شکنجه پسر ۱۶ ساله فقط به خاطر بدگویی!
دو شرور که با همدستی یکی از دوستانشان پسر ۱۶سالهای را ربوده و در یکی از خرابههای اطراف تهران شکنجه دادهبودند پس از دستگیری مدعی شدند که شاکی پشت سر آنها بدگویی کردهاست.
روزنامه جوان: چند روز قبل پسر ۱۶سالهای به نام فرشاد در تهران به اداره پلیس رفت و از سه بچه محل خود به اتهام آدمربایی، ضرب و جرح و اخاذی شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: در یکی از محلههای جنوب تهران همراه خانوادهام زندگی میکنم. چند روز قبل داخل قهوهخانه در محلهمان نشسته بودم که سه نفر از بچههای محلمان به نامهای کامبیز، ستار و فرزاد که معروف به قلدرهای محل هستند وارد قهوهخانه شدند و به من چپ چپ نگاه کردند. از آنجایی که آنها آدمهای شروری هستند از قهوهخانه بیرون آمدم که ناگهان به من حمله کردند و با تهدید چاقو و اسلحه مرا به زور به داخل صندوق عقب خودروی پژویی منتقل کردند.
هر چقدر داخل صندوق عقب دست و پا زدم و فریاد کمکخواهی سر دادم کسی به دادم نرسید و صدایم را نشنید که متوجه شدم خودرو به راه افتاد تا اینکه ساعتی بعد خودرو متوقف شد و وقتی آنها مرا از داخل صندوق عقب بیرون آوردند دیدم داخل خرابهای در اطراف تهران هستم.
آنها ابتدا به شدت مرا کتک زدند و حتی مرا لخت کردند و با شلاق و کمربند به جانم افتادند و گوشهایم را گاز گرفتند. من خبر نداشتم مرا به چه جرمی کتک میزنند که یکی از آنها ادعا کرد من پشت سر آنها بدگویی کردهام. در آخر هم با چاقو ضربهای به سرم زدند که به شدت زخمی شدم. در آخر هم تهدید کردند اگر شکایت کنم این بار گوشم را میبرند و برای خانوادهام میفرستند ساعتی بعد در حالی که حالم بد بود مرا سوار خودرو کردند و در همان محلی که ربوده بودند رهایم کردند که رهگذران مرا به بیمارستان منتقل کردند.
با شکایت پسر جوان، مأموران پلیس به دستور قاضی محمدرضا صاحبجمعی بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران برای دستگیری متهمان وارد عمل شدند. مأموران پلیس در نخستین گام کامبیز و ستار را بازداشت کردند. دو متهم در بازجوییها آدمربایی را انکار کردند، اما به ضرب و جرح پسر ۱۶ساله اعتراف کردند.
یکی از متهمان در ادعایی گفت: بارها از دوستان و بچههای محل شنیده بودیم که فرشاد پشت سر ما حرف میزند.
ابتدا توجهی نکردیم، اما بدگوییهای او تمامی نداشت که به فرشاد چند باری تذکر دادیم پشت سر ما بدگویی نکند، اما فایدهای نداشت و هر روز دوستانمان به ما پیغام میآوردند که فرشاد درباره ما حرف میزند که تصمیم گرفتیم او را گوشمالی بدهیم. روز حادثه به ما خبر دادند که فرشاد داخل قهوهخانه محل است که به آنجا رفتیم و از او خواستم برای حرف زدن همراه ما شود و او هم قبول کرد و سوار خودروی ما شد. ما او را به خرابهای در اطراف تهران بردیم و کتک زدیم تا بترسانیمش.
در حالی که مأموران در تلاشند متهم سوم را دستگیر کنند دو متهم به دستور بازپرس جنایی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفتند.
ارسال نظر