عدالت آموزشی به محاق رفته است
مسئله عدالت آموزشی سال هاست که در مرحله آرمان دست نیافتنی باقی مانده است و نتوانسته به مرحله اجرا برسد.
یگانه شوق الشعرا در آفتاب یزد نوشت: مسئله عدالت آموزشی سال هاست که در مرحله آرمان دست نیافتنی باقی مانده است و نتوانسته به مرحله اجرا برسد. به این صورت که امکانات و کیفیت آموزشی در مناطق مختلف کشور چنان با یکدیگر متفاوت هستند که بسیاری از دانشآموزان مستعد و پر تلاش مناطق محروم هیچگاه شانس قبولی در دانشگاههای برتر کشور را ندارند. نمود این ناعدالتی تنها در کنکور و قبولی در آن خلاصه نمیشود در سایر مسابقات علمی نیز جایگاههای برتر در تصاحب دانشآموزان تهرانی است.
برای مثال در مسابقه المپیاد در تمام رشتهها نفرات برتر اکثرا تهرانی هستند و بیشتر مدالها در تصاحب تهران و حتی بعضی از مدارس خاص آن است. در این شرایط مسئله بومی گزینی درد دیگری بر مجموع دردها اضافه میکند که همین مسئله باعث شده است تهرانیها بیشترین شانس قبولی در دانشگاههای برتر را داشته باشند و در این رقابت نابرابر باردیگر شهرستانیها پس رانده میشوند.
در این شرایط حتی اگر دانشآموزی از خارج از تهران با تلاش فردی خود در شرایط نابرابر به دانشگاههای برتر کشور راه پیدا کند بازهم با سرخوردگی مواجه میشود زیرا انگار وارد رقابتی شده که اولین پایه آن بر نابرابری بنا شده است. در سهمیه استعداد درخشان دانشگاهها که دانشجویان بدون کنکور وارد مقطع بعدی میشوند هم تعداد دانشجویان تهرانی بیشتر از دانشجویان شهرستانی است.
تهرانیها دارای بیشترین شانس قبولی در دانشگاههای برتر
مسئول گروه آموزش عالی مرکز پژوهشهای مجلس با بیان اینکه بیشترین شانس قبولی برای دانشگاههای برتر متعلق به داوطلبان بومی استان تهران گفت: ۸۰ درصد رشتههای کم متقاضی و ۶۰ درصد رشتههای پرمتقاضی که بومی استانی گزینش میشوند برای داوطلبان تهرانی است، بنابراین میبینیم که بومی گزینی به شدت عدالت آموزشی را تحت الشعاع قرار میدهد.یوسف زراعت کیش مسئول گروه آموزش عالی مرکز پژوهشهای مجلس در گفتوگو با ایلنا در واکنش به ساز و کار کنکور سال ۱۴۰۲ و میزان مطابقت آن با عدالت آموزشی اظهار داشت: این بخش طرح برای عدالت آموزشی تدوین و تهیه نشده است؛ چراکه بخش عمدهای از بحث عدالت در سنجش و پذیرش در سهمیهها و به خصوص بومی گزینی نهفته است که در مصوبه ۸۴۳ عنوان نشده و قرار است در مصوبات بعدی شورا به آن پرداخته شود.وی اظهار داشت: پس این مصوبه فعلا کامل نیست، زیرا بومی گزینی و سهمیهها در آن دیده نشده است. بومی گزینی در پذیرش بسیار با اهمیت است.
سهم ۶۰ درصدی سوابق تحصیلی نیز به عدالت آموزشی کمک نمیکند
وی با اشاره به اینکه امکانات آموزشی در سراسر کشور عادلانه توزیع نشده است، گفت: ظاهرا تا اینجا با قانون جدید کنکور، مشکلی ایجاد نمیشود ولی سهم سوابق تحصیلی از سال ۱۴۰۲ به میزان۶۰ درصد و سهم آزمون اختصاصی۴۰ درصد است. در نگاه اول ما میگوییم که امکانات آموزشی در سراسر کشور به صورت عادلانه توزیع نشده است، به عنوان مثال ما در تهران مدارس لاکچری و خوب داریم که در مناطق محروم و دور افتاده چنین امکانات آموزشی وجود ندارد.
زراعت کیش بیان کرد: بنابراین سهم ۶۰ درصدی سوابق تحصیلی نیز به عدالت آموزشی کمک نمیکند. البته نمیگویم که عدالت را با مشکل مواجه میکند، زیرا در هر صورت چه آزمون سراسری سازمان سنجش باشد و چه سوابق تحصیلی؛ مسئله اصلی امکانات آموزشی بوده که در کشور یکسان توزیع نشده است.وی ادامه داد: بنابراین قطعا مناطق کمتر برخوردار به لحاظ آموزشی ضعیفتر عمل میکنند. ما زمانی میتوانیم به عدالت آموزشی کمک کنیم که داوطلبان مناطق مختلف فقط با خودشان رقابت کنند. به طور مثال داوطلبان منطقه یک بدون دخالت بومی گزینی فقط با داوطلبان منطقه یک رقابت داشته باشند.مسئول گروه آموزش عالی مرکز پژوهشهای مجلس افزود: وقتی منطقهبندی انجام شود و داوطلب هر منطقه صرفا با همان منطقه رقابت کند این عادلانهتر است و یک تبعیض رواست. از این منظر رواست که همه رشتههای خوب را داوطلبان مناطق برخوردار تصاحب نمیکنند.
زراعت کیش با اشاره به نوع توزیع عادلانه سهمیهها در مناطق گفت: سهمیهبندی منطقهای باید عاری از بومی گزینی باشد مگر برای بعضی رشتههای خاص یا جایی که به کاهش محرومیت کمک کند. همچنین، باید سهم هر منطقه از ظرفیتهای موجود، متناسب با تعداد داوطلبان آنها باشد. به طور مثال اگر منطقه یک،۳۰ درصد از داوطلبان کل کشور را داشته باشد، میتوان۳۰ درصد از ظرفیت دانشگاهها را به آنها داد. یا اگر منطقه ۳ میزان۵۰ درصد از داوطلبان را داشته باشد، باید۵۰ درصد ظرفیت را به این منطقه اختصاص داد، مگر اینکه خودشان انتخاب رشته نکنند.
تخصص در دور زدن قوانین خوب
محمدرضا نیک نژاد کارشناس آموزشی در این باره بهما گفت:« هدف اصلی بومی گزینی در دانشگاهها از همان اول انقلاب عدالت آموزشی بوده است. درواقع مناطق را به قطب و بوم تقسیمبندی کردند تا دانشآموزان مناطق خاصی راحتتر بتوانند به دانشگاههای آن مناطق بروند. اما نهایتا بومی گزینی به افزایش ناعدالتی آموزشی منجر شد. الان فرضا بچههایی که در استان خراسان جنوبی قرار دارند در منطقه بومی بسیار راحتتر میتوانند قبول شوند اما مشکل اساسی که عدالت آموزشی خدشه دار میشود اینجاست که دانشگاههای شهرستانها کیفیت لازم را در رتبهبندی کشوری و جهانی ندارند.
یعنی اگر بحث بومی مد نظر قرار بگیرد باید در گام اول دانشگاههایی در مناطق بومی تاسیس شوند که به لحاظ کیفیت درجه بالایی داشته باشند.اما گام اول بیعدالتی اینجاست که ما تمام امکانات را در پایتخت و کلان شهرها متمرکز کرده ایم. دانشگاههای خوب، اساتید خوب، امکانات آموزشی خوب و... در کلان شهرها متمرکز شدهاند و دانشآموزی که در شهرستانها قرار دارد برای قبولی در دانشگاههای برتر شانس و امکاناتی ندارد. تخصص مسئولین این کشور این است که قوانین، بخشنامهها و مصوبات خوب را دور میزنند.»
بی عدالتی آموزشی و طبقاتی شدن آموزش
وی ادامه داد:« برای مثال اصل ۳۰ قانون اساس تاکید دارد که آموزش باید برای همه رایگان باشد ولی مدارس غیر دولتی را با بهانههای مختلف اضافه کردند.اینها نمود دور زدن قوانین است.از سوی دیگر برای دولتیها هیچ امکاناتی قائل نمیشوند و انگار به عمد دانشآموزان را به سمت مدارس غیر انتفاعی سوق میدهند
.همچنین،مدارس دولتی را ضعیف نگه میدارند تا گرایش به سمت مدارس غیر دولتی بیشتر شود. طبیعتا این مسیر به بیعدالتی آموزشی و طبقاتی شدن آموزش در مدارس و دانشگاهها منتهی میشود.بچهها از اول با امکانات بسیار زیاد و در رقابت نابرابر برای حضور در دانشگاههای برتر کشور آماده میشوند. بسیاری از دانشآموزان درسخوان شهرستانی شانس رسیدن به مدارس برتر را ندارند زیرا امکاناتی در دسترسشان نیست.
به هر حال این بومی گزینی از این منظر اشکال دارد.این طرح از اول اهداف بدی را دنبال نمیکرد و میتوانست بیعدالتی آموزشی را کمرنگتر کند. در این ۴ دهه تمام امکانات در چند کلان شهر متمرکز شدند و در این شرایط بومی گزینی دیگر معنایی ندارد. اگر واقعا کسی به فکر عدالت آموزشی است به نظر میآید دست کم باید دانشگاههای کلان شهرها و دانشگاههای تهران را از این ساختار حذف کنند و این دانشگاهها در دسترس همه دانشآموزان سراسر کشور قرار گیرد تا این امکان را داشته باشند که در این دانشگاهها پذیرفته شوند. »
حذف هرگونه سهمیه برای دستیابی به عدالت آموزشی
علی بهشتی نیا، کارشناس آموزشی نیز در این باره به ما گفت:«من از همان ابتدا مخالف هر گونه سهمیه بودم و تحقق عدالت آموزشی را در این میدیدم که همیشه باید شرایط یکسان برای همه دانشآموزان فراهم باشد. وقتی همه دانشآموزان در شرایط یکسان قرار گرفتند آن موقع میتوان گفت عدالت آموزشی رعایت شده است. یعنی کیفیت معلم، کیفیت کلاس،امکانات و... باید برای همه برابر باشد آنگاه اگر خروجی نابرابر بود قابل پذیرش است. متاسفانه ما سالهای گذشته نه تنها عدالت آموزشی نداشتیم بلکه شرایط سال به سال هم بدتر شده است. چون شرایط اقتصادی در شهر تهران نسبت به سایر شهرستانها بهتر است.
حتی معلمانی که طراح سوال امتحانات هستند اکثرا در تهران تدریس داشتند.لذا آموزش از لحاظ کیفی به سمت کمی شدن حرکت کرد. این باعث شد عملا کسانی که خارج از استان تهران هستند شانسی برای قبولی در دانشگاه نداشته باشند. در همین شهر تهران کیفیت آموزشی در مناطق مختلف با هم بسیار متفاوت است.بنابراین بومی گزینی تاثیر ندارد و مسیری که در این سالها طی شده اشتباه بوده است.
من فکر میکنم که اگر مجلس و آموزش و پرورش برای حذف کنکور تلاش میکردند اتفاقات مثبتی میافتاد و عدالت آموزشی بیشتر اجرا میشد. با توجه به امکانات بالا مشخص است که خروجی شهر تهران در زمینه قبولیها بالاتر است.بحث بومی گزینی باید حذف شود و مبنا باید شایسته سالاری باشد. ضمن اینکه اگر امکانات به صورت مساوی برای همه فراهم بود شایسته سالاری قابل دسترسی بود.بحث کمی گرایی باید کنار گذاشته شود و آموزش به سمت کیفی شدن حرکت کند. »
ارسال نظر