۱۰ نکته دربارۀ یک استعفا پس از ۱۰ ماه
از بهار ۱۳۹۷ تا بهار ۱۴۰۰ شروع کرد به سردادن انواع شعارهای تخیلی و توهمی و همین ۱۰ ماه قبل هم در جلسه رأی اعتماد با فهرستی از وعدهها به وزارت رسید...
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: اولین وزیر که از قطار دولت ابراهیم رییسی پیاده میشود از قضا پرسروصداترین و پرمدعاترین است اگر نخواهیم بگوییم متوهمترین.
آقای حجتالله عبدالملکی آن قدر شعار میداد که بیش از وزیر کار به وزیر شعار شهرت داشت. البته بعد از ادغام سه وزارتخانه وزیران این وزرارتخانه بیشتر با عنوان تعاون، رفاه و کار شناخته میشوند هر چند مثل صنعت، بزرگانی و تجارت از سه حرف اول، سرواژه نساخته اند و مثل «صمت» نمیگویند «تَرک» اما واقعا ناگزیر از ترک شده است.
اما چرا وزیر شعار؟ به این دلیل که او قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1400 و سال پیش همین موقعها و کمی قبلتر و دقیقا از بهار 1397 تا بهار 1400 که رقبای آقای رییسی پیشاپیش حذف شدند و برای عضویت در دولت بعدی خیز برداشت شروع کرد به سردادن انواع شعارهای تخیلی و توهمی.
به بهانۀ استعفای حجت الله عبدالملکی وزیر تعاون، کار و رفاه که عمر وزارت او به ۱۰ ماه هم نرسید ۱۰ نکته را میتوان برشمرد:
اول: چنان که اشاره شد انگار میخواست عنوان وزیر شعار را که یادآور مرحوم حاج محمود مرتضاییفر در نمازجمعۀ تهران بود از آن خود کند. او عاشق توییت بود آن قدر که متن استعفانامه را هم در قالب سه توییت آورده در حالی که در کلمات مشخص میتوانست دلیل استعفا را بگوید هر چند به برکناری محترمانه بیشتر میماند. زیرا جلسات آغاز هفتۀ او شبیه به وزیری نبود که در پی اعتراضات به خاطر تفاوت افزایش حقوق بازنشستگان حداقل بگیر و غیر حداقل بگیر بخواهد کنار برود.
توییتر برای او مثل تریبون مرحوم مرتضایی فر در سر دادن شعار بود هر چند وزیر شعار می کوشید شعارهای حماسی و مورد اجماع سر دهد دهد نه آن که تخیلات و توهمات را ردیف کند.
به یاد آوریم ١٣ اردیبهشت ۱۴۰۰ نوشت: «عزیزان دولت دوازدهم که سودای تحویل دلار ۱۲ هزار تومانی را به دولت بعد با ارزپاشی دارند، توجه کنند خسارت چنین کاهش تصنعی کمتر از ماجرای دلار جهانگیری نیست!»
(منظور او از دلار جهانگیری همان ارز 4200 تومانی است که با حذف آن کل اقتصاد را به هم ریخته اند و سراغ درو نرفته اند هنوز. در حالی که حیف این جراحی گل و بلبل نیست که دارو بیرون بماند؟!)
۳۰ فروردین ۱۴۰۰ هم نوشته بود: «مشکلات اقتصادی کشور قابل حل است، به شرط اینکه رییس جمهوری انتخاب کنید که نفع خودش، وزرایش، دوستان و بستگانش در گرانی نباشد».
۲۳ فروردین ۱۴۰۰ نیز توییت زد: «در انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰ ارتش مشترک جهان اسلام با محوریت جمهوری اسلامی ایران تشکیل و هزینه، اسلحه و امکانات مورد نیاز برای نابودی اسرائیل با همت ملتها تامین خواهد شد.»
یا این یکی: «دولت با ارزپاشی به میزان ۳۰۰ میلیون دلار میتواند قیمت دلار را به کمتر از ۱۵ هزار تومان رسانده و دو ماه در همان سطح نگه دارد. تامین این مبلغ برای بانک مرکزی از آب خوردن آسانتر است.»
خندهدار یا گریه ناک این که روزی که این بنده خدا استعفا داد (و به قول قدیمیترها استعفاء کرد) قیمت دلار دو برابر 15 هزار تومان بود!
جای دیگر هم نوشته بود: یکی از محورهای چهلگانه انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰ صنعت خودرو است. انقلاب در صنعت خودرو با یک اقدام کوچک شدنی است: «هرکس خودرو استاندارد تولید کرد، پلاک کنید».
جل الخالق! به عقل هیچ کس نرسیده بود و این جوان کشف کرد. منتها معلوم نشد چرا در این یک سال ایدۀ مشعشع او اجرا نشد؟
او همچنین وعده داده بود: «در انقلاب اقتصادی ۱۴۰۰ سامانه جامع اطلاعات اقتصادی ایجاد خواهد شد. این بانک اطلاعاتی مانند نورافکنی در انبار عمل خواهد کرد که موشهای موذی را نشان خواهد داد. کار مفسدان اقتصادی به فضل الهی تمام است».
۲۸ اسفند ۹۹ هم دربارۀ قیمت مرغ نظر کارشناسی خود را چنین ابراز کرد:
«داستان صف مرغ که میبینید اتفاقی نیست! اینها در امتداد سیاستهای اقتصادی آمریکاساز در دوره پهلوی دوم است که همچنان تداوم یافته و در دولت روحانی به اوج خود رسیدهاست!»
وقتی هم که جو بایدن روی کار آمد و ترامپ رفت و روحانی در تلاش بود برجام را احیا کند آقای عبدالملکی که نگران بود نکند با احیای برجام او نتواند انقلاب اقتصادی خیالی خود و رفقا را محقق کند در 28 بهمن 1399 از گفتوگوی تلفنی رییس جمهوری ایران با رییس جمهوری سوییس انتقاد کرد و نوشت: «آقای دکتر روحانی امروز با رییس جمهور سوئیس در مورد بازگشت آمریکا به برجام گفتگو (=التماس) کرده! این کارها معلول و در عین حال عامل «تاخیر در انقلاب اقتصادی» است. در واقع راهبردهای دولت ایشان از علل اساسی این «تاخیر» ذلت بار است.»
دوم: دکتر سید حسین نصر در گفتوگوی مفصل خود با دکتر رامین جهانبگلو که به صورت کتاب درآمده نقل میکند پدرش ولی الله خان نصر پیشنهاد رضاشاه برای وزارت را از این رو نپذیرفته که گفته فرجام وزارت آدم را سبک می کند چون به شکلی کنارت می گذارند و وزر را به معنی سبکی میداند.
عطاء الله مهاجرانی اما در جلسۀ استیضاح خود در سال 1378 «وزر» را به معنی سنگینی دانست و آمادۀ خلاص شدن از بار آن. برخی معقدند وزیر، واژۀ فارسی است مثل دیگر مهره های شطرنج و از ریشۀ وزر نیست و وزارت هم درست نیست و بعضی هم وزیر و وزر را هم خانواده میدانند. به نظر میرسد حق با دکتر نصر و پدرش بوده باشد.
سوم: داستان وزیران کار مثل شهرداران تهران شده است. یا ناگزیر به استعفا می شوند مثل احمد توکلی دردهۀ 60 و همین جوان یا استیضاح و برکنار مثل وزیران کار احمدینژاد و روحانی یا اگر هم خلاص می شوند بعد گرفتار موضوعی دیگر میشوند مانند مرحوم فروهر که 9 سال بعد کاردآجین شد یا وزیر دولت اول احمدینژاد که در دورهای که دیگر وزیر نبود و مدیر بانک صادرات شده بود درگر پرونده ای شد که هر چند جَست اما نام او یادآور آن داستان است.
چهارم: مهم ترین مدعای عبدالملکی این بود که طرحی برای نجات سازمان تأمین اجتماعی دارد که با ادامۀ وضعیت کنونی چند سال دیگر کشتی آن کاملا به گل مینشیند.
او در واقع با طرح چهار ساله برای نجات تأمین اجتماعی دل رییسی را ربود هر چند که گفته میشود نیروی آقای مخبر است نه رییس جمهور و نهایتا در ستاد انتخاباتی با او آشنا شده است.با رفتن او تکلیف تأمین اجتماعی چه می شود؟! پاسخ روشن است: هیچ! به قول عبدالمطلب خدای خود را دارند.
پنجم: جوانی که سوابق تأمین اجتماعی خود او به 15 سال نمی رسد و بیشتر در حال و هوای کمیتۀ امداد و ستاد اجرایی فرمان امام بوده می خواست رؤیای انقلاب اقتصادی را با افزایش های متفاوت در حقوق بازنشستگان تحقق بخشد و تعریف متفاوتی از عدالت ازایه کند و چون دولت سه درصد سهم دارد ولو نپرداخته باشد اما به خاطر تضمین شریک دانست و 100 درصد تصمیم گیری را حق دولت دانست و به قانون هم استناد کرد تا روال بعد 40 سال گذشته تغییر کند و مصوبۀ شورای عالی کار را تنها دربارۀ شاغلان نافذ بدانند نه بازنشستگان و درس ایر سطوح و بالای حداقل افزایش 38 درصدی اعمال نشد.
ششم: مشخص نیست به ستاد اجرایی بازمی گردد یا کمیتۀ امداد اما وزیر که نمی تواند دوباره معاون کمیتۀ امداد شود. از این رو شایعۀ انتصاب او به عنوان سفیر ایران در لندن هم شنیده شده که اگر راست باشد نشان می دهد آقای رییسی واقعا اقتصاددانان را به خط کرده که تا یکی از خط کنار می رود دستخط دیگری برای او مینویسند.
هفتم: استعفای عبدالملکی بیشتر شبیه برکناری است منتها نه مانند دوران احمدینژاد به صورت توهین آمیز و ناگهانی. محترمانه گفتند برو ورفت. وگرنه کی در این مملکت اهل استعفاست؟
هشتم: سرنوشت شعارهای تخیلی و حرف های متوهمانه پیش روی دیگران است. وزیر بعدی و وزیران دیگر سعی نکنند مثل او باشند. درست است که به فن بیان مسلط است و گاه مخاطب را مجاب می کند اما بیشتر به درد برنامه های تلویزیونی می خورد تا وزارت. از کارها بازمزۀ او متهم کردن پاره ای مدیران گذشته بود در حالی که آغاز مدیریت برخی از آنها با دورۀ دبستان او در دهۀ 60 همزمان بوده است!
نهم: وزیر کار با کارگران سر و کار دارد و به خاطر همین به جز دولت احمدی نژاد و یک سال اخیر نظر خانه کارگر جلب میشد. درست است که خانۀ کارگر هرگز جای سندیکاهای مستقل کارگری و اتحادیه های واقعی را نمیگیرد و از نظر مخالفان شکیلاتی سیاسی یا حکومتی است اما به هر حال بخش هایی از کارگران را نمایندگی میکند و واسط آنان با حکومت است. آقای عبدالملکی چه نسبتی با کارگران داشت؟
سوابق او که چنین پیشینه ای را نشان نمی داد: «عضو هیأت امنای کمیته امداد امام خمینی ، معاون اشتغال و خودکفایی کمیته امداد، رییس شورای اطلاعرسانی و رییس هیأت اندیشهورز، رییس کارگروه انتشار اوراق قرضالحسنه کمیته امام خمینی، عضو هیأت مدیریه صندوق بیمه اجتماعی روستاییان و عشایر، رییس گروه مطالعات اسلامی بیمه و دبیر شورای اقتصاد سازمان صدا و سیما.»
دهم: سر انجام این که باید دید آیا او همچنان به برنامههای تلویزیونی و داوری مسابقات دعوت می شود یا نه و همۀ آن حرف ها پیشاانتخاباتی و پیشاوزارتی و پیشااجرایی بود؟
راستی: در وزارتخانهای با این همه کارشناس مجرب اساسا چرا باید یک نفر را باز از بیرون بیاورند؟ یعنی از مردم مورد نظر آقای رییسی هیچ کس درون وزارت کار و تعاون و رفاه یافت نمی شود؟ این همه مدیر و کارشناس زن نمی توانند وزیر شوند و تنها باید آقای کاظم صدیقی دربارۀ اندازۀ مقنعه و مانتو کارمندان زن نظر بدهد؟
بخش هایی از سخنان آقای عبدالملکی در جلسۀ رأی اعتماد در اول شهریور ۱۴۰۰ و نه عصر ناصری را نقل میکنیم:
- در گام نخست ایجاد سامانه جامع اشتغال ایرانیان را در دستور کار قرار داده ام تا آخرین وضعیت اشتغال مشخص باشد و به برنامه ریزی برای رفع آن کمک کند.
سامانه جامع اشتغال ایرانیان بانک اطلاعات غنی خواهد بود تا کارآفرینان اقدام به انتخاب افراد کرده و از سوی دیگر متقاضیان شغل، دسترسی بهتری به انتخاب مشاغل داشته باشند.
- در کشورهای پیشرفته سهم مشاغل خانگی ۱۱ درصد کل مشاغل است و در کشورمان زیر ۳.۵ درصد. در گذشته طرح «کار از منزل» را به صورت پایلوتی با یک هزار و ۵۰۰ کارآفرین اجرا کردیم و برای بسیاری از افراد کار ایجاد شد. اشتغال خانگی زنان سرپرست خانوار و جویای کار را در دستور کار قرار خواهیم داد.
-انجام ۶ اقدام اساسی در حوزه رفاه، تامین اجتماعی و بازنشستگی مد نظر است و یکی از آنها شفاف سازی دخل و خرج سازمان تامین اجتماعی است و آمارهایی از دخل و خرج را در اختیار نمایندگان قرار می دهیم.
- حرکت به سمت بیمه اجتماعی برای ۹ دهک را جزء برنامه ها داریم و با اجرای این برنامه یک انقلاب در حوزه بیمه تامین اجتماعی انجام خواهیم داد .
- عدالت در بهره مندی از خدمات بهداشتی و درمانی را نهادینه می کنیم همچنین اجرای کامل قانون هدفمندی یارانه ها با بانک جامع رفاه ایرانیان را تکمیل خواهیم کرد.
- ۸۹ هزار میلیارد برای کمک به مطالبات سازمان تامین اجتماعی تصویب شده و نیازمند همکاری مجلس هستم.
- بانک توسعه تعاون را تقویت و اقدام نوآورانه انجام خواهیم داد که آن اقدام، توسعه تولید شاخص فضای کسب و کارهای تعاونی با امکان رصد در فضای کسب و کشور است؛ ضمن اینکه وارد حوزه سیاست گذاری در فضای کسب و کار برای تعاونی ها بخصوص در حوزه تعاونی های روستاییان، عشایر و کشاورزی و ارتقای فرهنگ تعاون می شویم.
-رسیدگی به سالمندان، اجرای سند ملی سالمندان، ارائه بسته های معیشتی برای سالمندان، حمایت از کودکان بی سرپرست، رسیدگی به زنان بی سرپرست و بد سرپرست، کمک به ازدواج زنان سرپرست خانوار و ایجاد مشاغل خانگی برای زنان سرپرست خانوار از مهمترین برنامه هاست.
صدها هزار زن سرپرست خانوار پشت نوبت خدمات رسانی هستند. این موضوع را به صورت جدی دنبال میکنیم تا این قشر از زنان به سرعت وارد چرخه خدمات رسانی شوند.
- مدیران متخصص انقلابی، با تجربه و جهادی شناسایی و جایگزین می شود، تا کی بنشینیم و بگوییم که این مجموعه ها را مافیا گرفته است، امروز روز اقدام است و این وضعیت مجموعه ها با دولت و مجلس انقلابی از ما پذیرفته نیست ضمن اینکه شبکه های معاند علیه ما اقدام کرده و آنهایی که منافع آنها به خطر افتاده دروغ پردازی می کنند.
نظر کاربران
؟؟؟؟؟