آن روی پاریس که کمتر دربارهاش شنیدهاید!
روزنامه خراسان گزارش از تجربیات سفر به فرانسه در فصلهای بهار و تابستان را منتشر کرده است.
روزنامه خراسان گزارش از تجربیات سفر به فرانسه در فصلهای بهار و تابستان را منتشر کرده است.
دکتر مریم ذاکری؛ جهانگرد میگوید:
برای بسیاری از مردم جهان، پاریس شهری رویایی است. پاریس نماد مد، زیبایی و مدرنیته است و بسیاری از مردم علاقه دارند شهر خودشان را با پاریسیها مقایسه کنند. من هم با همین دید و با اشتیاق برای بازدید از مکانهایی که همیشه رویای دیدنشان را داشتهام، وارد پاریس شدم. پاریس پر از جاذبههای گردشگری است. در هر خیابان و محلهاش میتوان ساعتها سرگرم شد. بازدید از همه کاخها، بناها، موزهها، پارکها، میدانها، خیابانها و مجسمههای این شهر که گویا با گذشت قرنها لای زرورق نگهداری شدهاند، روزها و چه بسا ماهها به طول میانجامد. بازدید از همه بخش های موزه لوور به تنهایی بیش از یک هفته زمان میبرد. برای ورود به هرکدام از این مکانها باید ساعتها در صف ایستاد و به نظر میرسد درآمدی که دولت فرانسه از محل گردشگران خارجی کسب میکند از درآمد نفتی بسیاری از کشورهای صادر کننده نفت بیشتر باشد!
اولین ورودم به فرانسه به شهر استراسبورگ بود، شهری کوچک و زیبا در نزدیکی مرز آلمان که مقر قانون گذاری اتحادیه اروپا در آن واقع شده است. به وسیله اتوبوس خودم را از فرایبورگ به استراسبورگ رساندم. پایانههای مسافربری در اروپا به طور کلی با این پایانهها در ایران متفاوت هستند. این پایانهها به ویژه در شهرهای کوچک سکوهایی در وسط خیابان هستند که اتوبوسها در کنار آنها مسافران را سوار یا پیاده میکنند. از اتوبوس که پیاده شدم اولین چیزی که توجهم را جلب کرد سرباز زنی بود که اسلحهاش را با دو دست محکم گرفته و به من زل زده بود. در این شرایط دستپاچه شدم و سریع به دنبال گذرنامه ام گشتم تا در صورت نیاز آن را به خانم افسر نشان دهم، پیش از آن که تصمیم بگیرد اسلحهاش را برای شلیک نشانه بگیرد!
اما بانوی مد نظر خیلی زودتر از آن که فکر میکردم چشم از من برگرداند و مسافران دیگر را تحت نظر گرفت. نقشه جیبیام را درآوردم و به سمت مرکز شهر راه افتادم. در تمام طول مسیر حضور نیروهای نظامی چشمگیر بود. ابتدا گمان کردم که حملهای تروریستی رخ داده یا چند مظنون در خیابان مشاهده شدهاند، اما بعدها فهمیدم که نیروهای نظامی جزئی جدا نشدنی از خیابانها و معابر عمومی در فرانسه هستند. اشتباه نکنید، منظور از نیروهای نظامی نیروهای پلیس نیست، منظور خود ارتش است.
کماندوهای ارتش با چهرههایی بیروح و اسلحههایی آماده شلیک در همه جا حضور دارند و با نگاهی شکاک دور و بر را میپایند. میگویند خیابان های فرانسه سالهاست که محل حضور افسران نظامی است زیرا مسئولان این کشور بر این باورند که مردم باید حضور نظامیان را در کنار خود ببینند تا احساس امنیت کنند و از سویی تروریستها و از بین برندگان نظم و امنیت جامعه با حضور ملموس نیروهای نظامی کمتر جرئت خودنمایی خواهند یافت.
بسیاری از رفقای اروپایی من وقتی صحبتهای من را از پشت تلفن با اعضای خانواده یا دوستان ایرانیام میشنیدند، معتقد بودند لحن صحبت کردن به زبان فارسی به مراتب زیباتر از آلمانی و چیزی شبیه لهجه فرانسوی است. بسیاری از فرانسویها هم این موضوع را باور دارند و معتقدند زبان آنها خوشآهنگترین زبان دنیاست و به جای زبان انگلیسی، زبان فرانسه باید به عنوان زبان بینالمللی انتخاب میشد. همین مسئله تعصبی عمیق را در میان فرانسویان به وجود آورده است.
به عنوان خاطرهای جالب باید بگویم در یکی از روزهای اقامتم از آقایی محترم و میانسال، نشانی یکی از اماکن تاریخی در پاریس را پرسیدم. جواب سؤالم را به فرانسه داد، اما معلوم بود که انگلیسی میداند. دوباره با فرانسه دست و پا شکسته سؤالی دیگر از او پرسیدم. این بار این جنتلمن فرانسوی ابتدا من را واداشت تا تک تک کلمات را چند بار به فرانسه تکرار کنم و هر بار لهجهام را تصحیح کرد و برای بار آخر با انگلیسی فصیح جواب سؤالم را داد. چشمهایم از تعجب و کمی خشم گرد شده بود! لبخندی زد و گفت: «حیف نیست به جای زبانی به زیبایی فرانسه، زبان مزخرفی مثل انگلیسی را یاد میگیرید؟!»
لاکچری ترین و فقیرترین افراد در خیابان شانزلیزه!
حتما تاکنون نام خیابان شانزلیزه را بارها و بارها شنیدهاید. احتمالا از رفقایتان که آرام راه رفتهاند، پرسیدهاید که مگر در شانزلیزه قدم میزنند یا هر خیابان زیبا و مدرنی را به شانزلیزه تشبیه کردهاید. من هم مثل هر فرد دیگری بیصبرانه منتظر بودم این خیابان را از نزدیک ببینم یا در پیادهروهای زیبای آن قدم بزنم. اما واقعیتش را بخواهید آن چه دیدم با آن چه پیش از آن انتظار داشتم بسیار متفاوت بود.
خیابان شانزلیزه به واقع تفاوت معناداری با خیابانهای مهم در شهرهای بزرگ اروپایی به ویژه سوئیس و آلمان ندارد. شانزلیزه خیابانی عریض است که در هر دو طرف به زیبایی درخت کاشته شده و عمارتها و بناهای تاریخی متعددی در پاریس در نزدیکی آن واقع شدهاند. در هر دو طرف این خیابان لوکس ترین و گران ترین هتلها، کافهها، رستورانها یا فروشگاههای پوشاک و مد قرار گرفتهاند. یک قهوه اسپرسو در این خیابان میتواند حداقل 20 یورو برای سفارش دهنده آب بخورد. یکی دیگر از تفریحات بازدیدکنندگان از این خیابان عکس گرفتن یا سواری کردن با اتومبیلهای گران قیمت است. مثلاً شما میتوانید با پرداخت پولی نزدیک به 90 یورو پشت فرمان یک بوگاتی یا لامبورگینی زرد رنگ بنشینید و از عکاس بخواهید تا برای پروفایل صفحات اجتماعی تان از شما عکسی بیندازد!
نظر کاربران
این خانم جهانگرد از دارو دسته شما بوده احتمالا با پولای ما درای پاریس خیلی بی ریختو میگرده
برای ما مثل یک خواب شیرین است که هرگز واقعییت پیدا نمیکند
ما ماه بعد اونجاییم ☺
بیا برو تو صف مرغ و روغن راستی کارت نون یادت نره
ما تبعیدیا رو چه ب این کارا