کنایههای انتخاباتیِ فرهیختگان به احمدینژاد
روزنامه فرهیختگان در مطلبی به مناسبت سالگرد سوم تیر و پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ۸۴ از مواضع اخیر رئیس دولت بهار انتقاد کرده.
روزنامه فرهیختگان در مطلبی به مناسبت سالگرد سوم تیر و پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ۸۴ از مواضع اخیر رئیس دولت بهار انتقاد کرده.
در بخشی از این یادداشت آمده:
* در سال1400، رئیسجمهور اسبق وارد رادیکالیسمی شد که بهنظر میرسد بازگشت از آن ناممکن است. احمدینژاد با این کار خود را درکنار کسانی قرار داد که در گذشته هیچ نسبتی با آنها نداشت.
* در میان تمام کاندیداهایی که برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرده بودند، هیچ چهرهای بهاندازه سیدابراهیم رئیسی توانایی بازتولید گفتمان عدالت را نداشت.. او گفتمان سوم تیر را احیا کرده بود اما گفتمان سوم تیر منهای احمدینژاد. رئیسی عدالتخواه بود اما نه عدالتخواه بدون تئوری. او عدالتخواه بود اما حاضر نشد آزادی بیان را پیشپای آن ذبح کند.
* این برای محمود احمدینژاد که قصد داشت با وجود انحراف معنادارش از شعارهای سوم تیر، همچنان رهبری آن بدنه اجتماعی را برعهده بگیرد، گران و سخت بود و بر همین اساس در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم تلاش کرد مانع از آمدن بدنهای شود که به شعارهایی از جنس عدالت معتقد بود. او با وجود اینکه میدانست در انتخابات صلاحیتش احراز نمیشود، اعلام کرد درصورت عدم احرازصلاحیتم، نه در انتخابات شرکت میکنم، نه از کسی حمایت میکنم و انتخابات را نیز به رسمیت نمیشناسم.
*این موضعگیری رادیکال احمدینژاد درحالی اتخاذ شد که او در انتخابات پیشین، رای باطله داد. در سال1400، رئیسجمهور اسبق وارد رادیکالیسمی شد که بهنظر میرسد بازگشت از آن ناممکن است. احمدینژاد با این کار خود را درکنار کسانی قرار داد که در گذشته هیچ نسبتی با آنها نداشت.
* او درحالی رای نداد و تشویق به رای ندادن کرد که 12سال پیش به مهدی کروبی که علیه شورای نگهبان سخن گفت، انتقاد کرد. حالا در 1400 مهدی کروبی از حصر رای داد و محمود احمدینژاد رای نداد. تحلیلگران میگویند او درگیر فردگرایی است و این فردگرایی رادیکال کنش سیاسی او را به چنین سمتی هدایت کرده است.
* انتخابات1400 نشان داد احمدینژاد برای حفظ بدنه حداقلی خود راهی جز رادیکالتر شدن ندارد. او درحال طیکردن مسیری در سیاست است که برای بدنه هوادارش هیچ جاذبهای ندارد.
* او که خود در دولتی استاندار شده که با مشارکت کمتر از 51درصدی روی کار آمده و از طریق شورایی به شهرداری تهران و پس از آن به صندلی ریاستجمهوری رسید که با 12درصد واجدان شرایط روی کار آمده بود و سرلیست تنها 192هزار رای کسب کرده بود. اکنون فردی که در دولتی با چنین مختصاتی استاندار و در شورای شهری با چنین رایی شهردار شده است، کاهش مشارکت را بهمعنای زمین خوردن کشور میداند.
ارسال نظر