چه اتفاقی برای زایندهرود افتاد؟
نویسنده اطلس تصویری «پابهپای زایندهرود» گفت: ۲۷ استان کشور درگیر خشکسالی هستند و ۲۰ تا ۸۰ درصد کاهش بارش و کمبود آب داشتهاند.
روزنامه شرق: حشمتالله انتخابی، نویسنده و یکی از مدیران نشر نقش مانا و از فعالان حوزه محیط زیست در اصفهان است که پس از ۱۲ سال کار تحقیقاتی کتاب «پابهپای زایندهرود» را نوشته و منتشر کرده است. نویسنده اطلس تصویری «پابهپای زایندهرود» گفت: ۲۷ استان کشور درگیر خشکسالی هستند و ۲۰ تا ۸۰ درصد کاهش بارش و کمبود آب داشتهاند. پیش از اتفاقهای اخیر اصفهان، میهمان او بودیم و با او درباره فرونشست زمین اصفهان و آنچه بر زایندهرود رفته، گفتوگویی کردهایم که در ادامه بخشهایی از آن را خواهید خواند.
در چنین شرایطی برای زایندهرود چه باید کرد؟
اتفاقی که برای زایندهرود افتاده، اتفاقا مسئله سادهای است اما راهحلش بسیار مشکل است. مسئله ساده است از این نظر که بین منابع و مصارف آب، تعادل به هم خورده است. برای هزاران سال تعادلی بین منابع و مصارف وجود داشته است. در این چندهزار سال خشکسالی و ترسالی هم داشتهایم ولی هیچگاه رودخانه به شکل کنونی در درازمدت خشک نبوده است. ماجرا این است که در سال آبی ۹۶ـ۹۷ زایندهرود ۲۰ ماه خشک مطلق بوده است. رودخانه زایندهرود فقط در شهر اصفهان خشک نبود بلکه تقریبا از ۹۰ کیلومتر بالاتر از اصفهان یعنی از سد چمآسمان که آب تصفیهخانه باباشیخعلی را تأمین میکند و همینطور آب به یزد منتقل میشود تا گاوخونی رودخانه خشک بود. سد چمآسمان ۱۲۰ کیلومتر پایینتر از سد زایندهرود واقع است؛ یعنی رودخانه باید ۱۲۰ کیلومتر آب داشته باشد که به محل برداشت آب تصیفهخانه باباشیخعلی برسد. تصیفهخانه آب باباشیخعلی آب حدود ۵۰ شهر و بیش از ۲۰۰ روستا را تأمین میکند.
حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب سالانه تصفیه میکند. تقریبا ۱۰ تا ۱۲ مترمکعب در ثانیه آب میگیرد، بخشی به پساب برمیگردد و بقیه تصفیه میشود. بنابراین در تمام سال تا سد چمآسمان آب داریم ولی بقیه آب در بالادست برداشت میشود. سال آبی ۹۹ـ۴۰۰ از نظر بارش یکی از بدترین سالها در ۵۰ سال اخیر بود. آب ورودی به سد زایندهرود به دلیل کاهش بارشها حدود ۷۴۸ میلیون مترمکعب بود. خروجی سد ۶۸۶م.م.م بوده که از این مقدار ۳۸۵ متر مصرف شرب اصفهان، یزد و کاشان بوده، ۴۹م.م.م صنعت، ۳۵م.م.م برای محیط زیست و سایر، ۱۱۱م.م.م برای کشاورزی اصفهان و ۱۱۰م.م.م برای چهارمحالوبختیاری حدفاصل سد زایندهرود تا سد چمآسمان. توجه داشته باشیم بر اساس جدول منابع و مصارف با توجه به کاهش بارشها، سهم کشاورزی اصفهان ۵۱۴م.م.م و سهم کشاورزی چهارمحالوبختیاری در زیردست سد زایندهرود ۶۰م.م.م بوده است.
اما کشاورزی چهارمحالوبختیاری به اندازه سال نرمال برداشت داشته است. بنابراین بارشها کم شده، اما برداشتهای بالادست تغییر نکرده است. از سد چمآسمان تا اصفهان حدود ۹۰ کیلومتر است. از اینجا تا گاوخونی هم حدود ۱۸۰ کیلومتر است؛ یعنی ۲۷۰ کیلومتر رودخانه در مدت خیلی طولانی خشک است. همانطور که گفتم فقط در اصفهان خشک نیست و این قسمت عمده پیکره رودخانه است. حالا آب رودخانه اگر به شهر برسد، قطعا میتواند روی خاک زیر شهر اصفهان اثر بگذارد و تعادل آب و خاک را برقرار کند.
گفتم اگر درست به درخت تمثیلی نگاه کنیم، تعداد زیادی دستک دارد، تعداد زیادی شاخه و سرشاخه تا به برگها برسد. این تنه و شاخابهها (یعنی مادیها) به تمام سلولهای حوضه آبخور زایندهرود آب میرسانده و حیات را در این پیکره زنده جاری میکرده است. از پلکله تا ورزنه بیش از ۱۳۰ مادی در رودخانه زایندهرود داشتیم که از طریق این مادیها آب در این پیکره که به آن حوضه آبخور زایندهرود میگوییم، پخش میشده است.
مادی چیست؟
مادی در لهجه اصفهانی به نهرهایی میگویند که از رودخانه زایندهرود جدا میشوند. وجود مادیها در اصفهان چندهزار سال سابقه دارد. بسیاری از اسامی مادیها و روستاهای آبخور مادیها مربوط به قبل از زبان فارسی و قبل از اسلام است. پس این پیکره برای هزاران سال به این اندام آب میرسانده است. ازجمله بیش از ۱۰ مادی در شهر اصفهان جریان دارد.
از همین مقابل دفتر ما اگر بخواهید وارد محله جلفا شوید، دو شاخه از مادی شایج و مادی نایج عبور میکند. از هر مادی تعدادی جوی جدا میشود و از هر جوی تعدادی جدول جدا میشود، جدولها درواقع جویهای کوچکی هستند که از جوی اصلی جدا میشوند، جوی اصلی از مادی و مادی از رودخانه جدا میشود. حالا شاید معنای آن پیکره درختی تمثیلی را که گفتم بهتر متوجه میشوید. تا ۶۰ سال قبل تمام خانهها، مزارع و باغهای اصفهان از این مادیها آب میگرفتند. اواسط دهه ۴۰ لولهکشی آب میشود و کمکم انگار نیاز مردم به این آب که با پای خودش میآمده کم میشود. علاوه بر مزارع، باغها و خانههای شهر، تمام مساجد، مدارس قدیمه، حمامها، کاروانسراها، آسیابهای شهر، یخچالها، کارگاههای پیشهوران و حتی غسالخانههای اصفهان از آب مادیها استفاده میکردند.
اگر الان میبینید از وسط مدرسه چهارباغ و هتل عباسی که روزگاری کاروانسرا بوده، آبی رد میشود، این آب مادی فرشادی است. یک مادی داریم به نام مادی فدن که بسیاری از مزارع و آبادیهای شمال شهر اصفهان را آب میداده. مسجد لنبان، مسجد صدرالعلما و همینطور مدرسه ملاعبدالله و مدرسه جده از شاخه شرقی مادی فدن و از شاخه شمالی فدن جوب باباحسن، مدرسه و مسجد دربکوشک، مسجد علقیآقا و مسجد آببخشان آب میگرفتهاند. لابهلای بافت خانهها، باغ و مزرعه بوده است؛ یعنی تا ۳۰ سال پیش در همین خیابان محتشم که ما هستیم، دو طرفش مزرعه بوده و تا ۴۰ سال قبل خیابان شریعتی هم دو طرفش کلی مزرعه بوده است. کاری که آب مادیها میکرده، آبیاری غرقابی بوده و البته این آب هدر نمیرفته بلکه سطح ایستایی آب و تعادل بین آب و خاک را زیر پای ما حفظ میکرده است.
ما با قطعکردن مادیها، شهر را از این آب محروم کردیم. فقط رودخانه نیست. آب مادی نیاصرم با این پیکره تا خوراسگان و خاتونآباد میرفته است. این مادی از کنار بندـپل مارنان جدا میشود. احتمالا دو هزار سال پیش اینجا یک بند به ارتفاع ۵.۱ متر زدهاند که آب را تا ۳۰ کیلومتر آنطرفتر میبرده است. مادی نیاصرم بیش از ۳۰ مزرعه و روستا را که امروز محلات شهر هستند، آباد کرده و تا نزدیک فرودگاه فعلی را آبیاری میکرده. محلات اَبَر، بوزان، منجان، جوهران، اریسان، راران، جنگان، اِتشاران، اُسکُلان که امروز بیشترین میزان فرونشست را در شمال شرق اصفهان دارند، از مادی نیاصرم آب میگرفتند.
به این اسامی توجه کنید همه مربوط به قبل از اسلام است! حداقل دو هزار سال سابقه داشته است! همینطور یک مادی داشتیم به نام جوب شاه که زمان صفویه ایجاد شده و بیش از ۴۰ باغ، قصر و بناهای دوره صفویه و ازجمله بناهای نقش جهان را آبیاری میکرده است. شش لت (محل تقسیم آب) داشته، هرچه جلوتر میرفته تقسیم میشده و تمام شهر نواحداث صفوی را آبیاری میکرده است.
الان مادیها خشک شدهاند؟
بله، بیشترشان. معلوم است وقتی تنه اصلی خشک شده، شاخهها هم خشک میشود. درخت نارون تمثیلی را در نظر بیاورید. شاخههای اصلی ممکن است ۱۰ تا باشد. ولی سرشاخههای کوچکتر ممکن است چندصد تا بشوند. بعد هزاران هزار یا چند میلیون برگ روی درخت است، که واحدهای حقابهدار پیکره زایندهرود بودهاند که مزرعه، خانه یا باغ بود و حقابهشان معلوم بوده است. ما یک تقسیمنامه آب زایندهرود داریم که احتمالا مربوط به ۱۸۰۰ سال قبل است از دوره اردشیر بابکان، معروف به طومار شیخبهایی. قبل از شیخبهایی هم قطعا چندینبار اصلاح شده است.
چه اتفاقی برای زایندهرود افتاده؟
مدیریت نادرستی بین منابع و مصارف و در نتیجه عدم تعادل ایجاد شده است، با توسعه کشاورزی و صنعت و دادن تخصیصهایی در کل حوضه و بهویژه در بالادست این تعادل به هم خورده است. در بالادست سد چمآسمان بین سد زایندهرود و سد چمآسمان حدود ۱۲۰ کیلومتر، باغهای زیادی در استان اصفهان و چهارمحالوبختیاری با حفر چاه در حریم و بستر رودخانه ایجاد شده که به ارتفاع تا ۶۰۰ متر آب را به بالای کوهها پمپاژ کرده و ویلا میکارند، منبع این توسعه تأمین نشده. این عین نقض قانون است. در «قانون توزیع عادلانه آب» داریم که ایجاد هرگونه اعیانی و حفر چاه و دخل و تصرف و برداشت آب و شقِ نهر روی رودخانهها ممنوع است. اما تصرفات بسیاری در کل حوضه بهویژه بالادست شده است. چه در استان اصفهان و چه در چهارمحال و بختياري.
در دوران تصدی احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور، در سفرش به چهارمحالوبختیاری میگوید آب چون از استان شما سرچشمه میگیرد، متعلق به شماست و مدیریت یکپارچه زایندهرود را دوتکه میکند. آیا واقعا ماجرا از آنجا شروع میشود یا در دولتهای قبلی هم این مشکل وجود داشته؟
وقتی منحنی رسم میکنیم، یکسری نقطه عطف دارد. بعد جاهایی منحنی جهش پیدا میکند. سال ۸۵ یکی از آن نقاط عطف بود که با فاصله خیلی زیادی یکباره مصرف در بالادست بالا رفت. البته بحث تعیین تکلیف چاههای آب فاقد پروانه هم در همین ایام شروع شد. این توسعه بیرویه کشاورزی و تخصیصها، اندکی بعد از انقلاب از سال ۶۱ شروع میشود. یک نقطه عطف سال ۶۴ است که به یکسری افراد زمین واگذار میکنند. اسفندماه سال ۸۳ یعنی چند ماه قبل از شروع به کار آقای احمدینژاد متأسفانه مصوبهای در مجلس تصویب میشود که مدیریت یکپارچه حوضههای آبریز به مدیریت استانی تبدیل شود.
این ناشی از این است که استانهایی که در بالادست رودخانهها در کل کشور هستند، تعدادشان بالاتر از آنهایی است که در انتهای رودخانه قرار دارند. قبلا مدیریت حوضه را به انتهای حوضه یا نزدیک به انتها میدادند و از قدیمالایام چنین بوده است، کمااینکه به گواه طومار شیخبهایی میراب زایندهرود از جِی (اصفهان) انتخاب میشده که در میانه بلوکات قرار داشته است. به هر حال تا قبل از سال ۸۴ مدیریت حوضههای آبی یکپارچه بوده، آن مصوبه پیش از صحبتهای آقای احمدینژاد بود، اما صحبتهای ایشان در شهرکرد ضربه نهایی را بر پیکر زایندهرود وارد کرد: «... به اندازهای که کل استان و زمینهای حاصلخیز استان به آب برای کشاورزی نیاز دارند، از منابع آب استان در اولویت اول به همین استان اختصاص پیدا میکند».
درست بعد از این سخنان مدیریت حوضه تفکیک شد و رقابتی بین دو استان در بالادست برای توسعه کشاورزی شروع شد. از طرف دیگر جهاد کشاورزی دنبال این بود که آمار سطح زیر کشت را بالا ببرد. الان هم وزیر فعلی کشاورزی بدون درنظرگرفتن اینکه آب برای توسعه کشاورزی نداریم همین سیاست را ادامه میدهد و مجلس هم در این شرایط بحران آب طرحی را تصویب میکند برای افزایش سطح زیر کشت کشاورزی و تولید مواد غذایی برای تأمین امنیت غذایی. با کدام آب؟ ما به اندازه الان هم آب نداریم، چطور قرار است افزایش سطح دهند.
به هر حال این اتفاق در بالادست زایندهرود افتاده، نهفقط در استان چهارمحال و بختياري بلکه در استان اصفهان هم. یکی از سرشاخههای بزرگ زایندهرود، رودخانه پلاسجان در فریدن است که بین ۱۵ تا ۲۰ درصد آب زایندهرود را تأمین میکرده. تونلی به نام چشمهلنگان روی پلاسجان در منطقه فریدونشهر آب را به این سمت منتقل میکند. قسمت عمده آب پلاسجان در همان بخش در منطقه داران مصرف میشود، چون سطح زیر کشت را بالا بردهاند. در بالادست سد زایندهرود در منطقه چهارمحال و بختياري هم همینطور است. البته دوسوم توسعه کشاورزی در بالادست سد را در استان اصفهان داشتهایم و حدود یکسوم در استان چهارمحال و بختياري. چون استان چهارمحال و بختياري در حوضه زایندهرود کوهستانی است و دشت برای کشاورزی کم دارد، در کل هفت درصد حوضه زایندهرود در استان چهارمحال و بختياري قرار دارد. به هر حال در شهرستانهای چادگان و فریدن زمین بیشتری داشتند، برای همین دوسوم برداشت آب بالای سد زایندهرود در استان اصفهان انجام شده. اما میرسیم به ۱۲۰ کیلومتر فاصله سد زایندهرود تا سد چمآسمان که حدود ۸۵ درصد در چهارمحالوبختیاری و حدود ۱۵ درصد در اصفهان برداشت میشود. توسعه باغات در آنجا خیلی بیشتر بوده و حتی به خارج از حوضه هم رفته است.
به این ترتیب شما معتقد هستید که خشکی زایندهرود باعث فرونشست زمین در اصفهان شده است؟
چنانکه پیشتر هم اشاره کردم، در دشتها، برداشت بیرویه از آبخوان با حفر چاههای عمیق و اُفت سریع سطح آبهای زیرزمینی عامل اصلی فرونشست است. در استان اصفهان دشت کاشان که شهر کاشان را هم درگیر کرده، دشت خالدآباد، دشت نجفآباد، دشت دامنه - داران، دشت گلپایگان، همه دشتهای ممنوعه بحرانی هستند. در دشت اصفهان - برخوار در شمال شهر اصفهان هم این مسئله حفر چاههای عمیق و افت سطح آبهای زیرزمینی را داشتهایم. البته لایههای خاک و عمق سنگ بستر هم مؤثر بوده است. اما در شهر اصفهان بیشک خشکشدن رودخانه و مادیهایی که آب را به تمام رگ و پی شهر میرسانده، ضربه نهایی را وارد کرده است. بنابراین قطعا جریان دائمی رودخانه میتواند جلوی سرعت فرونشست را بگیرد، مشروط بر اینکه برداشت بیرویه از آبخوان هم متوقف شود.
نظر کاربران
این حرف ها چی چیه ؟ دوران گذشته در تاریخ معاصر روزگاران خودش را داشته و تمام شده اس ، الان در شهر اصفهان دوران علم و تکنولوژی و پیشرفت هسته ای است و این موضوع از همه چیز مهمتر اس پس به مسائل حاشیه نرویم که حماقت محض و پشیمانی دارد