ستایش و دخترش زیاد به این فروشگاه میروند
حدیث میرامینی معتقد است که باید فرهنگ کتابخوانی را در رسانه ها ترویج دهیم؛ همان طور که در فیلم یا سریالی، چیزی را مُد می کنیم؛ کمی هم روی کتاب، مانور دهیم و مثلا در طراحی صحنه و دکور به جای اشیای تزیینی که زیاد به چشم می خورد کتابخانه ای قرار بدهیم.
آنچه می خوانید گزیدهای از گفتگو با این بازیگر جوان و اهل کتاب است:
- باید فرهنگ کتابخوانی را در رسانه هایمان ترویج دهیم. همان طور که در فیلم یا سریالی، چیزی را مُد می کنیم؛ کمی هم روی کتاب، مانور دهیم و جدی برخورد نماییم. در طراحی صحنه و دکور خیلی از فیلم ها، اشیا تزیینی زیاد به چشم می خورد اما کتابخانه وجود ندارد. اصلا کم پیش می آید خانمی بخواهد در خانه اش به جای بوفه، کتابخانه داشته باشد. متأسفانه هنوز خیلی ها نمی دانند کتابخوانی جزو فرهنگ است.
- طرح جلد برای انتخاب یک کتاب بی تاثیر نیست، اما محتوایش مهم تر است. مثلا کتاب های «چهارچهارشنبه و یک کلاه گیس» و «مالیخولیای محبوب من» نوشته بهاره رهنما، از طراحی زیبایی برخوردارند و آدم را جذب می کنند.
- عاشق شهر کتاب هستم و با نرگس محمدی(ستایش) خیلی به آن جا می روم. خدا را شکر دوستان کتابخوان بسیار دارم و البته از طریق اینترنت هم با کتاب های جدید، آشنا می شوم.
- کتاب آنلاین اصلا. عاشق ورق زدن کتاب هستم. حتی فیلم نامه هایی را که برایم ایمیل می کنند نمی خوانم و با مراجعه به دفتر تهیه کننده، نسخه کاغذی اش را می گیرم. کتابخوانی آنلاین، چشم را خسته می کند.
- ما برای تشویق مردم به کتابخوانی، کاری انجام نداده ایم. این روزها فرهنگ خرید ماشین مدل بالا و سفرهای خارجی به شدت جا افتاده است، اما فرهنگ مطالعه اصلا وجود ندارد و خیلی از آدم ها با کتاب، ارتباط برقرار نکرده اند. اگر به ارزان کردن قیمت پشت جلد فکر کنیم حتما افراد بیشتری به مطالعه روی می آورند. چه طور می شود از یک دانشجو که به زور و ضرب، کتاب های درسی اش را تهیه می کند توقع خرید با این هزینه های سرسام آور داشت؟
- متاسفانه هنوز در بازار کتاب، تکنیک جلب مشتری اتفاق نیفتاده است. مردمِ دیگر کشورها از گذشته های دور اهل مطالعه بوده اند اما در مدارس ما اگر یک کتاب غیردرسی در کیف دانش آموز پیدا شود تا مرحله اخراج برایش شاخ و شانه می کشند. وقتی اوضاع محیط های آموزشی ما این گونه است، چه طور توقع کتابخوانی از افراد داشته باشیم؟
- بعضی کتاب ها حتما باید خوانده شوند؛ مثل آثار صادق چوبک و عباس صفاری یا نوشته های ویرجینیا وولف و هاینریش بُل. به نظرم اینها بایدی هستند. از خواندن «کوری» ژوزه ساراماگو،« لیدی ال» رومن گاری، «بر باد رفته» مارگارت میچل، «عقاید یک دلقک» و «سیمای زنی در میان جمع» هاینریش بُل و «سال بلوا» و «سمفونی مردگان» عباس معروفی هم غافل نشوید. کتاب «انگار گفته بودی لیلی» از سپیده شاملو و «عطر سنبل، عطرکاج» فیروزه جزایری دوما را هم پیشنهاد می کنم. شعرهای گروس عبدالملکیان و محسن روشن هم خواندنی است و به خرید کتاب های همشهری نیز علاقه دارم. البته مترجمی کتاب هم خیلی برایم دلچسب است اما متاسفانه تا امروز، فرصت پیگیری اش را نداشتم. وقتی کتاب های خارجی را می خوانم و اصطلاحاتی اذیتم می کند، می گویم اگر از مترجمی سر در می آوردم خیلی خوب بود.
- این روزها در حال مطالعه «تنگسیر» صادق چوبک هستم.
- روزگار بی کتاب مثل آدمی که هیچ کس را برای گذراندن اوقات فراغت و تنهایی اش ندارد؛ روزگار کسل کننده ای است.
ارسال نظر