کفش آهنی بر پای پیمان جبلی!
یش از دو ماه از انتصاب پیمان جبلی به عنوان رئیس جدید سازمان صداوسیما میگذرد، همه مردم هم میدانند که پیش از او علی عسگری این مسئولیت مهم را برعهده داشت
روزناامه آفتاب یزد: بیش از دو ماه از انتصاب پیمان جبلی به عنوان رئیس جدید سازمان صداوسیما میگذرد، همه مردم هم میدانند که پیش از او علی عسگری این مسئولیت مهم را برعهده داشت و پیشترش هم محمد سرافراز و... حالا هم سکان در دست پیمان جبلی ست و او قرار است برای مدتی نامعلوم هدایت سازمان عریض و طویل صداوسیما را بر عهده بگیرد.
نکته مهمی که در ماجرای عملکرد رسانه ملی در طول سالهای مختلف وجود دارد این است که همواره با رفتن یک رئیس قدیمی و آمدن یک رئیس جدید مردم انتظار داشتهاند که این اتفاق باعث شود تحولات قابل توجهی در وضعیت برنامهسازی در سازمان صداوسیما انجام شود و تلویزیون به عنوان یکی از مهمترین رسانههای ارتباط جمعی نقش بهتر و پررنگتری در مواجهه و ارتباط برقرار کردن با مردم ایفا کند، اما جالب ماجرا این است که هر رئیسی که بر صندلی ریاست این سازمان تکیه زد عملکردش بر اساس سبک و سیاق رئیس قبلی بود و با کمترین تغییرات همان کارهایی را انجام داد که روسای قبلی انجام داده بودند.
جالبتر اینکه هنگامی که این روسا از کار کنار میروند تازه یادشان میافتاده که بیایند و بگویند که چرا عملکردی که ما در زمان فعالیتمان در سازمان صداوسیما داشتیم منحصر به فرد نبوده و نتوانستیم کشتی به گل نشسته صداوسیما را به ساحل نجات برسانیم. دلیلی هم که این عزیزان برای ادعاهای خود میآوردند این بوده که بینی و بین الله ما میخواستیم در زمان ریاستمان در سازمان صداوسیما کار کنیم اما مدیران رده پایین هر کدام برای خود عمارت مستقلی ترتیب داده بودند و انگار نه انگار که زیر نظر مستقیم شخص رئیس سازمان کار میکنند، به همین خاطر ما هرچه در دفتر ریاست سازمان صداوسیما میریسیدیم در مراحل پایینتر توسط مدیران میانی پنبه میشد و آنان هرچه که خودشان میخواستند و بر اساس سلیقه خودشان بود عملیاتی میکردند و اصلا با دستوری که به آنها صادر میکردیم کاری نداشتند.
این یعنیای بسا که روسای قبلی سازمان صداوسیما مثلا با فعالیت عادل فردوسی پور یا رضا عطاران یا هر شخص دیگری که اکنون در تلویزیون جایی ندارد موافق بوده و حتی خوشحال هم میشدند که این عزیزان بیایند و مقابل آنتن تلویزیون برنامه اجرا کنند اما مدیران میانی پایشان را در یک لنگه کفش میکردند که: « این افراد هرگز نباید با تلویزیون همکاری داشته باشند و رئیس سازمان صداوسیما هرچی گفته واسه خودش گفته اینجا منم که تصمیم میگیرم نه رئیس سازمان» جل الخالق! به حق چیزهای نشنفته! یعنی باید باور کنیم که روسای بعضی از سازمانها و ادارات دولتی واقعا هیچکارهاند و تصمیمات مهم رو مدیران سطح پایینتر میگیرند؟ شاید هم راست میگویند بندگان خدا، ما که نمیدانیم.
القصه زمان گذشت و چرخ گردون چرخید و نوبت به پیمان جبلی رسید، فردی که خودش از تلویزیونی هاست و سالها در این رسانه فعالیت کرده است. او که آمد در همان ابتدا موضع خود را صندلیای که قرار بود رویش بنشیند روشن کرد و گفت من مثل بقیه روسا نیستم که به حرف کسی گوش کنم و اجازه بدم هر کی هر کاری دلش خواست بکنه و نتیجه کار به اسم من تموم بشه، من حرفم حرفه و «ایجا مُقام نِداره و مسئول مُنُم» نشان به آن نشان که بعد از مدتها صداوسیما به عادل فردوسی پور چراغ سبز آمدن نشان داد و اعلام کرد که او میتواند دوباره به رسانه ملی بیاید و کارش را آغاز کند.
این خودش یعنی سرآغاز تحولی عظیم در رسانهای که سالها بر حول یک مدار چرخیده و رابطهها به جای ضابطهها عمل کرده اند. با اعلام موضع رسمی پیمان جبلی مبنی بر موافقت با بازگشت عادل فردوسی پور مردم ناگهان متوجه شدند که انگار امیدهایی که از گذشتهای دور به روسای سازمان صداوسیما بسته بودند دارد به ثمر مینشیند و این یعنی میتوان به تغییرات دیگری که امکان وقوع آنها در دوره جدید بسیار زیاد شده دل خوش کرد. شواهد و قرائن هم حاکی از همین ماجراست، باور نمیکنید؟
در طول این دو ماه و اندی اظهاراتی را که بازیگران سینما و تلویزیون درباره صداوسیما بیان کردهاند مرور کنید، بیش از
۸۰ درصدشان در گفتگوهایشان رسما عنوان کردهاند که به عملکردی که قرار است پیمان جبلی در سازمان صداوسیما از خود نشان دهد، امیدواری زیادی دارند و فکر میکنند صداوسیما در آیندهای نزدیک اتفاقات بسیار خوبی را تجربه خواهد کرد، اتفاقاتی که مردم مدت زیادی است که منتظر رخ دادن آنها هستند.
اما این یک سوی ماجراست، اگر خوب دقت کنیم و مثلا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را با سازمان صداوسیما مقایسه کنیم در مییابیم در طول مدتی که روسای وزارت ارشاد و سازمان صداوسیما تعییر کرده اند، ارشادیها به خودشان جنبیدهاند و کارهایی را در جهت بهبود شرایط فرهنگ و هنر در حوزه وزارت ارشاد برداشته اند، کارهایی که درست یا نادرست بودن و نتیجه بخش بودن یا نبودنشان نیاز به گذر زمان دارد، اما آنچه پیداست این است که این وزارتخانه و نهادهای ذیربطش (مانند سازمان سینمایی) دارند فعالیت میکنند و آستینها را بالا زدهاند و مشغول رتق و فتق امور محوله به خودشان هستند.
برای مثال درباره همین ماجرای نظارت بر شبکه نمایش خانگی و اینکه بالاخره مسئولیت عملیاتی شدن این بخش از حوزه فرهنگ بر عهده وزارت ارشاد است یا صداوسیما، حداقل ارشادیها اعلام موضع کردهاند وخواستار این مسئله شدهاند که متولی نظارت بر محصولات شبکه نمایش خانگی و پلتفرمهای وزارت ارشاد است نه صداوسیما. این را در سوی دیگر ماجرا با آنکه بیش از دو ماه از تکیه زدن پیمان جبلی به صندلی ریاست سازمان صداوسیما میگذرد، عملا دیدهایم که بجز اعلام موضع رسمی رئیس جدید رسانه ملی درباره بازگشت عادل فردوسی پور (که اتفاقا همین اواخر هم دوباره آن را تکرار کرد) و البته حضور در پشت صحنه یکی دو سریال، این مسئول محترم و البته سازمان تحت امرش هیچ اقدام موثری در جهت تغییر شرایط سازمان صداوسیما انجام نداده و هنوز باد از همان طرفی میوزد که پیشتر در زمان روسای قبلی میوزید.
این یعنی پیمان جبلی به عنوان رئیس سازمان صداوسیما در عمل تاکنون و در طول این دو ماه و اندی اقدام موثری انجام نداده است. در حالیکه صداوسیما ارگانی ست که با مردم ارتباط مستقیم و تنگانگی دارد (بخوانید باید داشته باشد) و این یعنی خواست مردم برای این رسانه باید مهم و ارزشمند باشد اما در عمل میبینیم که هنوز اتفاق جدیدی درباره تغییراتی که باید در عملکرد این رسانه صورت بگیرد، رخ نداده است. رئیس جدید رسانه ملی باید موضع گفتاری و عملکردی خود را درباره مسائل بسیار زیادی که ارتباط مستقیمی با تعامل با جامعه دارد، روشن کند. مثلا بیاید و بیان کند که تکلیف هنرمندانی که مجبور به قطع همکاری با سازمان صداوسیما شدهاند در دوره جدید چیست؟ آیا آنها میتوانند به بازگشت به این رسانه امیدوار باشند؟
این خودش مسئله مهمی است ، مردم بارها از سازمان صداوسیما این موضوع را مطالبه کرده اند. یا مثلا بیاید و بیان کند که تکلیفش با هنر تئاتر چیست؟ چرا تلویزیونی که در گذشتههای دور از تولید و پخش تله تئاتر استقبال میکرد امروزه روز (با وجود درخواستها و پیشنهادات بیشمار هنرمندان عرصه تئاتر) حتی یک تله تئاتر را روی آنتن شبکههای مختلف خود نمیفرستد؟ درباره پخش دیوانهکننده آگهیهای بازرگانی و برنامههای اسپانسر محور که مردم مجبور به تماشای آنها هستند هم همینطور. درباره تعامل سازنده و مفید با سینما به همین صورت، در خصوص پخش چندباره سریالها و فیلمهای تکراری که هرازگاه روی آنتن یکی از شبکههای صداوسیما میرود نیز به همین ترتیب. درباره تکلیفش با موسیقی و اینکه چرا با این هنر زاویه دارد و مثلا ساز را روی آنتن نشان نمیدهد، هم همینطور. راستش را بخواهید موارد دیگری نیز هستند که پیمان جبلی و سازمان تحت امرش باید موضع خودشان را به لحاظ گفتاری و همینطور عملکردی با آنها روشن کنند. گفتاری از این جهت که اعلام کنند آیا در دوره جدید این سازمان به موضوعاتی که در خطوط پیشین بیان شدند روی خوش نشان خواهد داد یا قرار است آسیاب صداوسیما به همان طریقی که تاکنون چرخیده بچرخد؟ در این میان اگر قرار به روی خوش نشان دادن سازمان صداوسیما به موسیقی، تله تئاتر، همکاری دوباره هنرمندان کاربلد با این رسانه و... است باید این روی نشان دادن در مرحله عمل هم صورت بپذیرد و مردم شاهد و ناظر اتفاقات خوب و قابل توجهی در این زمینه باشند.
آنچه مهم است اینکه هم پیمان جبلی به عنوان رئیس جدید سازمان صداوسیما، هم رسانه تحت امرش و هم مردم کوچه و بازار اکنون در یکی از تاریخیترین برهههای زمانی خود به سر میبرند، بر هیچکس پوشیده نیست که رسانه ملی در طول این سالها مخاطبان بسیاری را از دست داده و متاسفانه آنها را روانه تماشای ماهوارهها کرده است، بنابراین، این که میگوییم برهه زمانی خاص، تحت هیچ شرایطی شوخی بردار نیست، مطمئنا عملکرد رئیس جدید سازمان صداوسیما دو بازخورد مهم میتواند در میان مردم جامعه داشته باشد، دو بازخوردی که هرکدام متضاد دیگری هستند. عملکرد پیمان جبلی و تصمیمات درست و منطقی که او میتواند اتخاذ کند و عملیاتی کردن این تصمیمات میتواند مخاطب قهر کرده و به سمت ماهواره رفته تلویزیون را دوباره به طرف این رسانه بکشاند و کاری کند که تلویزیون دوباره به روزهای اوج خود بازگردد، از دیگر سو این تصمیمات (در صورتی که نادرست و غیر منطقی باشند) و عملیاتی شدن آنها میتواند مخاطب هنوز امیدوار به تلویزیون را نیز به سمت مخاطبانی که پیشتر با این رسانه قهر کردهاند سوق دهد و خودش یکه و تنها برای خودش برنامه بسازد و خودش پای برنامه هایش بنشیند و آنها را تماشا کند. برای خالی نبودن عریضه هم هر از گاهی مانند گذشته آماری پر و پیمان تحویل جامعه دهد که ما مخاطب بالای ۸۵ درصدی داریم. به هر روی آنچه مهم است اینکه اگر قرار است تحولی اساسی و تاثیرگذار در سازمان صداوسیما صورت بگیرد، اولین قدم این است که پیمان جبلی به عنوان رئیس جدید این رسانه کفشهای آهنی به پا کند و وارد کارزار اقدام و عمل شود، وقتی چنین کاری را انجام داد میتواند به بازخوردهای مثبتی که از سوی جامعه به عملکرد او داده میشود، امیدوار باشد.
نظر کاربران
اگرهرروزهم رئیس عوض کنید. مردم هیچ انتظار بهبود راندارند. بلکه میدانند صددرصد مثل همیشه اوضاع بدتر از قبل خواهد شد.
پاسخ ها
وزیر صدا وسیما رو کسی دیگه انتخاب میکنه
اینا فقط میگن بله .چشم
خب این عوض شدن رئیس هیچ فرقی نداره چون خودشان هیچکاره هستند دستور از جای دیگه میاید
پاسخ ها
باز چرت وپرت روزنامه ها اصلاح طلب
دقیقا همه چیو گفتی
تیپ جبلی بیشتر به بازیگران کمدی نزدیک است تا به رییس صدا وسیما راستی جبلی که نقش کلاه قرمزی را بازی میکنه چی