۱۱۷۱۸۸۶
۹ نظر
۵۶۱۷
۹ نظر
۵۶۱۷
پ

خاطره هولناک یک راننده اسنپ از مسافران مرگ

یک راننده اسنپ، خاطره خود را از مادر و دخترخردسالی که آن‌ها را به فرودگاه امام و پرواز ۷۵۲ اوکراین رسانده تعریف می‌کند.

برترین‌ها: حسین نهی (راننده اسنپ)، خاطره خود را از مادر و دخترخردسالی که آن‌ها را به فرودگاه امام و پرواز ۷۵۲ اوکراین رسانده تعریف می‌کند. او در یک #رشتو اینطور می‌نویسد:
اون شب تصمیم گرفتم تا صبح بمونم بیرون و سرویس برم، نیم ساعتی میشد منتظر مسافر بودم و خبری نمیشد، کنار خیابون چشمامو بسته بودم و داشتم راه شبِ رادیو ایران رو گوش میدادم... ‎

‏یهو صدای آلارم موبایلم در اومد...
مقصد: فرودگاه امام، بی هیچ مکثی قبول کردم و رفتم سمت مبدا، یه خانم و آقای جوون با دوتا چمدون مسافرم بودن. تو راه از حرفاشون متوجه شدم که دخترشون رو گذاشتن خونه مادربزرگش...
‏و مادرش مدام پشت سر من میگفت: دلم براش تنگ میشه، کارامونو زودتر انجام بدیم برگردیم، بچم هوای منو میکنه دو روز دیگه نیستم بغلش کنم. نزدیکای فرودگاه بودیم که گفتم جسارت نباشه کجا تشریف میبرید به سلامتی؟ گفتن به امید خدا داریم میریم کی‌یف،اوکراین...

‏گفتم کوچولوتون رو چرا با خودتون نمی‌برید؟ اینجور که معلومه مادرش خیلی بی قراره... مردِ یه خنده ای کرد و گفت: همیشه همینقدر زود دل نگرون و بی قراره دخترش میشه، واقعیتش سفرمون زیاد طولانی نیست، اونم درس و مدرسه داره گفتیم بمونه پیش مامان بزرگش...

‏گفتم خدا حفظش کنه، شما هم نگران نباشید خانم، زود برمیگردین پیش گل دخترتون رسیدیم ترمینال فرودگاه، صندوق عقبو باز کردم و چمدوناشون رو دادم بهشون اون لحظه نمیدونستم چرا برای اولین بار تو زندگیم از رفتن دو تا غریبه دلم اونقدر گرفتش...

‏انگار من اون شب اونجا بودم که اونا رو بعد رسوندن بدرقه کنم تا حس تنهایی نکنن موقع رفتن نزدیکای طلوع آفتاب بود، دوتا سرویس دیگه هم رفته بودم و داشتم میرفتم سمت خونه، یهو با شنیدن خبر گوینده رادیو تمام وجودم یخ کرد...

‏"متاسفانه پرواز تهران - کی‌یف بامداد امروز حوالی شاهد شهر تهران سقوط کرد و تمام صد و هفتاد و شش سرنشین این پرواز جان باختند " الان یه سال از اون شب میگذره , یه ساله که هنوز به اون دختر فکر میکنم , به مادری که به امید برگشتن و در آغوش گرفتن دوباره دخترش رفت...

‏به آلارم موبایلم وسط برنامه راه شب، به مقصدی که اشتباه نوشته شده بود: فرودگاه امام, به لحظه رفتنشون بعد اون شب دیگه هیچ مسافری رو به مقصد فرودگاه قبول نکردم... نمیدونم این نوشتمو میخونی یا نه ولی منو ببخش که پدر و مادرت رو رسوندم به فرودگاه.

خاطره هولناک یک راننده اسنپ از مسافران مرگ

‎#پرواز_اوکراین
‎#پرواز_٧۵٢

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    درود به شرفت مرد خوب ایرانی که با اینکه هیچ نقشی در این فاجعه نداشتی احساس گناه میکنی ولی مقصرین این جنایت حاضر نیستند حتی گناه خود را لااقل بپذیرند و هنوز دروغ سر هم می کنند.

    پاسخ ها

    • بدون نام

  • ایرانی کاربر قدیمی

    واقعا درد سنگینیه که هرگز فراموش نمیشه روحشون در ارامش نیست این بندههای خدا تا جنایتکاران مجازات نشن

  • م

    درود به اون شرفت
    خدا شاهده اشکم دراومد
    دیگه هیچ مسافر مقصد فرودگاه امام رو قبول نکردم

  • امیری

    درود به شرفت ،با اینکه بی تقصیری ،احساس گناه میکنی

  • بدون نام

    پدر و مادر که این دنیایی نبودند ولی شنیدم خدا از هر مادری به بنده اش مهربون تره ...ان شاءالله خدااون بچه رو حفاظت کنه و عاقبت همه مارو به خیر کنه و همه مسافران اون پرواز رو در جوار خودش قرین رحمت و لطف خودش قرار بده ...آمین

    پاسخ ها

    • بدون نام

      قاتلین با خدا

  • ایل..

    قلب مهربان...

  • بدون نام

    مطمئن باشید این متن ادبی دلنوشته یک راننده اسنپه، نکنه شک کنید

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج