«پل هنر» از تهران تا نیویورک
همهچیز مخفیانه است. حتی زمانی که اسپری بهدست میگیرند یا نمایشگاه برگزار میکنند. تنها نشانه واقعی از حضورشان امضاهای مستعاری است که پای دیوار خیابانها نقش بسته. گرافیتیکارها دفتر و محل کار مشخصی ندارند. تمام خیابانهای شهر، عرصه فعالیت آنهاست.
شاید عابری که از کنارتان عبور کرده، چنددقیقه قبل دیوارهای یکی از خیابانهای مجاور را رنگی کرده است اما چیزی به شما نمیگوید. کار آنها مخفی است. اگر بخشی از گروهشان باشید میتوانید هویت اصلیشان را بشناسید در غیر این صورت شاید هیچوقت متوجه نشوید کسی که در کنارتان بوده، یک گرافیتی بوده است. برایشان هم فرقی نمیکند قرار است روی یکی از دیوارها گرافیتی انجام دهند یا در یک نمایشگاه شرکت کردهاند، تنها باید بیننده آثارشان باشید.
همانطور که عصر روز جمعه، ۲۳خرداد در گالری سیحون نیز همین اتفاق افتاد. این گالری تا چهارمتیر میزبان آثار گروهی از هنرمندان خیابانی یا گرافیتی اهل آمریکا شده است. بسیاری از این گرافیتیها در دنیای خودشان از اعتبار و معروفیت زیادی برخوردارند و بخشی از آثارشان را روی بوم آوردهاند تا در ایران نمایش دهند. البته هیچیک از آنها در این نمایشگاه حضور ندارند و همه نامها، مستعار است. با اینهمه روز افتتاحیه نهتنها داخل گالری سیحون مملو از جمعیت شده بلکه داخل کوچه چهارم خیابان وزرا هم آکنده از بازدیدکنندگانی است که بیشترشان جوان هستند و در میان آنها رضا کیانیان، بازیگر شناختهشده و سروش قهرمانلو، خواننده گروه «نیوش» هم حضور دارند.
تعدادی از بازدیدکنندگان نیز جزیی از شرکتکنندگان نمایشگاهی هستند که قرار است همان شب در گالری «تیبیآر» در نیویورک افتتاح شود. این نمایشگاه تکمیلکننده نمایشگاهی است که در گالری سیحون برگزار شده و نمایشدهنده آثار گرافیتی ایرانیان است. به همین دلیل هم نمایشگاه «نیویورک به تهران/ تهران به نیویورک» نام دارد.
بانی اصلی آن، «آیسی و سوت» دو برادر اهل تبریز هستند که با آثارشان شهرت زیادی کسب کرده و درحال حاضر در نیویورک زندگی میکنند. آنها با دعوت از دوستان خود در ایران و آمریکا، این نمایشگاه را برگزار کردهاند تا پل ارتباطی میان هنرمندان دو کشور شود که در نهایت آثار ۳۳ گرافیتی آمریکایی و ۱۰گرافیتی ایرانی بهصورت همزمان در دو کشور روی دیوار رفته است.
بسیاری از آثار گرافیتیهای آمریکایی در همان روز افتتاح فروش رفته و قیمت آثار از ۷۰۰هزارتومان تا پنجمیلیونتومان متغیر است. با اینکه گرافیتیهای ایرانی به دیدن آثار همکاران خود آمدهاند اما بدون آشنایی قبلی، نمیتوانید آنها را در میان بازدیدکنندگان بشناسید چه برسد به اینکه حاضر به گفتوگو شوند. با اینهمه یکی از آنها که حتی حاضر نیست نام مستعارش را فاش کند، حاضر میشود، صحبت کند البته با این شرط که نامی از او منتشر نشود: «خیلی اتفاقی وارد کار گرافیتی شدم. همهچیز از وقتی یکسری گرافیتی را در فیلمهای ویدیویی دیدم، شروع و ناخودآگاه حس کنجکاویام برانگیخته شد. بعد از آن این کار برایم جالب و بهمرور به بخشی از زندگی من تبدیل شد.
من از طریق اسکیتبازی در خیابان با گروهی از گرافیتیها آشنا شدم و اولینکارم، یک کار کپی بود.»او در مورد شرایط کار گرافیتیها گفت: «این کار خیلی سخت است. در خارج از ایران گرافیتیها فقط با پلیس روبهرو هستند اما اینجا افراد عادی هم به سراغ شما میآیند، میپرسند که چرا دیوار را خطخطی میکنی و چهچیزی میکشی؟ به همین دلیل اضطراب زیادی داریم و باید حواسمان جمع باشد. حتی باید مراقب عابران معمولی هم باشیم چون به هیچکس نمیتوان اعتماد کرد و ممکن است مورد اعتراض آنها قرار بگیرید. در کل کار ما خطر زیادی دارد.»
این گرافیتی سپس به وضعیت این هنر در سالهای اخیر اشاره کرد: «کار گرافیتی در کل دنیا زیاد است اما در ایران شرایط کمی فرق میکند مثلا هشتسال قبل گرافیتیها خیلی فعالتر از الان بودند و شاهد افت زیادی در گرافیتی بودیم. مدتی است که فضا بازتر و چون ترس و فشار کمتر شده، گرافیتیها دوباره شروع به کار کردهاند.»
او درباره انتخاب موضوعی که گرافیتیها روی دیوار نقش میکنند، گفت: «نمیتوان گفت موضوعها همیشه از قبل طراحی شدهاند اما بههرحال همیشه موضوعهایی هست که در ذهن خودم یا اطرافیانم وجود دارد و دوست دارم آنها را به دیگران منتقل کنم.»
او که دوسال قبل هم در یک نمایشگاه گروهی در برلین شرکت کرده بود، ادامه داد: «چنین نمایشگاههایی برای ایجاد روحیه و انگیزه در میان هنرمندان دو طرف مهم است اما یک ارتباط واقعی زمانی شکل میگیرد که هنرمندان نیویورکی بهصورت حضوری به ایران بیایند.
بههرحال گرافیتی برخاسته از فرهنگی است که از سوی کشورهای خارجی وارد ایران شده و به همین دلیل ارتباط حضوری میتواند تجربیات هنرمندان این رشته را به ما منتقل کند.»این هنرمند خیابانی افزود: «الان گرافیتیهای ایرانی راه خودشان را پیدا کردهاند. درست است که در ابتدای کار از آثار خارجیها الهام میگرفتیم اما بعدا متوجه شدیم این آثار مربوط به محیط زندگی آنهاست و جوابگوی نیازهای جامعه ما نیست. نمیتوان گفت ما گرافیتی را ایرانی کردهایم اما وقتی یک آمریکایی، گرافیتیهای ایران را میبیند، احتمالا نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند چون آثار ما حرف جامعهای است که در آن زندگی میکنیم.»
ارسال نظر