سناریوی دخترجوان برای انتقام از پسر فریبکار
دختر جوان که با اجیر کردن ۳ مرد قصد داشت از پسر مورد علاقهاش انتقام بگیرد در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران از خود دفاع کرد.
روزنامه ایران: دختر جوان که با اجیر کردن ۳ مرد قصد داشت از پسر مورد علاقهاش انتقام بگیرد در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران از خود دفاع کرد.
حدود یکسال قبل پسر جوانی بهنام خسرو با مراجعه به پلیس شکایت کرد که از سوی چند مرد مورد ضرب و شتم و سرقت قرار گرفته است. وی در حالی که دختری جوان را طراح این ماجرا معرفی میکرد در تشریح حادثه به مأموران گفت: ۲ سال قبل در خیابان با دختری بهنام سحر آشنا شدم و پس از مدتی به هم علاقهمند شدیم و سحر از من خواست تا به خواستگاریش بروم اما بهخاطر اینکه شرایط ازدواج نداشتم پاسخ منفی دادم و بعد هم ترجیح دادم این رابطه تمام شود غافل از اینکه بعد از این جدایی سحر دچار افسردگی شد.
او چند باری تماس گرفت و خواست تا همدیگر را ببینیم که من قبول نکردم. مدتی از او بیخبر بودم تا اینکه دوباره تماس گرفت و پیشنهاد داد به اتفاق هم به یک میهمانی برویم من هم قبول کردم. روز حادثه به دنبالش رفتم و در میانه راه به بهانه اینکه حالش بد شده خواست تا توقف کنم. وقتی از خودروام پیاده شد به یکباره سه پسر جوان وارد ماشینم شدند و بشدت کتکم زدند و طلاهایم را سرقت کردند. فکر میکنم سحر با انگیزه انتقامجویی این کار را کرده است.
با این شکایت سحر بازداشت شد. وی در همان بازجویی اولیه به اجیر کردن سه پسر جوان اعتراف کرد و گفت: قصدم انتقامجویی بود چرا که خسرو با احساساتم بازی کرد در ابتدا به من ابراز علاقه کرد و بعد از مدتی به خاطر دختر دیگری مرا رها کرد. وقتی از دوستان مشترکمان تحقیق کردم متوجه شدم که خسرو از اول هم به من علاقه نداشته و قصدش فقط سوء استفاده بوده است به همین خاطر کینه او را به دل گرفتم و خواستم تنبیهش کنم. به این ترتیب سه پسراجیر شده نیز بازداشت شدند و به ضرب و شتم خسرو اعتراف کردند. پرونده پس از تکمیل با صدور کیفرخواست برای هر چهار متهم به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه خسرو درخواست کرد تا متهمان به اشد مجازات محکوم شوند.
وقتی سحر به جایگاه رفت در دفاع از خود گفت: خسرو با وعده ازدواج با من آشنا شد من هم عاشقش شدم اما او دو سال فریبم داد و وقتی دید من قصدم ازدواج بوده شروع به بهانهگیری کرد و از من جدا شد. مدتی بعد در یک میهمانی با پسر جوانی بهنام شاهرخ آشنا شدم و با او درد دل کردم. شاهرخ هم برای کمک به من این نقشه را طراحی کرد. البته من اصلاً قصد سرقت نداشتم. در ادامه شاهرخ هم به جایگاه رفت و اتهامش را پذیرفت و اظهارات سحر را تأیید کرد اما ۲ متهم دیگر اتهامشان را نپذیرفتند. در پایان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
نظر کاربران
بعضی ازدخترای امروزی چه غلطهائی میکنن
مرد هم مگه طلا داره که خسرو خان گفته طلاهامم بردن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
ساعتی چیزی منظورش بوده احتمالا