کشف انیمیشنهای ۱۵هزار ساله؟
باستان شناسان با بررسی مجدد اشیای سنگی مرموز ۱۵ هزار ساله که در جنوب فرانسه کشف شده اند، به این نتیجه رسیده اند که سازندگان آنها از این اشیا برای ایجاد نمایشهای متحرک در برابر نور آتش استفاده میکردند.
فرارو: باستان شناسان با بررسی مجدد اشیای سنگی مرموز ۱۵ هزار ساله که در جنوب فرانسه کشف شده اند، به این نتیجه رسیده اند که سازندگان آنها از این اشیا برای ایجاد نمایشهای متحرک در برابر نور آتش استفاده میکردند.
نگاهی تازه به بیش از ۵۰ پلاک سنگی کشف شده در یک سایت پارینه سنگی در جنوب فرانسه، گمانهزنیهای جدیدی را در مورد استفاده از این اشیای مرموز ایجاد کرده است. بررسیهای جدید مدعی است این حکاکیهای سنگی باستانی میتواند شکل بسیار اولیهای از انیمیشن باشد و در واقع هنری بود که وقتی با نور آتش ترکیب میشد، جان میگرفت.
به گزارش فرارو، از قرن نوزدهم که این حکاکیهای سنگی مرموز توسط باستان شناسان پیدا شد، گمانه زنیها درباره ماهیت و کاربری آنها مطرح بود، اما هیچ فرضیهای نتوانست با قطعیت رازه آنها را آشکار سازد. حالا یک فرضه جالب توجه میگوید دهها هزار سال پیش، جایی در کنار رودخانه آویرون کنونی در جنوب فرانسه، شب هنگام خانوادههایی در زیر نور آتش خروشان جمع میشدند تا رقص موجودات کوچک را در میان سایه و شعله تماشا کنند. رقصی که با قرار دادن این اشیا کوچک سنگی در برابر نور آتش ایجاد میشد.
باستان شناسان دانشگاه یورک و دانشگاه دورهام در بریتانیا، این نمونههای سنگهای رودخانهای و سنگ آهک حکاکی شده را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند تا نقوش حکاکی شده و نشانههای گرمایش روی آنها را بهتر ببینند تا بفهمند که این اشیا دقیقاً با چه هدفی ممکن است ساخته شده باشند. بر اساس ماهیت پیچیده نقاشیها و نشانههای تغییر رنگ ناشی از دماهای بالا، این محققان پیشنهاد کردند که این اشیا ممکن است عمداً درست در کنار شعلههای داغ قرار گرفته باشند تا احتمالاً نوعی اثر متحرک ایجاد کنند.
اندی نیدهام از دانشگاه یورک و نویسنده ارشد این مقاله میگوید: «پیشتر تصور میشد که آسیب حرارتی قابل مشاهده بر روی برخی از پلاکها احتمالاً ناشی از تصادف بوده است، اما آزمایشها با پلاکهای مشابه نشان داد که آسیب بیشتر با قرار گرفتن عمدی نزدیک آتش سازگار است.» وی میافزاید: «انسانها برای دهها هزار، اگر نگوییم صدها هزار سال، عمداً خطوطی منظم یا غیر منظم را روی سطوح نقاشی کرده و یا حکاکی کرده است. با توجه به کششهای هنری که امروز داریم، به طرز شگفت انگیزی سخت است که با قطعیت بگوییم چه چیزی ما را بر آن داشته تا در وهله اول دنیای خود را به شکل تصویر ارائه کنیم. آیا این کار برای برقراری ارتباط بود؟ برای سرگرمی بود؟ یا برای هدفی عالیتر و معنویتر بود؟»
تاکنون تعداد بیشماری سنگهای کوچک و مسطح که خاستگاهی بیش از ۱۰۰۰۰ ساله دارند، در سراسر اروپا یافت شدهاند، اما اغلب آنها همچون معمایی برای باستان شناسان باقی مانده اند. برخی از بلوکهای تزئین شده، کاربردهای عملی مانند کفپوش، لسنگ چراغ یا سنگ برای اجاقهای اطراف داشتند. اما موارد دیگر، مانند اشکال انتزاعی، پیکرههای انسانی، حیوانات و نقوش زمین شناسی که بر روی تعدادی از سنگهای کشف شده در محل حفاری در نزدیکی شهر مونتاستروک فرانسه یافت میشود، هیچ کاربرد آشکاری عرضه نمیکنند.
از ۷۶ حکاکی حیوانی که محققان از روی پلاک قرض گرفته شده از موزه بریتانیا یادداشت کردند، ۴۰ اسب به تصویر کشیده شده بود، هفت مورد نیز گوزن شمالی و شش مورد دیگر گوزن قرمز بود. بقیه موارد شامل یک پرنده، یک گرگ و حتی یک شخصیت شبیه انسان بودند. دانشمندان میگویند بیشتر آنها با توجه به دقت در آناتومی، در یک موقعیت طبیعی نشان داده شدند. خطوط و ایرادات بسیاری از سنگها در خود صحنه گنجانده شده است - برای مثال، یک اسب پایی دارد که ظاهراً در شکافی در سنگ فرو رفته است. با این حال، جالبتر از همه، حیواناتی هستند که به طرز عجیبی روی هم چیده شدهاند و به شکلی گیجکننده روی هم قرار گرفتهاند.
دانشمندان میگویند؛ با توجه به نمونههایی از پلاکهای شکسته از سایر مکانها که تازه کشف شدهاند، در ابتدا عجیب به نظر میرسد که حیوانات را روی هم قرار دهیم و بدنها را به هم بچسبانیم. تا اینکه به این نتیجه رسیدیم این صحنهها را نه بهعنوان بازنماییهای دقیق از طبیعت بیجان، بلکه باید بهعنوان چیزی بسیار پویاتر در نظر گرفت که در حضور شعلههای متحرک بهجای نور خشن روز قابل دیدن هستند. البته این فرضیه چندان جدید هم نیست، زیرا مارک آزما، محقق و فیلمساز پارینه سنگی، این پیشنهاد را ده سال پیش بر اساس صحنههای به هم ریخته حیوانات روی دیوارههای غار مطرح کرد.
محققان برای آزمایش فرضیه خود، مدلهای سهبعدی سنگها را ساختند و از نرمافزار واقعیت مجازی برای مشاهده تصاویر آنگونه که دهها هزار سال پیش دیده میشدند، استفاده کردند. با درخشش متزلزل یک شعله آتش، ویژگیهای سطوح سنگی تار میشوند و خطوط طبیعی و خراشهای هنری آنها واضح میشوند به گونهای که تصویر کمتر ثابت به نظر میرساند. اگرچه حرکاتی از این قبیل چندان واقعی و زنده به نظر نمیآید، اما هنوز هم حسی از هیبت و ارتباط را در ذهن ما برمی انگیزد.
نیدهام میگوید: «ایجاد هنر با نور آتش، تجربهای بسیار احشایی بود که بخشهای مختلف مغز انسان را فعال میکرد. ما میدانیم که سایههای سوسوزن و نور، ظرفیت تکاملی ما را برای دیدن اشکال و چهرهها در اجسام بیجان افزایش میدهد. این ممکن است به توضیح اینکه چرا پیدا کردن طرحهای پلاکهایی که از ویژگیهای طبیعی در سنگ برای ترسیم حیوانات یا اشکال هنری استفاده میکنند یا یکپارچه شدهاند، بسیار شایع است.»
این که آیا اجداد ما آگاهانه از نوعی هنری استفاده میکردند که ما فقط میتوانیم آن را سینمایی توصیف کنیم، یا اینکه آنها کاملاً تصادفی سنگهای اجاق خود را با تصاویری پویا تزئین کردهاند، هنوز پاسخ قطعی ندارد. اما با توجه به تمایل همیشگی بشر به بیان اندیشههای خود از طریق هر نوع رسانه و فناوری روز خود، تصور اینکه اجداد هنرمند بسیار دور ما نیز راههایی برای زنده کردن حکاکیهای سنگی خود در میان هرج و مرج شعلههای آتش عصرگاهی پیدا کرده باشند، نباید چندان دشوار باشد. نتایج این تحقیق در نشریه معتبر PLOS One منتشر شده است.
ارسال نظر