قدسی کردن قدرت پدیده خیلی خطرناکی است
حجت الاسلام و المسلمین مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: من از همه مداحان و شعرای آیینی خواهش میکنم یک نهضت اصلاح گری را در مجالس سیدالشهدا (ع) به کار بگیرید.
جماران: حجت الاسلام و المسلمین مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: من از همه مداحان و شعرای آیینی خواهش می کنم یک نهضت اصلاح گری را در مجالس سیدالشهدا(ع) به کار بگیرید. متأسفانه مداحی حرفه شده در حالی که در گذشته مداحی حرفه نبود. در گذشته مداحان از میان اقشار و صنوف مختلف بودند و در ایام عزاداری به کار مداحی و مرثیه سرایی می پرداختند. اگر به شکل حرفه هم به آن نگاه می شود باید این امانت حضرت زینب(ع) و امام سجاد(ع) را این بزرگواران حفظ و سعی کنند مجالسشان روشنگر، بیدار کننده، در جهت دفاع از مظلوم و خرافه زدایی از ساحت دین و عاشورا باشد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اینکه قدسی کردن قدرت پدیده خیلی خطرناکی است، گفت: حکومت هایی که به نام دین بر مردم مسلط می شوند، رفتارهای عادی خودشان را از چهارچوب عقلانیت و قانون خارج می کنند و اراده حاکم و خواسته خلیفه حکم قانون پیدا می کند و هرچه او بگوید همان قانون است و اگر کسی خلاف آن گفت اول کفرش را اثبات می کنند و بعد هم می گویند باید کافر را گردن زد.
حجت الاسلام والمسلمین مجید انصاری در پنجمین شب از عزاداری مجازی حسینیه جماران با موضوع «نقش عنصر تبلیغات در موفقیت و جاودانگی نهضت عاشورا» گفت: مسأله نقش تبلیغات در نهضت ها و حرکت های اجتماعی بی بدیل است. خصوصا در نهضت عاشورا که اساسا یک نهضت فکری، اصلاحی و اجتماعی متکی بر آگاهی بخشی به مردم بوده است و همچنان که زمینه های به وجود آمدن این نهضت خونین از سوی دستگاه خلافت اموی هم بر تبلیغات پر دامنه و طولانی مدت استوار بوده است.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: حادثه عاشورا یک حادثه تک بعدی نیست و نقش تبلیغات یکی از موضوعات قابل بررسی است؛ همچنان که در سایر عرصه ها هم موضوع مهمی برای پژوهش و تحقیق هست. واقعیت این است که بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام و مسائلی که در جریان خلافت پیش آمد، اساسا ریل گذاری که برای اهداف متعالی اسلام صورت گرفته بود، گرچه قبلا آسیب های جدی دیده بود، اما به سمت و سوی ویرانی کامل پیش رفت.
وی تصریح کرد: از همان روزهای اول معاویه بعد از استقرار قدرت عهدنامه و صلح نامه را کنار گذاشت و از تعهداتی که داده بود شانه خالی کرد. یکی از این تعهدات این بود که نسبت به علی(ع) و آل علی(ع) بدگویی نکند و حرکت سوء نداشته باشد و فشارها را بردارد. اما بلافاصله با یک سازمان دهی گسترده ساختار و سازمان تبلیغات وسیعی را ایجاد کرد که به کارگیری جاعلان حدیث از یک سو و تخریب و تهمت علیه علی بن ابیطالب(ع) از سوی دیگر در حال انجام بود.
انصاری ادامه داد: شبکه گسترده مساجد، امامان جمعه، آخوندهای درباری و روحانیون دین فروش مجموعه ای از سازوکارهای تبلیغی بود، در کنار تهدید و ارعاب نسبت به علی(ع) و آل علی(ع) بخشنامه هایی که در تاریخ وجود دارد خیلی تکان دهنده است. بخشنامه هایی مبنی بر اینکه هرکس را حتی احتمال می دهید دوستدار علی(ع) است، خون او حلال و مالش غیر محترم است. به گونه ای که اگر کسی ادعای کفر می کرد در جامعه اموی معاویه راحت تر بود تا اینکه بگویند من علوی هستم.
وی یادآور شد: نوعی جبرگرایی را در جامعه ترویج کردند و هر اتفاقی در جامعه می افتاد را خواست خدا و چون و چرا درباره آن را مداخله در کار خداوند تلقی می کردند. تبلیغ بر اینکه خلیفه مسلمین جانشین خدا بر روی زمین و چون و چرا در کار خلیفه مسلمین حرام است. معاویه رسما اعلام کرده بود من آنچه از اموال و بیت المال به دست بیاورم مال شخص من است و به هرکه بخواهم ببخشم و هر جور تصرفی بخواهم بکنم حق دارم. این عقیده فاسد را سعی کردند به وسیله همان شبکه گسترده تبلیغاتی نهادینه کنند؛ به خصوص در میان جوانان و نسل تابعین که دوران پیامبر(ص) را ندیده بودند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: معاویه دنبال تبدیل کردن نظام اسلامی به یک سلطنت موروثی و با الگو گرفتن از شاهان روم بود. به شدت تحت تأثیر فضای اجتماعی، مدیریتی و حکمرانی رومیان بود. اما با سیاست و زیرکی خاصی که داشت جاهایی که باید ملاحظاتی می کرد، انجام می داد. از جمله اینکه نسبت به امام حسین(ع) خیلی سخت گیری نمی کرد. البته امام حسین(ع) در زمان معاویه اعتراضات خودشان را داشتند و نامه های تندی را به معاویه می نوشتند اما شرایط برای یک اعتراض جدی و عمومی مهیا نبود؛ نه جامعه آماده بود و نه فضای تبلیغات آن را اقتضا می کرد.
وی افزود: سال ۶۰ هجری که معاویه از دنیا رفت و بر خلاف عهدنامه با امام مجتبی(ع) که قرار نبود کسی را به عنوان جانشین خود نصب کند، بحث ولایت عهدی یزید را از قبل مطرح کرده بود و برای او از خیلی ها بیعت گرفته بود. البته به یزید توصیه کرده بود که کار با چهار نفر نداشته باش، اگر نخواستند بیعت کنند؛ در رأس آنها حسین بن علی(ع) بود. بعد از روی کار آمدن یزید شرایط سخت تر شد و امام حسین(ع) با شرایط خاصی مواجه شدند و ایشان را تحت فشار قرار دادند که حتما باید با یزید بیعت کند.
انصاری گفت: امام حسین(ع) با این مشکل مواجه بود که اگر با یزید بیعت کند، یزید کیست که می خواهد خلیفه مسلمین شود؟ معاویه بالأخره عقبه ای داشت و بعد از فتح مکه و عفو عمومی که پیامبر(ص) داد او جزو آزاد شده ها بود. پیامبر خاندان او را عفو کرد و حتی مدت کوتاهی معاویه جزو کاتبان وحی قرار گرفت به عنوان دایی مؤمنین مطرح بود و بالأخره سوابقی در اسلام داشت و با یزید متفاوت بود که اولا در محیط خاص مسیحیت پرورش پیدا کرده بود و اساسا اطلاعی از اسلام و آموزه های اسلامی نداشت و به لحاظ اخلاقی هم فوق العاده فاسد بود.
وی ادامه داد: آوازه وضعیت اخلاقی، روحی و رفتاری یزید به مدینه رسید و مردم مدینه عبدالله بن حنظله را فرستادند تا تحقیق کنند و وقتی برگشتند گفتند آنچه در مورد یزید شنیده اید، کم شنیده اید. به هر صورت او به صحنه آمده بود که نقشه اصلی بنی امیه را اجرا کند. نقشه اصلی بنی امیه از بین بردن اسلام بود. جامعه مسلمین عمدتا می دانستند که هیچ کدام از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با معاویه بیعت نکرده اند و یک صلح نامه ترک مخاصمه امضا کرده اند. در غدیر امیرالمؤمنین(ع) به عنوان امام منصوب شدند و امام علی(ع) و امام حسن(ع) در خانه نشینی هم امام جامعه بودند. امامت و خلافت دو مسأله است و امامت که پیشوایی معنوی جامعه است سر جای خودش محفوظ بود.
اگر امام حسین(ع) با یزید بیعت می کرد پروژه نابودی اسلام تمام شده بود
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: اگر امام حسین(ع) با یزید بیعت می کرد پروژه نابودی اسلام تمام شده بود. علت این است که هنوز آموزه های فرعی اسلام هنوز خیلی باز نشده بود. پیامبر(ص) از دنیا رفته بود و خلفای بعدی هم بحث های جنگ، کشورگشایی و بحث های دیگر داشتند. امیرالمؤمنین(ع) هم در پنج سال خلافتشان گرچه کارهای زیادی کردند اما فرصت کافی برای این مسائل نبود. بعدها در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) احکام و معارف دین، اعتقادات، شرعیات و قوانین الهی باز شد.
وی تصریح کرد: ۴۰ سال مردم شام کلا تحت آموزش های معاویه و آل ابوسفیان بودند؛ چه ۲۰ سالی که معاویه استاندار بود و چه ۲۰ سالی که به عنوان خلیفه بود. اگر امام حسین(ع) با یزید بیعت می کرد معنایش این می شد که اسلام همین است و خاندان پیامبر(ص) هم قبول کرده اند. اسلامی که آمده بود همه را از ظلم ها، نادانی ها و جهالت ها آزاد کند و اسلامی که آمده بود تا زنجیرهای اسارت را از پای بندگان خدا باز کند و هیچ کس بنده غیر خدا نباشد، اسلام برای عدالت، مساوات، دانش و علم آمده بود و کل جامعه را به یک مشارکت اجتماعی تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» دعوت کرده بود.
قدسی کردن قدرت خیلی چیز خطرناکی است
انصاری با تأکید بر اینکه قدسی کردن قدرت خیلی چیز خطرناکی است، گفت: حکومت هایی که به نام دین بر مردم مسلط می شوند، رفتارهای عادی خودشان را از چهارچوب عقلانیت و قانون خارج می کنند و اراده حاکم و خواسته خلیفه حکم قانون پیدا می کند و هرچه او بگوید همان قانون است و اگر کسی خلاف آن گفت اول کفرش را اثبات می کنند و بعد هم می گویند باید کافر را گردن زد. اسلام آمده بود این چیزها نباشد. حالا حکومتی به نام «خلافت پیامبر» درست شده بود و اسلام که بر مبنای «امامت» استوار شده بود را به «خلافت» تبدیل کرده بودند و خلافت هم به وسیله معاویه تبدیل به «سلطنت» شد و در سلطنت موروثی هیچ شاخصی برای خلیفه مطرح نیست و صرفا فرزند معاویه بودن کافی است.
وی افزود: اگر سیدالشهدا(ع) بیعت می کرد مهر صحتی پای این اسلام زده بود و روشن است که در همان سال های اول همه از این اسلام متنفر می شدند. همچنان که وقتی این نوع اسلام در میان رومیان عرضه شد و حتی در جلسه ای که یزید برای پیروزی خودش گذاشته بود توضیح داد که دین ما این است، نماینده رومیان گفت من این دین را قبول ندارم و نمی توانم بپذیرم و از جلسه خارج شد.
بنابر این سیدالشهدا(ع) احساس تکلیف بزرگی می کند و آن «نجات اسلام» است. واقعا این حرف درست است که اگر قیام امام حسین(ع) نبود اساس اسلام از بین می رفت. همچنان که امام حسین(ع) فرمودند اگر قرار است یزید خلیفه مسلمین باشد دیگر اسلام نخواهد بود. سیدالشهدا(ع) به عنوان وارث پیامبر(ص) مگر می تواند در قبال دینی که پیامبر(ص) برای نجات انسانیت آورده، ساکت باشد؟! لذا ناگزیر از دگرگونی است و باید کاری بکند. این کار دشوار است. اگر بخواهد براندازی کند، نه جامعه آماده است و نه امکاناتش وجود دارد، با سازش و کوتاه آمدن هم اساس اسلام از بین خواهد رفت، او باید برای نجات اسلام یک شوک و توفان اجتماعی بر پا کند و برای این کار نیاز به ابزار تبلیغی خاص دارد.
وی ادامه داد: هجرت از مدینه آغاز این قضیه بود که فرزند رسول خدا(ص) خانواده خود را برداشته و با اعتراض بیرون آمده و صحبت سوزناکی که هنگام وداع با خبر پیامبر(ص) کرد و مدینه را تکان داد. بعد چند ماه در مکه می ماند و تبلیغات دامنه داری را در آنجا انجام داد و ملاقات های مکرر با بزرگان اهل اسلام داشت و خطبه ای که در منا خواند، دارد زمینه را برای یک کار بزرگتر آماده می کند. آن کار بزرگتر به اصطلاح امروز باید یک شوک خبری ایجاد کند. هشتم ذی حجه که مراسم رسمی حج شروع می شود، امام حسین(ع) آهنگ خروج از مکه می کند. هنگام خروج از مکه هم صحبت های تکان دهنده ای انجام دادند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: یکی از شگفتی های کار امام حسین(ع) همراه کردن زن و فرزند در این حادثه بود. بسیار سطحی نگرانه است که ما فکر کنیم امام حسین(ع) به طور عادی زن ها و بچه ها را با خودش آورده است. وقتی محمد حنفیه، ابن عباس یا ابن جعفر خطر همراهی زن و بچه را می دانستند، امام حسین(ع) نمی دانستند که این سفر خطرناک است؟! گفت پیامبر(ص) در خواب به من فرموده زن و بچه ها را هم با خودت ببر.
وی افزود: با رسیدن به کربلا هم نامه هایی به بصره و جاهای دیگر می نویسند که اگر کسی سلطان ستمگری را می بیند که پیمان های خدا را شکسته و با مردم به ظلم و جور عمل می کند و مردم علیه او قیام نکنند، فرض است که خدا این مردم با آن ستمگر را در یک جا بسوزاند. اینها نشان می دهد که امام حسین(ع) یک نهضت همه جانبه تبلیغاتی برای روشنگری و بیدار کردن جامعه نسبت به خطر در پیش را انجام داده است.
انصاری تأکید کرد: متأسفانه جلسات سوگواری ما نوعا به عاشورا ختم می شود و بیشتر روی جنبه های حماسی حادثه کربلا تکیه می شود. البته آن هم خیلی مهم است و حادثه کربلا حماسه جاویدی است. ولی به نظر من اگر حادثه کربلا دو صفحه داشته، صفحه حماسه و فداکاری و جانبازی و شهید شدن که روح سلحشوری انسان آزاده را اغناء می کند، صفحه دیگرش که تبلیغ و ابلاغ رسالت هست به مراتب دشوارتر از صفحه حماسه است. اگر امام حسین(ع) بدون ابزار اطلاع رسانی به کربلا آمده بودند، در آن فاصله یک روز خود و یارانشان به شهادت رسیده بودند و مسأله ختم شده بود.
وی یادآور شد: امام حسین(ع) با علم به اینکه در سنت آن زمان این بوده است که حتما مایل هستند اسیرانی را از خانواده ها بگیرند و برای استفاده از بهترین خبرنگاران امین، شجاع، صادق، مؤمن و وفادار این گروه را آورده اند. در رأس آنها حضرت زینب(ع) و امام سجاد(ع) هستند. حضرت زینب(ع) نقش زیادی در حادثه کربلا داشته و دفاع از جان امام حسین(ع) و دفاع از جان امام سجاد(ع) را انجام داده است. حداقل سه مرتبه امام سجاد(ع) در معرض شهادت بود و حضرت زینب(ع) شمشیر آخته بالای سر امام سجاد(ع) را دفع کرد.
حضرت زینب(ع) کاروانسالاری اطلاع رسانی و بُعد تبلیغ و حماسه تبلیغ حادثه کربلا را بر عهده گرفت
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: حضرت زینب(ع) کاروانسالاری اطلاع رسانی و بُعد تبلیغ و حماسه تبلیغ حادثه کربلا را بر عهده گرفت. اگر سردار جنبه حماسه عاشورا سیدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) بودند، سردار عرصه ابلاغ رسالت کربلا زینب(ع) و امام سجاد(ع) بودند. با این وضعیت که امام سجاد(ع) بنا بر تقدیر الهی باید جانش حفظ می شد، به نظر من حضرت زینب(ع) به نوعی شریک در امامت شدند. برنامه ای که در تبلیغ داشتند واقعا محیر العقول بود و انسان در برابر عظمت آنها هیچ چیزی نمی تواند بگوید. زنی که همه هستی و دارایی روحی و معنوی او در کمتر از یک روز جلوی چشمانش قطعه قطعه شده، این قطعه های قرآن پاره پاره را در صحرای کربلا رها کرده و به میدان کوفه آمده است.
وی یادآور شد: کوفه نیاز به معرفی حضرت علی(ع) و حضرت زینب(ع) نداشت و باید با سرزنش و شوک وارد کردن به اینکه از خواب بیدار شوید، سایه ترس از شمشیر ابن زیاد باید شکسته شود. اگر این اتفاق بیفتد، زینب(ع) در اینجا رسالت تبلیغی اش را انجام داده است. حضرت زینب(ع) این کار را به خوبی انجام داد و سخنرانی که در میدان کوفه کرده گویی یک فردی در کمال آرامش خطاب به یک جمعیت آماده صحبت می کند. راوی می گوید از اواسط صحبت ضجه و شیون چند ده هزار نفر جمعیتی که آنجا بودند بلند شد.
انصاری ادامه داد: مرتب تازیانه سرزنش بیدار کننده از زبان علوی حضرت زینب(ع) با عالی ترین فصاحت و بلاغت و کلمات نافذ بیرون آمد که اگر بر دل سنگ می نشست، سنگ را متلاشی می کرد. گام بعدی در قصر ابن زیاد، اگر قهرمانان هم بودند ذوب می شدند و قادر به تکلم نبودند. وقتی حضرت زینب(ع) با جلال و جبروت علوی(ع) وارد شدند و در یک گوشه نشستند ابن زیاد گفت این فرد کیست و گفتند زینب(ع) دختر علی(ع) است. گفت رفتار خدا با برادرت را چگونه دیدی؟ حضرت زینب(ع) فرمود «ما رأیت الّا جمیلا». اما تو باید آماده پاسخگویی باشی. بعد شروع به سرزنش ابن زیادی کرد که نام او رعشه بر اندام افراد می انداخت. جلسه استیضاح ابن زیاد به گونه ای گذشت که نتوانست تحمل کند و تصمیم گرفت حضرت زینب(ع) را به شهادت برساند.
وی تأکید کرد: مجموعا خطبه های روشنگر، افشاگر و بیدارکننده اهل بیت(ع) و خصوصا حضرت زینب(ع) و امام سجاد(ع) در کوفه و آن جلسه استیضاح رسوا کننده در هم شکننه هیمنه و ترسناکی ابن زیاد، موجب شد. جلسه ای که ابن زیاد در مسجد جامع برای اعلام پیروزی گرفته بود تبدیل به اعتراض شدید علیه او شد و ابن زیاد سعی کرد با عجله اهل بیت(ع) را سمت شام بفرستد و در واقع هسته اصلی بیداری، توبه و ایجاد نهضت توابین را در همین چند روز حضرت زینب(ع) و امام سجاد(ع) در کوفه گذاشتند. چون فقط نیاز بود که به آنها بیدارباش بدهند و جنایتی که کرده اند را به آنها متذکر شوند.
ای کاش روز ولادت حضرت زینب(ع) یا امام سجاد(ع) را روز خبرنگار و رسانه معرفی می کردند
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر اینکه ای کاش روز ولادت حضرت زینب(ع) یا امام سجاد(ع) را روز خبرنگار و رسانه معرفی می کردند، تصریح کرد: حقیقتا هیچ رسانه ای در تاریخ این مقدار مؤثر نبوده که زحمت ۴۰ ساله بنی امیه در منطقه شامات را این دو بزرگوار مأموریت دارند که کاملا خنثی و معکوس و چهره علی(ع)، آل علی(ع) و اسلام ناب را معرفی کنند. این کار یک معجزه بزرگ است؛ از کسی که با همه داغ ها، خستگی ها و آزارها به این سفر طولانی وارد شد. یزید جلسه باشکوهی را ترتیب داده بود که قدرت خودش را به رخ بکشد. اینجا زینب کبری(ع) باید همه استعداد خود را به کار بگیرد تا همه محتوای اسلام و همه پستی بنی امیه و یزید را مطرح کند. می شود گفت این جلسه، جلسه استیضاح بنی امیه و شخص یزید بود.
وی با اشاره به بخش هایی از خطبه حضرت زینب(ع) در کاخ یزید، گفت: اولین جلسه عزاداری سیدالشهدا(ع) به طور رسمی در خانه یزید انجام شد و اولین روضه خوانی افشاگرانه و واقعی در خانه یزید توسط حضرت زینب(ع) انجام شد. آنچنان این جلسه برای یزید شکننده بود که در این جلسه تصمیم به قتل حضرت زینب(ع) گرفته، بعد امام سجاد(ع) آمد و می خواست حضرت سجاد(ع) را به قتل برساند. خلاصه جلسه ای که یزید برای شوکت و قدرت خودش ترتیب داده بود به هم ریخت.
انصاری اظهار داشت: گاهی می شود با تبلیغ چنان جامعه اسلامی را در حماقت فرو برد که به نام اسلام، حسین(ع) را بکشند، آزادی را سلب کنند، انقلابیون را از بین ببرند و به نام اسلام یاران انقلاب را خانه نشین کنند. همه روایاتی که راجع به عزاداری، زیارت امام حسین(ع) و موضوع عاشورا هست در واقع نگاه رسانه و ابزار تبلیغ دین خدا است تا در پرتو این احساسات پاک معارف اسلامی گفته شود.
وی ادامه داد: اگر این اقدام سیدالشهدا(ع) نبود و این تبلیغ دین از طریق حماسه عاشورا صورت نگرفته بود و تفکیک بین امامت و حکمرانی ظالمانه بنی امیه صورت نگرفته بود، یقینا نوبت به ائمه دیگر نمی رسد و اساسا فاتحه اسلام خوانده شده بود. امام سجاد(ع) و حضرت زینب(ع) زبان و بیان حاضران در کربلا را باز کردند و از آن به بعد بود که توابین یکی پس از دیگری نوشتند و گفتند چه گذشته است. بنابر این باید گفت اگر نهضت کربلا به خون امام حسین(ع) بود، بقا، انعکاس و جاودانگی آن با زبان گویا و تبلیغ رسای حضرت زینب(ع) و امام سجاد(ع) بوده است.
مداحان و شعرای آیینی خواهش می کنم یک نهضت اصلاح گری را در مجالس سیدالشهدا(ع) به کار بگیرید
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام تأکید کرد: من از همه مداحان و شعرای آیینی خواهش می کنم یک نهضت اصلاح گری را در مجالس سیدالشهدا(ع) به کار بگیرید. متأسفانه مداحی حرفه شده در حالی که در گذشته مداحی حرفه نبود. در گذشته مداحان از میان اقشار و صنوف مختلف بودند و در ایام عزاداری به کار مداحی و مرثیه سرایی می پرداختند. اگر به شکل حرفه هم به آن نگاه می شود باید این امانت حضرت زینب(ع) و امام سجاد(ع) را این بزرگواران حفظ و سعی کنند مجالسشان روشنگر، بیدار کننده، در جهت دفاع از مظلوم و خرافه زدایی از ساحت دین و عاشورا باشد.
امروز عملکرد نظام جمهوری اسلامی به پای اسلام و امام حسین(ع) نوشته می شود
وی ادامه داد: افراط در ظواهر عزاداری آسیبی است که متأسفانه وارد شده و صدا و سیما هم شبکه های زیادی برای این کار دارد و به همین دلیل تولید محتوای فاخر مقداری کاهش پیدا کرده و استفاده محدود از افراد خاص در برنامه های مذهبی و عدم استفاده از نیروهای زیادی که در کشور هستند، مسائل مهمی است. آخرین و مهمترین مسأله این است که امروز نظام جمهوری اسلامی ایران به مثابه یک رسانه در آمده و عملکرد این نظام به پای اسلام و امام حسین(ع) نوشته می شود. لذا به هر میزان که میان حکمرانی ما و اهداف عاشورا فاصله باشد در حقیقت ما مردم را از عاشورا و فرهنگ عاشورا دور خواهیم کرد.
انصاری اظهار داشت: به هر میزان که به اهداف و آموزه های انقلاب و خواسته های مردم که در انقلاب متجلی بوده نزدیک شویم به حکمرانی درست، عدالت، ظلم ستیزی، احترام به حقوق اساسی مردم و زندگی توأم با رفاه، آرامش، سربلندی و عزت برای مردم فراهم کنیم، به همان میزان از نهضت حسینی(ع) پاسداری کرده ایم. چون پرچم انقلاب و نام امام حسین(ع) بر افراشته شده است. این انقلاب علوی(ع) و حسینی(ع) است و بدون ارزش های علوی(ع) و حسینی(ع) نمی تواند دوام پیدا کند. وظیفه همگان و به خصوص تریبون داران در معرفی این نهضت و اهداف آن بسیار سنگین است و امیدوارم خداوند همگان را در این مسیر توفیق لازم عنایت بفرماید.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا نهضت امام حسین(ع) استثناء تاریخ است یا قاعده، گفت: قطعا اقدام سیدالشهدا(ع) یک قاعده است. چون از یک امام برخاسته است. نقش امامت، پیشوایی است و دیگران هم باید دنبال ایشان حرکت کنند. خود امام حسین(ع) فرموده که کار و زندگی من برای شما اسوه است. بعد هم حضرت سیدالشهدا(ع) قواعدی گفته اند که کلی است و اصلا فردی نیست. مثلا می گوید از پیامبر(ص) شنیدم هرکس علیه سلطان ظالم قیام نکند جایش با او یکی است. جای دیگری فرمودند اگر جامعه اسلامی دچار حاکمان فاسدی مثل یزید شود فاتحه اسلام خوانده است. این قاعده است و هیچ کدام چیزهایی نیست که مخصوص امام حسین(ع) باشد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: البته اجتهاد در حادثه کربلا مهم است. در هر زمان مقابله با ستم، شناخت ستمگر و نحوه مقابله با ستمگران قاعده خودش را دارد. حضرت امام فرمودند که زمان و مکان در اجتهاد مؤثر است. به هر حال انقلاب اسلامی ما با اقتباس از همین الگوی امام حسین(ع) به میدان آمد اما انقلاب ما اعتراضی بود و انقلاب خونین در برابر شاه نبود. یعنی در واقع امام علیه حکومت شاه دست به اسلحه نبرد و با ابزار تبلیغ، روشن کردن مردم و دعوت مردم به صحنه از ظرفیت حماسه آفرینی حادثه کربلا بهره برداری کردند و انقلاب اسلامی پیروز شد.
ارسال نظر