دلسوزترین دانشجویان تهران را بشناسید
دانشجو هستند و مثل همه دانشجویان برای آینده خود هزار نقشه دارند. اما میان همه این دغدغهها، آنها داوطلبانه و بدون هیچ چشمداشتی خودشان را وقف سوادآموزی و پیشرفت تحصیل کودکان کار کردهاند.
همشهری آنلاین: دانشجو هستند و مثل همه دانشجویان برای آینده خود هزار نقشه دارند. اما میان همه این دغدغهها، آنها داوطلبانه و بدون هیچ چشمداشتی خودشان را وقف سوادآموزی و پیشرفت تحصیل کودکان کار کردهاند. در این گزارش با ۳ معلم داوطلب که در انجمن حمایت از کودکان کار ارفک در محله شوش، دلسوزانه برای سوادآموزی و تحصیل این کودکان آستین بالا زدهاند گفت و گو کردهایم.
محدثه طارمی - معلم ریاضی کودکان کار
به آینده امیداور باش خانم وکیل!
شنبهها و یکشنبهها در موسسه ارفک به کودکان کار ریاضی و مطالعات اجتماعی درس میدهد. «محدثه طارمی» کارشناسی ارشد مدیریت کارآفرینی دارد و در کلاسهایش علاوه بر تدریس محتوای علمی، از مشاغل مورد علاقه و اهداف آینده با بچهها حرف میزند:
«فقط چند ماه از فعالیتم به عنوان معلم کودکان کار میگذرد، اما همین چند ماه هم کافی است تا عاشق تدریس به آنها شوم. بچههایی که به جای کودکی کردن، کار میکنند و باز هم برای درس خواندن انگیزه دارند، شایسته احتراماند. تلاش میکنم علاوه بر تدریس، بچهها را با مشاغل مهمی مثل وکالت، پزشکی و... آشنا کنم. بسیاری از آنها به دلیل شرایط زندگی، تنها با مشاغلی مثل دستفروشی آشنا هستند. میخواهم آنها استعدادهای خود را پیدا کنند و با خودباوری به هدفهای بزرگتر فکر کنند. هرچند ممکن است در آینده علایقشان تغییر کند و سراغ شغل دیگری بروند، اما هدفگذاری برای آینده به آنها امید و انرژی مضاعف میدهد. مثل دخترک ۱۱ ساله یکی از کلاسها که میخواهد وکیل بشود و برای رسیدن به این هدف حسابی درس میخواند. هرچند شاید در آینده به رشته دیگری علاقمند شود اما همین هدف او را به آینده روشنتر امیدوار میکند.»
سبا مردانی - معلم علوم اجتماعی کودکان کار
با عشق به بچهها درس میدهم
روز اول به هوای کسب تجربه معلم کودکان کار شد، اما طولی نکشید که مهر بچههای کار چنان پابندش کرد که دیگر دوری از کلاس درس برایش ممکن نیست. «سبا مردانی» دانشجوی رشته علوم تربیتی که در مدارس عادی هم تدریس میکند، ۲ سال است که داوطلبانه و بدون هیچ چشم داشتی مدرس علوم اجتماعی موسسه ارفک است:
«روز اول با خودم گفتم تدریس به کودکان کار یک دوره عالی کارورزی است؛ چون میخواستم در دبستان تدریس کنم و نیاز به کسب تجربه داشتم. اما ماجرا از همان روز اول تغییر کرد. استعداد کمنظیر بچهها و سختیهایی که برای درس خواندن و کارکردن تحمل میکنند، چنان پابندم کرد که دوری از آنها برای من ممکن نیست. قرار بود امسال فعالیتم را در موسسه ارفک محدود کنم اما موفقیت یکی از بچهها بیشتر پابندم کرد. سال گذشته دانشآموز دختر ۱۳ سالهای داشتم که با وجود مشکلات جسمی، اختلال یادگیری و مشکلاتی که در تکلم و شنوایی داشت، مسئولیت کارهای خانه هم روی شانههایش بود. سال گذشته به او فارسی درس میدادم؛ روخوانی، روانخوانی و... اما به دلیل تمرکز و اعتماد به نفس پایین، سخت یاد میگرفت. امسال وقتی دیدم دخترک متن دشوار بیهقی را طوری درست و روان میخواند که انگار هیچ مشکلی ندارد، برای ماندن در انجمن دلیل دیگری نیاز نداشتم.»
شقایق راد - معلم سوادآموزی کودکان کار
از سوادآموزی تا کلاس درس زندگی
از همون روزهای نخست تاسیس انجمن ارفک، معلم کودکان کار شده است؛ معلم که نه، دوست صمیمی و یاور و همراه همیشگی آنها. «شقایق راد» مسئول آموزش ارفک و معلم سواد پایه بچههاست که در این سالها خواندن و نوشتن را به دهها کودک کار آموزش داده است. کلاسهایش هم کلاس سوادآموزی است و هم کلاس تدریس مهارتهای زندگی؛ از احترام به بزرگتر تا تمرین از خودگذشتی و تلاش بیوفقه برای رسیدن به موفقیت.
خودش میگوید: «بعد از شیوع کرونا و تعطیلی طولانی کلاسهای حضوری، انتظار داشتم بچهها درسها و مقررات رفت و آمد به کلاس درس را فراموش کرده باشند. اولین روز بعد از آن تعطیلی طولانی، پشت در کلاس ایستادم. خبری از سر و صدای بچهها نبود. تصور کردم معلم دیگری مشغول تدریس است. وارد کلاس که شدم، دیدم بچهها با همان نظم همیشگی منتظر من نشستهاند. دفترها روی میز است و حتی چند نفری مشغول نوشتن هستند. یکی از بچهها گفت خودتان گفته بودید زنگ تفریح برای تفریح است و زنگ کلاس برای درس خواندن. هنوز درسی که به آنها داده بودم یادشان بود. آن روز آنها هم به من یاد دادند که آموزشهای یک معلم چقدر میتواند تاثیرگذار باشد.»
ارسال نظر