«جدیدالاسلامها» دردسر جدید هاشمی
از روزی که یک جمله آیتالله هاشمی رفسنجانی در مورد «جدیدالاسلامها» به طور ناقص منتشر شد، بارانی از تحلیلهای ناصواب و مخالف در فضای مجازی و روزنامههایی که معمولاً کاری جز بهانهگیری و سوژهسازی در مورد ایشان ندارند، سرازیر شد و برخی جریانها بدون توجه به مقدمه و مؤخره مطلب، در مخالفت با آن، چنان بر طبلهای تخریب و بداخلاقی کوبیدند که انگار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نکتهای برخلاف اصول مسلّم اسلام یا مبانی اصیل انقلاب اسلامی گفته است.
رضا سلیمانی در سرمقاله روزنامه ابتکار با این مقدمه در ادامه مینویسد: عطش این گروه معلومالحال را سرمقالههای پیدرپی و مصاحبههای متوالی و جهتدار، با افراد همیشه دمدستی و کلیشهای نیز فروکش نکرد و روی به انتشار استفتاء از مراجع عظام آوردند و بر آن شدند تا به هر طریق ممکن، با تحریف سخنان ایشان، هم از شدت عصبانیت خود از نتیجه انتخابات اخیر کم کنند و هم زره بر تن نخبگان دانشگاهی و حوزوی بپوشانند و آنان را به نبرد با فرهنگ اعتدال بفرستند که مصداق آن فرهنگ در ایران امروز، شکلگیری دولت یازدهم و اقبال مردم به این فرهنگ ریشهدار اسلامی است.
به این فراز از سخنان آیتالله هاشمی رفسنجانی در انتقاد از روشهای قهری و غلط تبلیغ دین و نقش آگاهی مردم توجه کنید: «... کسانی که حسرت قدرت دارند، کسانی که دل از قدرت نمیکنند، کسانی که قدرت را برای خودشان ابدی و مادرزادی وارث حساب میکنند، اینها تصورات دیگری هم میتوانند بکنند.
چقدر تلاش شد که نگذارند در کشور اینترنت باشد! چقدر ماهواره را از بالای پشتبامها جمع کردند! و من نمیدانم چه تأثیری کرد؟ نه تنها از آگاهی مردم چیزی کم نکرد، بلکه بر آگاهی مردم افزود، یعنی مردم فکر کردند چرا اینجوری میشود؟ چه نتیجهای دارد؟ یعنی یک جایی را ما ببندیم، چندین جای دیگر را بشر باز میکند، یک راه دیگری پیدا میشود. واقعاً باید موکول کنیم به عقل. ما به عنوان مبلغان دینی باید دین واقعی را به مردم بگوییم. البته ممکن است ما هم اشتباه کنیم. من نمیگویم همیشه ما درست میفهمیم. مردم احتیاج به ارشاد الهی دارند. حتی خود پیغمبر اسلام(ص) که معصوم است و خداوند او را از همه چیز حفظ میکند، روزی چند بار میگوید: «اهدنا الصراطالمستقیم» و «ربّ زدنی علما» ما همیشه نیازمندیم.
من فکر میکنم ما با همین رویه توانستیم راه را باز کنیم. خیلی از گرهها الان باز شده و یک فضای جدیدی ایجاد شده... یکی از موانع، داخلی است که فرصتطلبها و آنهایی که جدیدالاسلام هستند، نسبت به انقلاب زیادهخواهی میکنند و آن انقلابیون اصلی را که در موقعی که هیچ کس امید نداشت که بشود رژیم شاه و آمریکا را بیرون کرد، فقط به خاطر اینکه وظیفه انجام بدهند، میآمدند میدان و زندانها را پر کرده بودند. الان اکثر آنها را از میدان به در کردهاند.»
حال، معلوم نیست هیاهوی اشخاص و رسانههای بعضاً طرفدار دولتهای نهم و دهم، علیه این سخنان به خاطر برداشت معکوس از آن توصیه روایی که میفرماید «انظر ما قال و لا انظر من قال» است یا براساس اصل آن سفارش؟! چون با هر منطق و استدلالی که واژههای این جملات تفسیر و تشریح شود، نیاز به این همه موضعگیریهای خصمانه و عقدهگشایی نیست.
اولاً، واژه جدیدالاسلامها مگر چه محدوده و عدهای دارد که گروهی آن را به خود گرفتهاند و خطاب آیتالله هاشمی را تحقیر خویش پنداشتهاند؟ این واژه در لغت به معنای کسانی است که یا دینی نداشتند و یا پیرو دین دیگری بودهاند و اخیراً با گفتن «تشهد» آیین مسلمانی برگزیدهاند، ولی در اصطلاح سیاسی، آن هم در ادبیات امروز کشور، کنایه از کسانی است که از اسلام درکی سطحی و زودگذر دارند و ظاهرسازیها را عمق اسلام میدانند و براساس این برداشت سطحی، برای دیگران حکم میدهند و سپس در رسانهها مجری احکام خود میشوند و کار خود را معیار دین اسلام و تقویت آن میدانند، مانند آن جوان صدر اسلام که وقتی «جدیدالاسلام» شد، رهبانیت برگزید و خانوادهاش شکایت به پیامبر(ص) بردند و رسول مکرّم(ص) با ردّ این شیوه، «لا رهبانیت فی الاسلام» را در مفاهیم و تعالیم اسلام جاودان کرد.
در دوره معاصر و تاریخ انقلاب اسلامی نیز مصداق کنایی «جدیدالاسلامها» کسانی هستند که در دوران مبارزات اسلامی مردم ایران علیه رژیم فاسد پهلوی، مبارزه را یا مشت بر سندان کوبیدن و یا برافراشتن پرچم ضلال در زمان غیبت میدانستند و در زمان امام راحل نیز میدانی برای بروز اندیشههای خویش نداشتند و در ۱۰ سال گذشته با نذر و نیاز، جریان دلخواه خویش را بر مسند قدرت نشاندند و به خاطر نوع برداشتی که از اسلام و مذهب تشیّع داشتند، مانند بسیاری از اسلاف خویش که استفاده از هرگونه تکنولوژی روز از جمله بلندگو و رادیو را حرام میدانستند، الان نیز مطلقاً هرگونه استفاده از ماهواره را - ولو برنامههای علمی و تحقیقاتی آن- حرام میدانند و با آن مخالفند.
ثانیاً، انگار این جماعت و پیاده نظام آنها در رسانهها، موافق استفاده از ماهواره هستند، ولی وقتی دیدند شخصیتی مانند آیتالله هاشمی رفسنجانی در مخالفت با روشهای تبلیغی آنان سخن گفت، آن را مخالف برداشتهای خویش میدانند و برآشفتهاند.
هر کس که سابقهی این گروه را بداند، خوب میداند که این جماعت «نه جدیدالاسلام» هستند و نه «موافق ماهواره»، بلکه براساس وظیفه جناحی و سیاسی خویش باید اعتراض کنند و سابقه ذهنی مردم سرشار است از اعتراض آنها به سکوت و سخن گفتن آیتالله هاشمی رفسنجانی و وقتی دیدند با یک جمله کوتاه، یعنی «نمیگویم نمیآیم» در ایّام قبل از انتخابات، موجی از امید برای دوستان و دوستداران نظام اسلامی ایجاد کرد و «حماسه سیاسی» مورد نظر رهبری معظم انقلاب را محقق نمود، الان نیز میتواند یک تحوّل عمده اجتماعی ایجاد نماید و سپس موج رویگردانی مردم از صداوسیما را به خاطر عملکرد سؤالبرانگیزش تبدیل به سونامی فراگیری نماید که در آن صورت، مهمترین ابزار تبلیغاتی و ضدتبلیغاتی این جریان از حیّز انتفاع ساقط میشود.
البته همه این احتمالات تحلیلی، اما و اگرهای سیاسی است و براساس مثل معروف «العاقل یکفی بالاشاره» همه نخبگان سیاسی و حتی عامه مردم خوب میدانند که این هیاهوها که بعضاً با
«وا اسلامای» آنان همراه میشود، به خاطر ترس از جایگاه و نفوذ کلام آیتالله هاشمی رفسنجانی در جامعه است. جایگاهی که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ثابت کرد که خورشید اندیشههای ایشان، حتّی اگر در پس ابرهای ردّ صلاحیت هم باشد، با تابیدن یک اشعه، راه را نشان میدهد و الان نیز که فضای سیاسی کشور به تدریج به سوی انتخابات «مجالس» آن هم از نوع «شورای اسلامی» و «خبرگان رهبری» پیش میرود، مهمترین رسالت، وظیفه و هدف مخالفان سیاسی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مخالفت با هر جمله گفته یا نگفته ایشان است و مهم نیست که این جمله «مخالفت با ماهواره» باشد یا موافقت با آن!!
وقتی هدف، وظیفه و مأموریت این باشد، نباید زیاد شگفتزده شد که جدیدالاسلامها چقدر در رسانهها، هواخواه دارند؟! نباید تعجب کرد که اگر کسی از مخالفت آنها با ماهواره سخن گفت، مانند شبکههای ماهوارهای مورد هجمه رسانهای قرار گیرد!! باید ایشان را تخریب کرد. البته از این پس و مطمئناً تا انتخابات سال آینده «دو مجلس»، رویکرد ضداخلاقی خبرسازی برای یک جریان خاص، وظیفه رسانهای و روزبهروز تشدید خواهد شد و در این راه، آیتالله هاشمی رفسنجانی مهمترین شخصیتی است که میدانند اگر سخنانش در جامعه انتشار یابد، با اقناع عقلی، حماسهای دیگر که سرشار از شور و شعور است، خلق میشود، حماسهای که به مذاق بعضیها خوش نمیآید و میدانند که اگر همه مردم بیایند، جایی در مصادر امور ندارند!
نظر کاربران
جالبه !! همه سیاسیون ایران خاله زنک شدن.
دردو بر هاشمی خار چشم دشمنان و دین نماها
این سیاسیون برای ما فرق نمی کنه!!