کمعمرترین شعار در دوران جمهوری اسلامی
هر شعاری داستانی و عمری دارد ولی شاید کمتر شعاری مانند شعار ابداعی آقای زاکانی این قدر زود کنار رفته باشد.
مهرداد خدیردر عصر ایران نوشت: در تصاویر پشت سر نشست دیشب شهردار تهران با مدیران رسانهها در بوستان گفتوگو نشانی از شعار «تهران؛ کلانشهرِ الگوی جهان اسلام» دیده نمیشود.
امروز صبح هم دیدم تابلوی «تهران؛ کلانشهر الگوی جهان اسلام» را از ساختمان شهرداری منطقۀ ۶ در میدان کلانتری یوسفآباد (میدان سید جمالالدین اسدآبادی) برداشتهاند. تابلویی بزرگ با نور قرمز که شبها کاملا توی چشم میزد و مشخص بود به عنوان دایمی مثل سردر مغازهها نصب شده نه مانند بنرهایی مثلا دربارۀ شعار سال که در نوروزها نصب میکنند و انقضا و برداشتن آن طبیعی بهنظر میرسد.
پیشتر نیز چنان که در نوشتهای با عنوان « کارنامۀ ۶ ماهۀ شهرداری تهران» اشاره شد علیرضا زاکانی شهردار کنونی تهران در برنامۀ تلویزیونی «صف اول» شبکۀ خبر تلویزیون در شامگاه پنج شنبه ۲۵ فروردین شعار «تهران؛ شهر تلاش و سازندگی» را به کار برد نه شعار الگو را هر چند گفت هدف، الگو شدن است.
روزنامۀ همشهری هم دو روز بعد و در چراغان ۲۰۰ روزگی شهرداری آقای زاکانی در ۲۷ فروردین از شعار «تهران؛ کلان شهر الگو...» استفاده نکرد.
با این اوصاف میتوان گفت شعار ابداعی آقای زاکانی یکی از کمعمرترین شعارها در دهههای اخیر بوده است. برخی دیگر هم ناگهان محو شده اند اما سال ها دیده و شنیده می شدند و مشهورترین آنها «جنگ جنگ تا پیروزی» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان» که از اواسط جنگ در دهۀ ۶۰ تا قبول قطعنامه دوام آوردند و بعد حذف شدند.
یا شعارهایی معطوف به آیتالله منتظری از نیمۀ دهۀ ۶۰ که تا صبح ۸ فروردین ۱۳۶۸ ادامه داشت مثل تصویر او در میدان دکتر فاطمی یا خیابان ولی عصر رو به روی نیایش یا بعدها دربارۀ آقای هاشمی و دشمن پیامبر خواندن مخالفان او اگرچه بعدتر محو شدند ولی بیش از ۶ ماه و گاه تا ۶ سال حیات داشتند.
تابلوی نصب شده در پربینندهترین نقطۀ یوسف آباد هم نشان میداد قرار است دایمی باشد چون قیمت آن هم حسب ظاهر سر به چند ده میلیون تومان میزد اما کمتر از ۶ ماه دوام آورد.
۱۱ مهر سال گذشته معاون شهرسازی و معماری که تازه سکاندار شده بود دربارۀ «تهران؛ کلانشهر الگوی جهان اسلام» توضیحات مفصل و مبسوطی داد و دو ماه بعد و در ۲۴ آذر هم محور سخنان خود آقای شهردار همین شعار بود و قرار بود در ۵ دی ماه ۱۴۰۰ اولین نشست تخصصی دربارۀ کلانشهر الگو برگزار شود که نمیدانم شد یا نه اما یک ماه بعد در ۲۴ بهمن مدیر فرهنگی شهرداری ابعاد شعار«الگو» را تشریح کرد.
طبعا این پرسش شکل میگیرد که چه شد که شعار الگو را کنار گذاشتند و به جای آن به شعاری روی آوردهاند که نه بار ایدیولوژیک دارد و نه برتری طلبی: شهر تلاش و سازندگی.
چند احتمال مطرح است:
اول این که ادعای تهران، الگوی جهان اسلام با معرفی مشهد یا قم به عنوان پایتخت تشیع منطبق نیست. دوم این که از در و دیوار تهران و پوشش مردم و ساختمان ها، سبک زندگی غربی میبارد و با ساخت مسجد در هر میدان و شعار و بنر الگوی جهان اسلام نمیشود. سوم این که در زمینه هایی چون آلودگی و ترافیک و تراکم و تمرکز یکی از نمونههای منفی است و مصداق آموزۀ لقمان حکیم (ادب از که آموختی؟ از بی ادبان!) و معرفی آن به عنوان الگو اسباب طعنه میشود و چه بسا شده بود. چرا که بسیاری در تلاش اند تجربۀ تهران تکرار نشود (اگرچه شخصا با تهران انس و الفتی دیرینه و پیشینۀ بیشینه دارم و آن را همچنان زیبا میدانم و شیفتۀ بافت سنتی و مرکزی و سیمای کوه پایهای تهرانام.)
احتمال چهارم این که چون شهرداری تهران عضو نهادهای منطقهای و قارهای است و این شعار حساسیت دیگران را برمیانگیخته است.
به هر رو بی سر و صدا شعار را به فراموشی سپردند و شعار جدیدی مطرح شده و تا اینجا خوب است که تابلوی جدید بر ساختمان شهرداری منطقۀ 6 هنوز نصب نشده. شاید هم سفارش دادهاند و اگر چنین باشد بهتر است از محل عوارض شهری نباشد.
شعارها در جمهوری اسلامی عمرهای متفاوت دارند. برخی چون مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل همچنان دوام آوردهاند کما این که فردا در راه پیمایی روز قدس خواهیم شنید، بعضی چون «مرگ بر سه مفسدین، کارتر و سادات و بگین» با کنار رفتن افراد از قدرت به تاریخ پیوستهاند، مواردی مانند « ویدیو، دعوت فاحشه ها به خانه است» یا «بی حجابی زن از بی غیرتی مرد است» نیز روی دیوار خانه های قدیمی میماند تا بساز بفروشی ملک را بخرد و بکوبد و آپارتمان سبز شود!
هر شعاری داستانی و عمری دارد ولی شاید کمتر شعاری مانند شعار ابداعی آقای زاکانی این قدر زود کنار رفته باشد. شاید هم فقط میخواستند شعار «تهران ؛ شهری برای همه» را تغییر دهند. شعاری که مربوط به دورۀ «پیروز حناچی» بود و دوستی می گفت برخی نیروهای جدید از این دورۀ به طعنه به عنوان «دورۀ شاه» یاد می کنند! انگار انقلاب شده است.
شعارها چه از نوع «کلان شهر الگو...» و چه دیگر شعارها اما زودتر از آنچه تصور میشد با واقعیت ها محک میخورند چه، مهمترین واقعیت در شهرداری تهران هزینۀ فراوان پرسنلی است که نیاز به کسب درآمد برای تأمین حقوق و مزایای آنان را درصدر برنامهها قرار میدهد.
به همین خاطر وقتی بدانیم مثلا بخش قابل توجهی از هزینه های برج میلاد از محل برنامههای سالن همایش تأمین میشود نگرانی دربارۀ توقف کنسرتها هم رنگ میبازد و شاید شعار را تغییر دادهاند چون عجالتا سیستم شهرداری بیش از شعار به پول نیاز دارد مثل نیاز بدن به خون و تا خون/پول در رگ های آن ندود از شعارها کاری برنمیآید و از این رو «کلانشهر الگو...» جای خود را به شعارهای دیگر میدهد...
ارسال نظر