مرگ مرد بازنشسته بعد از جنایت خانوادگی
مرد میانسال که پس از قتل همسر و دخترش، اقدام به خودزنی کرده بود؛ پس از ۳ روز تسلیم مرگ شد.
روزنامه ایران: مرد میانسال که پس از قتل همسر و دخترش، اقدام به خودزنی کرده بود؛ پس از ۳ روز تسلیم مرگ شد.
رسیدگی به این ماجرا از ساعت ۴ بامداد سهشنبه ۳۰ فروردین و بهدنبال گزارش قتل مادر و دختری به بازپرس محمد حسین زارعی آغاز شد.
وقتی تیم جنایی راهی محل حادثه در لویزان شدند داخل آپارتمان طبقه اول با جسد زن ۴۷ ساله و دختر ۱۵ سالهاش در اتاق پذیرایی مواجه شدند. بررسیهای اولیه حکایت از آن داشت که هر دو قربانی با جسمی مانند طناب خفه شدهاند و از زمان مرگ حدود ۲۴ ساعت میگذرد.
پسر ۷ ساله خانواده وقتی از مدرسه به خانه برگشته و پدرش را با دست و پاهای خونین دیده بود با عمهاش تماس گرفته و از او کمک خواسته بود.
بدین ترتیب زمانی که زن جوان وارد خانه شده و با پیکر خونین برادرش و اجساد همسر و دختر او روبهرو شده موضوع را به پلیس اعلام کرده بود.
مرد ۵۸ ساله که از نظر جسمی و روحی وضعیت خوبی نداشت در صحنه جنایات گفت: «همسر و دخترم برایم پاپوش درست کرده بودند و میخواستند آبرویم را ببرند.»
او در حال انتقال به بیمارستان گفت: من بازنشسته هستم وضعیت مالی خوبی ندارم از طرفی به من گفته بودند خانهای که در آن ساکن هستم را تحویل دهم. همه مشکلات دست به دست هم داد و مرا از نظر ذهنی و روحی درگیر کرد.
متهم میانسال ادامه داد: شب حادثه همسرم را در اتاق خواب خفه کردم. صبح پسرم را به مدرسه بردم و زمانی که به خانه برگشتم، متوجه شدم که دخترم از ماجرای مرگ مادرش باخبر شده است. به همین دلیل او را نیز خفه کردم و جسد همسرم را نیز به پذیرایی انتقال دادم. بعد ازساعاتی، به خاطر عذاب وجدان تصمیم گرفتم به زندگیام پایان دهم و با دستگاه فرز دست و پایم را بریدم.
مرد میانسال پس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفت، اما کم کم هوشیاری خود را از دست داد و به کما رفت. درنهایت صبح جمعه و سه روز پس از جنایاتی که مرتکب شده بود در بیمارستان فوت کرد و به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
نظر کاربران
واقعا ظلمه یک عمر کار کنی آخرش هم هیچی نداشته باشی
جانوروحشی
اون پسر موند و بی کسی و کابوس واقعآ بعضی از اتفاقات چقدر تلخ
بعضی پدر ها جز مصیبت هیچی نیستند
قتل وجنایت خیلی زیاد شده وهمش برمیگرده به اوضاع اقتصادی مملکت
مملکت ایران همینه بعد از یک عمر کار و بدبختی این میشی
دقیقا
آستانه تحمل مردم خیلی افت پیدا کرده مسوولان بایستی چاره اندیشی کنید.
بقیه دنیا گل و بلبل است?افکارت را درست کن.
این بدبخت یک ارتشی بوده که حقوقشون خیلی اسفناکه و با سیلی صورت خودشونو سرخ نگه میدارن
بیچاره پسر کوچولو که بی کس و کار شد . تکلیفش چی میشه؟ این بچه در آینده چه سرنوشتی خواهد داشت؟
فقر و نداری باعث همه مشکلات شده!!فکر میکنید این بنده خدا چقدر تحت فشار زندگی و شرمنده گی زن و بچه ش بوده!!!هیچکسی از دل کسی خبر نداره!!
عجب احمقهایی پیدا میشن ...