۱۱۹۷۲۷
۲۶ نظر
۵۰۰۶
۲۶ نظر
۵۰۰۶
پ

گزارشی تکان‌ دهنده از یک محله در تهران

سرشان پر از جانور است. جانورهای ریز خاکستری و سفید. یا شپش است، یا تخمش که لابه‌لای موهای نرمشان، جا خوش کرده. تخم‌های سفیدرنگ، چیزی شبیه شوره. جانورانی که زنده‌اند، راه می‌روند، خونشان را می‌مکند و می‌خارند. آنقدر که گاهی سرشان را زخم می‌کند.

روزنامه شهروند: سرشان پر از جانور است. جانورهای ریز خاکستری و سفید. یا شپش است، یا تخمش که لابه‌لای موهای نرمشان، جا خوش کرده. تخم‌های سفیدرنگ، چیزی شبیه شوره. جانورانی که زنده‌اند، راه می‌روند، خونشان را می‌مکند و می‌خارند. آنقدر که گاهی سرشان را زخم می‌کند.

خیلی از کودکان کار «لب خط» شپش دارند؛ کودکان کم سن و ‌سال خیابانی آن‌طرف‌تر از میدان «شوش». جایی که چند مرکز مهم تجاری، روزانه میلیاردها تومان کاسب می‌شوند، بدون اینکه بدانند کودکان لب خط، به خاطر فقر و نبود بهداشت، با شپش‌ها زندگی می‌کنند. شپشی که به خیال ما این روزها به سختی در سر کسی پیدا می‌شود، حالا به راحتی لابه‌لای موهای کودکان چهار پنج ساله فقیرترین منطقه تهران دیده می‌شود.

کودکان این محله فقر و گرسنگی دارند، محرومیت دارند. در معماری نداشته خانه‌های این محله که کم از بیغوله نیست، حمام جایی ندارد. اگر هم داشته باشد، آنقدر شلوغ و کثیف است که نرفتن را به رفتنش ترجیح می‌دهند. دستشویی‌هایشان هم همین وضع را دارد. به جای حمام اتاقکی می‌سازند و از خانواده‌ای اجاره می‌گیرند تا خرج موادشان درآید.

حمام رفتن در این محله، داستانی دارد. هر بار باید یک خانواده دور هم جمع شوند، وسایلشان را در کیسه کنند و مسافتی را پیاده بروند تا به حمام برسند. آنها وقت این کارها را ندارند، اگر دو هفته یک‌ بار نوبت به حمام کردنشان برسد خوب است. آنها که حمام دارند، لژنشین محله هستند، هر کسی را هم به خانه‌شان راه نمی‌دهند، فقط فامیل و نزدیکان.

در جمع کوچک کودکان کار لب خط که جمعیت دانشجویی امام علی (ع) برایشان خانه علم درست کرده، دختران، موهای بلندی ندارند. خیلی‌ها موهایشان را از ته زده‌اند. اگر رفتارهای دخترانه‌شان نباشد، تفاوتی با پسرها ندارند. روسری‌های گلدار کج و کوله‌شان مدام از سرشان می‌افتد، محکم گره می‌زنند. «زینب روسریتو سرت کن.» صدای مربی می‌آید. دیگر کلافه شده. سنشان به روسری سر کردن نمی‌رسد اما چاره‌ای نیست. سرشان پر از شپش است. نباید به دیگران منتقل شود. در همین هفته‌های گذشته دو مربی خانه علم جمعیت امام علی (ع) که هفته‌ای سه روز برای این کودکان کلاس‌های آموزشی دارند، شپش گرفته‌اند. نمی‌شود کاری کرد. این کودکان آنقدر آویزان مربی‌ها می‌شوند و آنقدر آنها را بغل می‌کنند که نمی‌شود شپش‌ها را کنترل کرد.

از سر و کول هم بالا می‌روند، با همان روسری‌ها. زهره شریفی مددکار جمعیت، «زینب» را صدا می‌زند. لابه‌لای موهایش را نگاه می‌کند. فرق اول را که باز می‌کند، رشک‌ها را می‌بیند. کابینت‌ها را پر کرده‌اند از شامپوهای ضد شپش. یکی به او می‌دهد و شماره تلفنش را روی کاغذی می‌نویسد. «به مادرت بگو به من زنگ بزنه.» این راه چاره نیست. مادران این کودکان وضع بدتری دارند. موهای رنگ‌کرده بلوندشان، پر از همین شپش‌هاست. نه کوتاه می‌کنند، نه درمانش. اصلا برایشان مهم نیست. از همین مادر هم به دختر منتقل می‌شود؛ در خانه‌هایی که چندین نفر روی یک بالش و تشک می‌خوابند، جایی که روسری‌ها رد و بدل می‌شود و خاله، دخترخاله، همسایه و ... لباس‌های همدیگر را می‌پوشند.

در لباس‌ها، ملحفه‌ها و رختخواب‌های این کودکان شپش‌ها جولان می‌دهند. آنها با این جانوران زندگی مسالمت‌آمیز دارند. شپش جزو زندگی معمولی این خانواده‌هاست. این را شریفی می‌گوید. «زنان این محله موهایشان را بلوند و روشن می‌کنند اما به بهداشتشان توجهی نمی‌کنند. فقط شپش هم نیست، عفونت‌های قارچی و بیماری‌های زنانه هم اینجا بیداد می‌کند.» این ماجرا تنها برای مادران و زنان نیست، دختران کم‌سن و‌ سال هم از این بیماری‌ها رنج می‌برند. در گوشی به هم می‌گویند. می‌دانند که نباید همه بدانند.

شریفی از وضع بهداشت شخصی ساکنان این محله ناراحت است. «خیلی از این کودکان حتی لباس زیر به تن ندارند. از ۲۰ نفر، شاید یکی از آنها لباس زیر تنش کرده باشد. به همین خاطر آنها به شدت مستعد بیماری‌ها هستند.»

جمعیت امام علی (ع) برای بهداشت زنان و دختران «لب خط»، قرار است طرح مادرانه داشته باشد. به گفته مددکار جمعیت، در کنار بهداشت شخصی، بهداشت اجتماعی در این محله، کاملا فراموش شده. «توالت خانه‌هایشان خیلی کثیف و آلوده است. همه اینها باعث انتقال بیماری‌ها می‌شود.» همین هم باعث شده که میزان بیماری‌های ویروسی، روزبه‌روز در میان این کودکان زیاد شود؛ کودکان کاری که سر چند چهارراه آن طرف‌تر، گردو و دستمال و فال می‌فروشند. گردوهایی که با همان دست‌ها و در همان خانه‌هایی که موش‌ها در آن جولان می‌دهند، شکسته می‌شوند.

رضا، ۱۲ساله است، ۶ خواهر و برادر دارد. خانه‌شان حمام ندارد. دو هفته یک‌بار حمام می‌روند؛ حمامی که از هر نفر، ۴ هزار و ۵۰۰ تومان می‌گیرد. «اینجا قبلا حموم داشت اما از وقتی خرابش کردن، مجبوریم برای حمام به جای دورتری بریم.» مادر رضا هم شپش دارد، خواهرانش هم. خودش ولی ندارد. موهایش را از ته زده‌اند.

این کارها را جمعیت امام علی (ع) برایشان کرده. دوشنبه هفته پیش که کارشناس بهداشت آمد، موهای خیلی از دختران را به خاطر همین شپش‌ها کوتاه کرد و سر پسرها را هم از ته تراشیدند. همان روزی که خیلی از بچه‌ها، از حمام کردن فرار کردند.

«آیدا» هم ۱۲‌ سال دارد. کمی که شالش عقب می‌رود، تخم شپش‌ها از روی ساقه موهایش خودنمایی می‌کند. موهای پرپشتش، کوتاه شده بود اما باز هم فایده‌ای نداشت. «یک‌ بار از شامپوی ضد شپش استفاده کردم، یک‌ بار دیگه هم مونده. اما هنوز خوب نشدم.» گردوفروشی می‌کند. دست‌های سیاهش را نشان می‌دهد. خودش همه را می‌شکند و سر چهارراه‌ها می‌فروشد. می‌گوید شپش را از بچه‌های عمه‌اش گرفته. «شامپو می‌زنم، شپش‌ها کم می‌شن، اما وقتی بچه‌های عمه‌م می‌یان، باز هم شپش‌هام زیاد می‌شن. خیلی ناراحتم، پیش دوستام کوچیک شدم.»

خانه آیدا حمام دارد اما می‌گوید: «مادرم اجازه نمی‌ده کسی به خونه‌مون برای حمام کردن بیاد. یک‌ بار فاطمه اومد ازش عفونت گرفتم.» این را در گوشی می‌گوید. «لیلا» هم می‌گوید که عفونت دارد.

«فاطمه» موهای بلندی دارد. هنوز موردی از شپش روی سرش پیدا نشده اما مشکوک به این بیماری است. آنها حمام ندارند اما خودش می‌گوید «هر روز موهامو زیر آب می‌شورم.» وضع بهداشت محله‌شان اذیتش می‌کند؛ موش‌ها و سوسک‌هایی که از خانه‌هایشان بالا می‌روند و زباله‌هایی که دیگر جوی آب‌ها را پر کرده‌اند. آنها در محله‌شان حتی سطل زباله هم ندارند. می‌گوید: «همسایه‌هامون همه‌شون شپش دارن.» این را با اکراه می‌گوید. فاطمه دستمال و فال می‌فروشد. دخترانی که با او کار می‌کنند هم شپش دارند.

کودکان زیر ۵‌ سال هم از این شپش‌ها دارند، حتی آنهایی که هنوز کار نمی‌کنند. سپیده، مربی‌شان است. او به کودکان پنج شش ساله آموزش می‌دهد. «یاد دادن رعایت بهداشت فردی به این کودکان سخت است. مجبوریم با شعر و بازی، این مسائل را به آنها آموزش دهیم. مشکل اینجاست که بیشتر آنها خانواده‌هایی دارند که اصلا این مسائل را رعایت نمی‌کنند.»

کودکان کار لب خط، با همه اینها، باز هم خوشحالند. جانورانی که روی سرشان رژه می‌روند، ذره‌ای از شادی‌شان کم نکرده. آنها می‌دانند چه بیماری‌هایی دارند.

«در این محله از همان اول، بهداشت، محلی از اعراب نداشته.» شریفی اینها را می‌گوید. «خانواده این کودکان از چادرنشینی، صحراگردی و خشت‌نشینی کم‌کم به شهرها آمده‌اند. نام خانوادگی خیلی از آنها هم غربتی، چادرنشین و صحراگرد است، به همین علت رعایت مسائل بهداشتی خیلی برایشان مهم نیست.» خانه بهداشت، کمی آن طرف‌تر از محله لب خط است اما هیچ کاری برای آنها نکرده. این مددکار از آنها گلایه دارد. «نه شهرداری منطقه ۱۵ و نه حتی خانه بهداشت صفاری، به این محله رسیدگی نمی‌کنند. هر چه شناسایی شده‌اند، کار جمعیت امام علی (ع) بوده.»

مجبورند به خاطر شیوع بالای عفونت دستگاه تناسلی در میان دخترها، آموزش‌های جداگانه‌ای به آنها بدهند. آنها مشکلات بهداشتی زیاد دارند. پسرها کمتر شپش دارند. موهایشان کوتاه است. کوتاه کوتاه، تقریبا کچلند. دختران به سختی راضی به این کار می‌شوند. آن هم در فرهنگ غربتی‌ها که مو برایشان مهم است و دخترانشان از چهار پنج سالگی موهایشان رنگ می‌شود. مثل مادرانشان. شریفی از کاری که دوشنبه هفته گذشته در خانه علم لب خط برای این کودکان انجام دادند، صحبت می‌کند. «هفته پیش اینجا روز بهداشت داشتیم. دوازده سیزده کودک خانه علم را که شپش داشتند، حمام بردیم و از شامپوی ضد شپش برایشان استفاده کردیم.» اینجا ۴۵ کودک دارد. تعدادشان خیلی بیشتر از اینهاست اما دیگر خانه جایی ندارد. کلاس‌ها پر است. «شاید فقط ۲۰‌ درصد بچه‌های اینجا حمام داشته باشند. بقیه حمام بیرون می‌روند.» شریفی اینها را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «واقعا نمی‌شود همه اینها را اینجا حمام کنیم. با این همه باز هم یک روز در هفته، سعی می‌کنیم تا برنامه بهداشت داشته باشیم.» اینجا گروه بهداشت و درمان دارد؛ کسانی که هفته‌ای یک روز می‌آیند، بهداشت و تغذیه کودکان را بررسی می‌کنند.

خانه علم لب خط، نوپاست و پنج شش ماهی بیشتر از راه‌اندازی‌اش نمی‌گذرد. ساختمان دو طبقه کوچک و تنگ؛ لب خیابان رجب‌نیا. در آبی‌رنگ‌اش زنگ هم ندارد. تمام مخارجش را خیران می‌دهند. حتی پول شامپوهای ضد شوره ۴ ‌هزار تومانی که دو بار بیشتر نمی‌شود استفاده کرد. خانواده کودکان کار، برای این چیزها پول نمی‌دهند. برایشان هم مهم نیست. نه فقط شپش که حتی سلامت دخترانشان. روزی صد، صدو پنجاه ‌هزار تومان درآمد دارند اما خرج موادشان می‌کنند.

اینجا لب خط که نه، ته خط است. با اینکه جایی، خیابانی، کوچه‌ای در دل پایتخت است اما هیچ جایش شبیه شهر نیست. جایی که روزانه هزاران نفر از جلوی آن گذر می‌کنند اما جرأت ورود به آنجا را ندارند. ساکنان این محله برایشان غریبه هستند؛ همان‌ها که ظهر، زیر آفتاب، جلوی در خانه‌هایشان زیرانداز انداخته و همه چیز را می‌پایند. زنانی با موهایی رنگ‌کرده و کلیپس‌هایی که به‌ سان دختران این روزهای شهر، به موهایشان فرم داده‌اند. اینجا را خیلی‌ها به فراموشی سپرده‌اند. کارشناسان شهرداری و وزارت بهداشت که سالی یک‌ بار هم آن طرف‌ها پیدایشان نمی‌شود.

همه اینها بیخ گوش ساکنان خیابان خراسان و ری رخ می‌دهد؛ کسانی که جدای از سکونت در منطقه جنوب شهر، وضع مالی چندان بدی ندارند و خیلی‌هایشان بازاری‌هایی هستند که وضع مالی خوبی دارند. هیچ‌کس غربتی‌ها را نمی‌خواهد. کسانی که فقر فرهنگی بیشتر از بی‌پولی، خون زندگی‌شان را مثل همان شپش‌ها می‌مکد. شریفی می‌گوید: «لب خط، جزو ناحیه یک منطقه ۱۵ شهرداری به شمار می‌رود اما شهرداری این منطقه کمترین توجهی هم به این محله ندارد.» جوی‌ها پر از زباله است. تل زباله ته هر کوچه، دیگر بخشی از هویت نداشته آن شده.

در جوی‌ها همه چیز پیدا می‌شود. از سرنگ گرفته تا پوست هندوانه، همه در جوی‌های پرآب و کثیف شناور است. جایی که موش‌ها و سوسک‌ها و‌ هزار جور مگس و حشره دیگر، روزگار می‌گذرانند. یکی از مغازه‌داران می‌گوید: «هفته پیش خودمان سم می‌ریختیم، موش‌ها کم شدند.» اینها را با هزینه شخصی پرداخت کردند. ماموران شهرداری همان موقع از راه می‌رسند. برای بررسی وضع ساختمانی که درحال بازسازی است و وسایل ۵ خانواده مستاجرش، در کوچه رها شده. آنها کاری به کثیفی و تعفن ندارند. آنها آمده‌اند مجوز ساخت را ببینند! می‌گویند: «برای این محله نمی‌شود کاری کرد.» ساکنان این محله با همین زباله‌ها و بوی تعفن آن، با انواع بیماری‌های ویروسی و انگلی، با شپش‌ها و عفونت‌ها ... صبح را شب و شب را صبح می‌کنند. آنها هم هر شب، به رسم شب‌های دیگر، سطل‌های کثیف زباله‌شان را در همان جوی‌ها خالی می‌کنند. جوی‌هایی که شاید هفته‌ای یک‌ بار خالی شود. شاید هم نشود.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • نفیسه

    چقدروحشتناک

    پاسخ ها

    • بدون نام

      و عده ای دلواپس همچنان نگران ساپورت و حجاب دختران هستن و کسی نیس که نگران باشه که این بچه ها توش فرو رفتن...

  • غضنفر

    ای کاش این موضوع قیاسی می شد با چند کیلومتر آنطرفتر که مردمانش در ناز نعمت با ماشینهای میلیاردی و تفریحات..... .
    ای بابا این روزها کسی به فکر کسی نیست .

  • فرشته

    قربانيان كوچك

  • بدون نام

    گیر دادین به شپش ها

  • بدون نام

    چقدر پيشرفت كرديم !!!

  • دایم

    جدا ناراحت کنند است ،آدم باید چه بگوید ،در مملکتی که در آ رانتخواران راحت زندگی میکنند، با این گزارش آیا هیءتی از نمایندگان تشکیل خواهد شد وبه بازدید این محل خواهد رفت، آیا نماینده ای از طرف ریاست جمهوری جهت بررسی به محل خواهد رفت ،پس مسلمانی کجا رفته که در مملکت چنین افرادی زندگی میکنند وشاید در نقاط دیگر این مملکت باز هم چنین افرادی که از زندگی محرومند و هستند که باید توسط خبرنگاران اجتماعی گزترش شود شاید رگ غیرت بعضی ها تگان بخورد ، به امید آن روز ،انشاالله،

  • علی

    سلام اول بازارتهران هم دست کمی از آنجاندارد-چهارراه سیروس کوچه سرپولک کوچه خدارحمی روزانه 100نفرکه وضعیتی صدپله بدتر از بچه های لب خط دارندرا مشاهده میکنیم که مشغول کشیدن هروئین در جلو چشم رهگذران میباشند .وما هم هر چه به نیروی انتظامی وشهرداری زنگ زدیم سودی نداشت .آخه مسئولین اینجا جنب امامزاده سیداسماعیل .موزه شهیدچمران ومسجدبهبهانی میباشد به خاطر این مکانهای مقدس وارزشمند کاری بکنید.

  • احسان

    من تو اون منطقه گهگاهی رفت وآمد میکنم
    وضع اونجا خیلی بدتر از شپش هست.مشکل اونجا اعتیاده نه شپش

  • بىنا

    چقدر زشته در جامعه اسلامى با ادعا اين موارد انهم در كنار كسانى كه شعار مسلمونى مى دهن نماينده ها ومديران از پشت صندليها ى راحت وماشين هاى زيبا سفرى به اين محيط ها كنند شايد قدمى بردارند رسانه ها هم اين انسانها رو فراموش نكنند اينا كه كمتر از فلسطينى ها نيستند كه براشون كلى هزينه مى كنن لااقل هم وطند

    پاسخ ها

    • بدون نام

      من می دونم به خاطر ساپورت پوشیدن خانمهاست

  • سروش

    قابل توجه نهادهای حمایتی ؟ دولت ؟ حاجی هایی که هر سال میرن سفر مکه ....

  • سلطان

    پس این دلواپسان حجاب و ساپورت
    کجا هستن

    پاسخ ها

    • nazi_ni@yahoo.com

      ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

  • بدون نام

    دوستان یه فکری به حال بعغی دانشگاه های تهران بکنیند که دانشجوهاش از دست ساس هاس خوابگاه دارن دیوانه میشن، واقعا اوضاعمون خرابه...

  • حامد

    اگر فقر بیاید ، دین میرود .
    به نظر من بهتره این همه پول صدقه ،خیریه ، کفاره روزه ، فطریه ، پول نفت و گاز و . . . به این هموطن بی بضاعت برسه . بعید نیست گرسنگی به این افرد فشار بیاره و ... . . راستی انرژی هسته ای مبتونه به این افراد کمک کنه ؟
    رفاه اجتماعی و امنیت شغلی حق مسلم ماست .

  • بدون نام

    ای کاش به جای هزینه های زیادی که صرف فوتبال و جام جهانی شد،که هرگز نتیجه مطلوب نداشته و نخواهد داشت،به این فقرا رسیدگی میشد.

  • بدون نام

    اون وقت میگن جمعیت کشور کمه. همینا رو نون ندارین بدین!

  • بدون نام

    زیر پوست شهر چهره سیاهی پنهان است....باور کنید

  • بدون نام

    اگرامکان دارد چند عکس ضمیمه گزارش کنید

  • زیبا

    کاشکی اینقد مردم رو تشویق به بچه دار شدن نمیکردندادمای حسابی که نمیزارن بچه دارشن اینا فقط تو این تبلیغات پا میگیرن و بچه هاشون روزیادتر میکنن یه مشت ادمای بدبخت بیسواد فقیر اینا ازدیاد جمعیت میکنن همین وبس مسولین خواهشا توجه بکنند و حرفاو بیانیه های بی ربط ندن داریم رو به نابودی میریم انشاا...

  • منصور ک

    اینها همه ازبی عدالتی وفاصله طبقاتی است نتیجه زیاده خواهی عده ای است یکی انطرف تر به فکر سفر به اروپا است ویکی هم به فکر سیرکردن شکمش یا جایی برای خواب است

  • sorosh

    یعنی هیچ کس نیست به داد اینا برسه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  • نفس

    سلام بر دوستان
    سلام بر مسئولین جمهوری اسلامی ایران...
    صبر کن.. نوشتم جمهوری اسلامی.. حرفی از اسلام به میان آمد...
    مسئولین محترم.... دلواپسان محترم... فقط کافی است ... نگاهی به این گزارش[اگر وقت داشتید) بیندازید...به جایهزینه های گزافی که در قسمت هایی بدون بازدهی خرج می کنید نگاهی به این مناطق بیاندازید.. صبر کن
    اصلا شما این گزارش را می خوانید... یا اگر می خوانید تأملی میفرمائید
    امدم یاداوری کنم یادتان نرود اینجا مملکت اسلامی است.. ولی حالا به کجا داریم می رویم...
    به حرمت اسلام .. به حرمت انسانیت .. قدمی بردارید..

  • صادق

    آخه خالی بند! اینهمه روده درازی کردی، چرا یک کلمه ننوشتی کدوم محله تهران؟! ما هم بریم ببینیم چقدر صحت داره حرفات. شاید چند تا خیر پیدا شد به داد این آدمها رسید. خبری که هیچ منبع و استنادی توش نباشه خبر نیست. شرووره!

  • ناشناس

    چن ماه پیش پسرم تو مدرسه سرش شپش افتاد بچه رودرمون کردم بامدیرو معلم صحبت کردم گفتم مدرسه ألوده س.بررسی کنین. متوجه شدن حف بامنه ومشکلوبرطرف کردن .امادلم به درداومدوقتی پسرم گفت مامان بهداشت سرمنو به عنوان بچه مورددار نگاه میکنه.اینفدربرخوردشون بابچه بد بود که ازکارم پشیمون شدم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج