خاطرات احسان علیخانی از ارشا اقدسی
احسان علیخانی، مجری و تهیهکننده تلویزیون، با مرور خاطراتش با ارشا اقدسی، از دعوایشان با هم، سفر مشترک به شمال، همکاری در برنامه «عصر جدید» و ... نوشت.
برترینها: احسان علیخانی، مجری و تهیهکننده تلویزیون، با مرور خاطراتش با ارشا اقدسی، از دعوایشان با هم، سفر مشترک به شمال، همکاری در برنامه «عصر جدید» و ... نوشت.
درگذشت ارشا اقدسی، بدلکار سرشناس کشورمان سر صحنه یک فیلم سینمایی، واکنش زیادی را در بین اهالی فرهنگ و هنر برانگیخته است.
احسان علیخانی هم که با ارشا اقدسی، دو سال در برنامه «عصر جدید» همکاری داشته، با انتشار یک متن احساسی در صفحه اینستاگرامش، خاطراتش را با این بدلکار مرور کرده است.
علیخانی در متن اینستاگرامیاش نوشته است:
«این عجله توی زود پَر کشیدنت هم حتما...
ارشا...
ارشا...
ارشا اقدسی...
از دیروز دارم فکر میکنم به این زود رفتنت؛ اینم حتما یکی دیگه از دیوونهبازیهاته ارشا...
۲سال به عنوان مربی شرکتکنندههای عصرجدید، کنارم بودی. چقدر دعوا کردی با همه سرِ کار!
یادته سرِ اجرای ویژه خودت برای آتش نشانان که با بچهها ساختینش و تو قسمتهایی شو دوست نداشتی، نشستی جلوم عین بچهها، گریه کردی و خواستی که یه روزِ دیگه دوباره ضبط کنیم؟
من میخندیدم که «ارشا مهم نیست»، ولی اونقدر برات مساله جدی بود و اصرار کردی که گفتم «باشه... فردا دوباره ضبط میکنیم»، بغلم کردی و عین بچهها وسط گریه، خندیدی!
مگه میشه این دیوونهبازیها و عشقت به کار و رشتهات، فراموشم بشه!؟
یه روز دیگه اومدی سر من داد میزدی که زنگ بزن به دکتر داروغهزاده، دبیر جشنواره فجر و بهش پیشنهاد سفت و سخت بده که سیمرغ بدلکاری رو به جوایز جشنواره، اضافه کنن. میگفتم به من چه!؟ حرص میخوردی و من میخندیدم!
حالا دیگه حتی اگه این سیمرغ بدلکاری هم به جوایز فجر اضافه بشه، نه تو هستی، نه پیمان ابدی!
البته امیدوارم اضافه بشه و شاگردهاتون، حتما این مسیر رو، به شکل حرفهای ادامه میدن و اسم شماها و رشته حساس و مهم بدلکاری تو سینما، هویت جدید و رسمی پیدا میکنه به یادتون!
ارشا!
پارسال تلفنی چه دعوایی باهات کردم لعنتی!
تلفن رو روت قطع کردم و توی مهربون و بامعرفت، فردا صبح برام کادو فرستادی که آشتی کنیم و بهت زنگ زدم، عین دیوونهها خندیدیم!
ارشا!
چه شمالی رفتیم نامرد.
چقدر موقع برگشت تو جادهچالوس، خُلبازی درآوردیم. اونجا هم رفتی روی سقف ماشینت که بپَری روی سقف ماشین من. باز دعوات کردم چون واقعا برات ترسیدم دیوونه!
ارشا!
تو رسما صبح به صبح بیدار میشدی تا سقف آسمون رو بشکافی!
با اینهمه عشق به کارِت، کجا رفتی!؟
با اون همه شوقِ زندگی کجا رفتی!؟
چرا رفتی اصلا!؟
خدایا این پسر رو بغل کن!
با بُردنش آتیشمون زدی»
ارشا اقدسی، ۹ روز پیش، سر صحنه یک فیلم در بیروت لبنان، دچار حادثه شد و شامگاه چهارشنبه، ۱۳ مرداد درگذشت.
ارسال نظر