال Two and a Half Men.
آن بخش از داستان که فضاییها برای تحقیق درباره زندگی انسانها به کره زمین میآمدند از سریال 3rd Rock from the Sun اخذ شده بود و زندگی خانواده افروخته هم کپی واضحی از زندگی شخصیتهای اصلی سریال Two and a Half Men لقب میگرفت. سریال روزی روزگاری مریخ میخواهد یک ریبوت تقلیدگونه از سریال مسافران باشد؛ سریالی که خود نیز یک تقلید واضح از سریالهای کمدی آمریکایی بوده است. شاید به همین دلیل باشد که سریال جدید پیمان قاسمخانی اساسا حرفی برای گفتن ندارد چون هویت منحصر به فرد خودش را پیدا نمیکند.
سریال روزی روزگاری مریخ میتواند حکم سقوط آزاد برادران قاسمخانی را امضا کند. برادرانی که به بهانه درگیری با صدا و سیما سالها از فعالیت جدی دور بودند اما حالا که به آب میزنند به خوبی ثابت میکنند که شاید از همان ابتدا هم لایق تحسینهایی که برای شنایشان دریافت میکردهاند، نبودهاند.
ارسال نظر