مدیر شبکه مستند: تلویزیون دست انقلابیهاست
مدیر شبکه مستند گفت: تلویزیون دست انقلابیهاست. اگرچه انقلابی بودن هم باید در دل آدمها باشد و ظاهر ملاک نیست.
خبرگزاری مهر: مدیر شبکه مستند گفت: تلویزیون دست انقلابیهاست. اگرچه انقلابی بودن هم باید در دل آدمها باشد و ظاهر ملاک نیست، منتهی مهمتر این است که باید دید چقدر میدان عمل وجود دارد. حرفم این است که برخی افراد از جناح این طرف و آن طرف با دستاویز قراردادن هرچیزی، تلویزیون را محافظهکار میکنند.
* با توجه به تغییرات صورت گرفته در رأس مدیریتی سازمان صداوسیما، بد نیست گفتگو را از همین جا آغاز کنیم؛ دامنه تغییر و تحولات پس از انتصاب پیمان جبلی به ریاست سازمان صداوسیما، بهخصوص با توجه به شایعات مطرحشده درباره تحولات احتمالی در معاونت سیما، آیا قرار است به شبکه مستند سیما هم برسد؟
شبکه مستند یک شبکه تخصصی است. در این دست تغییرات طبیعتاً شبکههای اصلی در اولویت هستند. معاونتی مانند معاونت سیاسی و یا موضوعی مانند جریان سریالسازی طبیعتاً بیشتر در کانون توجه هستند چرا که مردم بیشتر اخبار و سریالها را دنبال میکنند. مستند اگرچه شرایط خوبی در تلویزیون دارد اما قاعدتاً در مرحله بعدی توجه قرار میگیرد. آقای جبلی هم طبیعتاً فعلاً سرگرم اولویتها هستند. در جلسهای که با ایشان داشتیم، خیلی نسبت به مستند توجه ویژه داشتند و معتقدند بیش از اینها باید به حوزه مستند توجه شود که این رویکرد برای ما دلگرمکننده بود.
* دغدغهای درباره سازوکار و سمتوسوی فعالیت شبکه مستند نداشتند؟
آقای جبلی خودشان گفتند که مشتری ثابت شبکه مستند هستند. پیشتر هم که آقای جبلی در معاونت برونمرزی بودند، مستند بهکارشان میآمد و اساساً با جریان مستندسازی مأنوس بودهاند. هنوز به آن مرحله نرسیده است که بخواهیم درباره تحولات نظر بدهیم. در مجموع تلویزیون باید در برخی حوزه تمرکز بیشتری داشته باشد و معتقدم ما در برخی حوزهها هنوز مشکل نظری داریم و باید بنشینیم و بیشتر حرف بزنیم. حرفهای نزده زیادی وجود دارد که باید اول به آنها توجه داشته باشیم تا در مراحل بعد به بحث مخاطب و اثرگذاری بر روی او برسیم. فکر میکنم آقای جبلی این نکته را به خوبی درک میکنند و دلیلش هم سابقه رسانهای ایشان است.
معتقدم تلویزیون جایگاه مهمی در ایران دارد، جمهوری اسلامی است و همین یک دست اسلحه. ما نباید در این حوزهها با تعارف برخورد کنیم. تلویزیون باید بهگونهای باشد که مدیران کلانش رسانه را بفهمند و متوجه اقتضائاتش باشند، نه اینکه مانند مقاطعی باشد بر سر ابتدائیات هم نیاز به بحث داشتیم!* این سابقه چقدر مهم است؟
وقتی آقای جبلی به این سمت منصوب شدند، از یکی از دوستان درباره ایشان پرسیدم و پاسخ داد: اولین حسن آقای جبلی این است که مهندس نیست! ذهن رسانهای و متکی بر علوم انسانی دارند. این بسیار نکته مهمی است. اینکه یک مدیر فرهنگی، مهندس نباشد، مهم است. مدیر فرهنگی باید از جنس فرهنگ باشد. مدیر رسانه باید چارچوبهای ذهنیاش فرهنگی و از جنس رسانه باشد. باید اقتضای رسانه را بشناسد. ما گاهی درباره ابتدائیات رسانهای، گرفتار بودهایم!
* اشارهای به ضعف ما در مباحث نظری داشتید. این ضعف را بیشتر ناظر به مدیران میدانید یا مرتبط با مانیفستهای موجود؟ به تعبیری با آمدن آقای جبلی و رفتن آقای علیعسگری میتوان امیدوار به رفع این دست نقاط ضعف بود؟
من در مقام نقد مدیریت کلان رسانه ملی نیستم، چرا که در آن سطح نیستم. این نکته را بهعنوان نظر شخصی مطرح میکنم. در دوران آقای علیعسگری بهرغم برخی حرفهایی که مطرح میشود، بههرحال شاهد جوانگرایی در رسانه ملی بودیم. بچههای جوان معتقد به اصول انقلاب در بافت مدیریت تلویزیون حضور پررنگتری پیدا کردند. ممکن است کلیت ماجرا را بپسندیم یا نپسندیم اما اصل پررنگتر شدن حضور جوانان انقلابی در ترکیب مدیران تلویزیون را نمیتوان کتمان کرد. این کار کار سادهای هم نبود. این رویکرد هزینههایی را هم برای ایشان به همراه داشت.
با این جود بالاخره آقای علیعسکری رسانهای نبود. ویژگیهای مثبتی داشتند مانند اینکه از نظر مالی فرآیند برنامهسازی در این دوره تسهیل شد اما از سوی دیگر کمتر به حوزه اقتضائات رسانه، ورود داشتند، برخلاف آقای جبلی. بالاخره هر مدیری نقاط ضعف و قوتی دارد و تأکید میکنم که من در مقام نقد این بزرگواران نیستم، اما آقای جبلی یک چهره رسانهای است که میتوان با او دیالوگ رسانهای برقرار کرد و این بسیار مهم است.
چرا اینقدر روی این موضوع تأکید میکنم؟ چون معتقدم تلویزیون جایگاه مهمی در ایران دارد، جمهوری اسلامی است و همین یک دست اسلحه. ما نباید در این حوزهها با تعارف برخورد کنیم. تلویزیون باید بهگونهای باشد که مدیران کلانش رسانه را بفهمند و متوجه اقتضائاتش باشند، نه اینکه مانند مقاطعی باشد بر سر ابتدائیات هم نیاز به بحث داشتیم! احساس من این است که با آمدن آقای جبلی در حوزه «خبر» و معاونت سیاسی، اتفاقات مهمی رخ داده است و برای همه ما این تغییرات قابل لمس است. انشاءالله در حوزههای دیگر هم شاهد این اتفاقات باشیم. مدیریتهای ما غالباً از جنس خم رنگرزی است و میخواهیم سریع به نتیجه برسیم! در این حوزهها اما نمیتوان اینگونه عمل کرد...
منظورتان اقدامات فوریتی است؟
من اساساً اقدامات فوریتی را در این حوزه نمیفهمم چه معنایی دارد. مثلاً برخی از «تحول سریع» صحبت میکنند، در حالی که حتی «خراب کردن سریع» هم ممکن نیست، چه برسد به «تحول سریع»!
از آنجایی که ما پیشینهای داشتیم که همه میگفتند «کار فرهنگی، بلندمدت است» و با همین استدلال تا سالها هیچکس هیچ کاری نکرد، یک بدبینی نسبت به این گزاره ایجاد شده است در حالی که واقعاً کار فرهنگی، یک کار بلندمدت است. شما نمیتوانید در مدت سه ماهه، چیزی را که طی سی سال خراب شده است را اصلاح کنید. باید برای آن یک برنامه حداقل سه ساله داشته باشید تا بتوانید آن چیز را درست کنید، نه اینکه برای آن نمایش و شو اجرا کنید! مثل ماجرای نامگذاری سال توسط رهبر انقلاب. من به خوبی خاطرم هست زمانی که خبرنگار بودم، در شیفت نوروز، روز پنجم یا ششم فروردین، خبر رسید که کتابی با عنوان شعار سال که رهبری اعلام کرده بودند، منتشر شده است! خب مشخص است که این یک شوآف است.
نظر کاربران
ننگ ما صدا و سیمای میلی ما