هشدار کمبود پزشک در چرخه درمان
کمبود پزشک در کشور چقدر جدی است؟ آیا باید نگران سرانه پایین نسبت پزشک به جمعیت باشیم؟
روزنامه جام جم نوشت: موضوع کمبود پزشک این روزها به یکی از اصلیترین چالشهای شکل گرفته بین وزارت بهداشت، جامعه پزشکی و اهالی بهارستان تبدیل شده است. وجود بیشمار استدلال، اظهارنظر و حتی پژوهش و آمار در این زمینه هم کمکی به حل موضوع نکرده است، اگر مخاطبی بخواهد بیقضاوت پای حرفهای موافقان و مخالفان این موضوع بنشیند با تناقضهای بسیاری رو به رو خواهد شد، آنقدر که قدرت قضاوت بر راستی استدلال هر گروه را به راحتی نخواهد داشت.
چکیده استدلال موافقان موضوع کمبود پزشک، استناد به وضعیت نبود دسترسی به پزشکان در شهرهای کوچک و مناطق محروم است. البته که آنها معتقدند این وضعیت در مقایسه با کشورهای منطقه هم مناسب نیست، نشانههای جزئی دیگری هم از زبان آنها عنوان شده است، به عنوان مثال برخی اهالی بهارستان میگویند وقتی پزشکی تا ۱۰۰ میلیون تومان کارانه و حقوق دریافت میکند نشاندهنده این است که وظیفه چندین پزشک را به عهده دارد و همین نکته، نشانه کمبود پزشک در شرایط کنونی است.
در سوی مقابل اما وزارت بهداشت و درمان معتقد است مشکل از تعداد کم پزشکان نیست و سرچشمه این مشکل در توزیع ناعادلانه پزشکان در سراسر کشور است. آنها هم آمارهای خود را منتشر میکنند که به استناد آن میانگین تعداد پزشکان در ایران آنقدرها هم کمتر از استانداردهای جهانی نیست.
حتی دبیر شورای عالی برنامهریزی علوم پزشکی وزارت بهداشت اعلام کرده از سال ۹۳ تا امروز تعداد پزشکان عمومی از ۵۰۰۰ نفر به ۸۳۰۰ نفر در سال جاری و تعداد دانشکدههای پزشکی هم در این بازه زمانی از ۱۶دانشکده به ۶۴ دانشکده رسیده است. در کنار این دو گروه هم البته دادههایی وجود دارد که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت.
یکی هشدار ده ساله خود جامعه پزشکی در کمبود متخصصان پزشکی در ایران است. به عنوان مثال رئیس انجمن جراحان قلب میگوید تنها ۲۴۰ جراح قلب در ایران وجود دارد که هر سال بین ۸ تا ۱۲ نفر از آنها بازنشسته میشوند و این در حالی است که در خوشبینانهترین حالت در سال ۲ تا ۳ نفر در این رشته تحصیل میکنند. یا در مورد عجیب دیگری هستند افرادی که معتقدند خود قانون هم در توزیع نامناسب پزشکان نقش دارد؛ آنها میگویند طبق قانون در حالی پزشکان فعال در مناطق محروم باید ۳۰ درصد مالیات بپردازند که این رقم برای پزشکی با همان تخصص در تهران تنها ۱۰ درصد است!
اما آنچه بدیهی به نظر میرسد اینکه وزارت بهداشت سعی دارد موضوع کمبود پزشک را پشت موضوعاتی همچون پراکنش نامناسب، کاهش کیفیت آموزش و نبود زیرساختها پنهان کند چرا که همین چند روز پیش این وزارتخانه به آشکاری اعلام کرد «موضوع کمبود پزشک را قبول داریم اما آینده شغلی پزشکان هم مهم است!»
استناد به سنجههای آماری و مقایسه آن با کشورهای دیگر نشان میدهد که نسبت تعداد پزشکان به جمعیت ایران کمتر از وضعیت استاندارد است. این نکته که تعداد پزشکان در طی ۱۰سال گذشته افزایش داشته نمیتواند عیار درستی بر وضعیت مطلوب ایران در این حوزه باشد. نکتهای که وزارت بهداشت و درمان پیش از این بر آن اصرار داشت. سرانه پزشک از سوی سازمان بهداشت جهانی یک شاخص مهم در نظام سلامت محسوب میشود.
طبق آماری که مرکز آیندهپژوهی و حکمرانی مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال ۹۸ منتشر کرده، ایران با سرانه ۵/۱ پزشک به ازای هر هزار نفر جایگاه مناسبی میان کشورهای دیگر ندارد. البته آمارهای مندرج در این گزارش بسیار با گفتهها و آمارهای دیگر تفاوت دارد و مشخص نیست گزارش مرکز آیندهپژوهی مجمع تشخیص مصلحت نظام در آن سال بر چه اساسی این آمارها را استخراج کرده است، این آمارها حتی با دادههای موجود در سایت سازمان بهداشت جهانی هم تفاوت بسیار آشکاری دارد. به عنوان مثال در حالی تعداد پزشکان ایرانی در گزارش مذکور ۵۱ پزشک به ازای هر ۱۰ هزار نفر عنوان شده که این آمار در سایت رسمی سازمان بهداشت جهانی (در سال ۲۰۱۸)
۱۵/۹ پزشک به ازای هر ده هزار ایرانی قید شده است! البته که همین آمار هم جای بحث بسیاری دارد و آنطور که علی خضریان، سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی به جامجم میگوید: « در ایران سرانه پزشک به ازای ۱۰ هزار نفر جمعیت ۱/۱۸ است.»
هر چند دادهها از مولفههای مهم در علتیابی و چارهاندیشی معضلات اجتماعی محسوب میشوند اما باید گفت در این میان انحرافاتی هم وجود دارد که میتواند این راهکارها را ناکارآمد کند. برای نمونه استناد آماری بسیاری از کشورها با یکدیگر متفاوت است؛ به عنوان مثال در بسیاری از کشورها افراد بعد از گذراندن سال پنجم پزشکی در فهرست آماری پزشکان آن کشورها قرار میگیرند در حالی که در ایران تنها کسانی در این فهرست قرار گرفتهاند که نامشان در نظام پزشکی ثبت شده است. این استاندارد دوگانه باعث شده نتوان چندان به آمارهای منتشر شده در رابطه با سرانه پزشک کشورها استناد کرد.
این نکتهای است که علی خضریان به آن اشاره درستی دارد و میگوید: «برخی آمارهایی که به عنوان تعداد پزشکان کشور مطرح میشود، دقیق نیست و آمار برخی پزشکان فوت شده، مهاجرت کرده و غیر فعال از تعداد پزشکان اعلامی کم نشده است.» این نکته از این جهت اهمیت دارد که بدانیم تعداد پزشکانی که طی دو سال گذشته اقدام به مهاجرت کردهاند نزدیک به ۳۰۰۰ پزشک است! در این میان اتفاقات تلخ دیگری هم وجود دارد که عموما در آمارها لحاظ نشده است.
بهروز محبی نجمآبادی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس نیز میگوید: « برخی از پزشکان به سایر حوزههای اقتصادی وارد شدهاند. براساس برخی آمارها ۶۰ درصد ساخت و سازها در بعضی از شهرهای بزرگ توسط پزشکان انجام میشود که این آمار نشاندهنده پزشکانی است که دیگر طبابت نمیکنند.»
مقصر توزیع نامناسب پزشکان کیست؟
مخالفان افزایش ظرفیت پزشکی یا بهتر بگوییم مخالفان کمبود پزشک اصرار بر این نکته دارند که معضل دسترسی به پزشکان در شهرهای کوچک و مناطق محروم ناشی از تعداد کم آنها نیست و مربوط به توزیع نامناسب پزشکان است.
به گواه آمارها سرانه پزشک در ۲۷ استان کمتر از میانگین کشوری است و در ۱۳ استان کشور سرانه پزشک کمتر از یک نفر به ازای هر هزارنفر جمعیت است. این در حالی است که تعداد پزشکان در تهران دوبرابر میانگین کشوری است!
سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس به جامجم میگوید: «بر اساس آمار سازمان نظام پزشکی بهطور میانگین ۴۵ درصد پزشکان متخصص کشور در شهر تهران حضور دارند و در مقابل، شهرستانهای فاقد دانشکده پزشکی که ۵۰ درصد جمعیت کشور را شامل میشوند سرانه پزشک بسیار پایینی دارند و این مساله موجب شده تا دسترسی مناطق محروم به پزشک خصوصا پزشک متخصص بهشدت کاهش پیدا کند.»
علی اصغر باقرزاده، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم به جامجم میگوید: «سیاستهای توزیع پزشک در کشور، چه از طریق پذیرش (مانند پذیرش بومی) و چه از طریق مشوقهای ارائه خدمات (مانند طرح ماندگاری پزشکان در طرح تحول سلامت) نتوانسته این مشکل را حل کند.
بیتوجهی به اسناد بالادستی
در راستای تمرکز پزشکان در تهران هم نکتههای قابل تاملی وجود دارد. جلیل میرمحمدی، عضو کمیسیون بهداشت معتقد است نباید از نظر عدالت دسترسی به خدمات پزشکی و سلامت، تفاوتی در شهرهای کوچک و بزرگ وجود داشته باشد و راهکار اصلی آن را هم « افزایش ظرفیت و بومیگزینی بر اساس استفاده از پتانسیل ظرفیت قانونی» اعلام کرده است.
او به جامجم میگوید: «در آزمون سراسری سال ۱۴۰۰، ظرفیت اختصاصیافته به دانشجویان تعهدی - سهمیه مناطق محروم ـ در رشته دندانپزشکی کمتر از ۸ درصد بوده و ۳۰ درصد مصوب رعایت نشده است.» راهکار رادیکالتر مربوط به حسن همتی نماینده شاهیندژ است، او پیشنهاد کرده «پروانه طبابت پزشکانی که به مناطق محروم نمیروند باطل شود.» هرچند در حالی اهالی بهارستان نسبت به این موضوع گلایه دارند که خود مجلس هم به نوعی در این توزیع نامناسب سهم دارد! چرا که قوانین موجود نه تنها جذابیتی برای خدمت پزشکان در مناطق کم برخوردار ایجاد نکرده که باعث دلزدگی آنها هم شده است.
انحصار در نظام سلامت کشور
گزارشهای رسانهای حکایت از این دارد که میزان مراجعه بیماران به داروخانهها به واسطه گرانی ویزیت افزایش چشمگیری داشته است، جامعه دندانپزشکی ایران هم اعلام کرده هزینههای بالای دندانپزشکی و تامین نشدن هزینه از سوی تامین اجتماعی باعث شده بسیاری از مردم به جای درمان ترجیح دهند دندانشان را بکشند! رئیس انجمن جراحان قلب هم گفته است تنها ۲۴۰ جراح قلب در ایران حضور دارد و هر سال بین ۸ تا ۱۲ نفر از آنها هم بازنشسته میشوند.
مجموع این اتفاقات است که در موضوع افزایش ظرفیت پزشکی بحث تعارض منافع از سوی برخی مطرح شده است. سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس معتقد است: «دلیل این کاهش ظرفیت تعارض منافع در وزارت بهداشت و وجود ذینفعان حوزه پزشکی در مناصب تصمیمگیری در وزارت بهداشت بوده است که با ایجاد انحصار، مانع از افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی و افزایش ارائهدهندگان خدمات در این حوزه شدهاند.»
نظر کاربران
چند ساله جوسازی میکنید اول تعرفه ویزیت رو نابود کردید ، بعد مالیاتهای ۳۰ درصدیی رو راه انداختید الآنم که تمام پزشکان دارن فرار میکنند به کشورهای دیگه بحث تعدادپزشک رو راه انداختید ، شما به جوسازی ضد پزشکان ادامه بدید ببینید آخر سر کی بی کلاه میمونه .
یه ذره بیشتر اگه درس خدا و پیغمبر یاد پزشکها میدادید مملکت رو ول نمیکردن برن خارج .
با یک دستور پزشک زیاد میشود کلیه پزشکان که خواهان فعالیت دارند بطور نیروی رسمی در مناطق مورد نیاز بکار خواهند گرفت .وزارتخانه وزارت پزشکان است هر پزشک شغل غیر ویزیتی دارد و این باعث اشگال آمار میشود هر شهر یک رئیس مرکز یک و دو معاون پزشک دارد حالا فقط در این قسمت سه پزشک داریم و به تعداد شهر ها ضرب کنید تعداد آنها پزشکان شاغل و غیر طبابطی وزارت هستند در حالی که میتوان مدیریت را به غیر پزشک واگذار کرد