خشاب تفنگ بیگانه را فشنگگذاری نکنید!
همه حرف می زنند. همه خود را «صاحب اجازه» می دانند. در جایگاه طلبکار می نشینند و طلب نداشته طلب می کنند. آن «مردی که رفته است» در آرزوی برگشت، دست دراز کرده برای گرفتن یقه سربازان جبهه دیپلماسی. آن هم در سخت هنگامه ای که باید همه حواس شان به جلو باشد، از پشت خنجر می زند.
غلامرضا بنی اسدی در انتخاب نوشت: همه حرف می زنند. همه خود را «صاحب اجازه» می دانند. در جایگاه طلبکار می نشینند و طلب نداشته طلب می کنند. آن «مردی که رفته است» در آرزوی برگشت، دست دراز کرده برای گرفتن یقه سربازان جبهه دیپلماسی. آن هم در سخت هنگامه ای که باید همه حواس شان به جلو باشد، از پشت خنجر می زند.
وقتی مقام معظم رهبری برای شان دعا می کند تا خبر خوشی برای مردم بیاورند، برخی ها برهنه پا به میدان می آیند تا مردان دیپلماسی را نشانه بگیرند. آن آقایی که اجازه خودش به دست دیگران است، صدا بلند کرده که «با اجازه چه کسی به مذاکره رفته اید؟»، انگار باید دولتمردان برای انجام وظیفه از او اجازه بگیرند و برای این هم یک «شوی تمام در میدان ۷۲ فلان جا برگزار کنند!»، آن «آرزومرد» دیگری هم با عجله، اخبار دیگران را اعلام می کند انگار مردم، موفقیت هر کار را به حساب همانی خواهند نوشت که اعلام کرده است! نه، از این خبرها نیست.
ضمیر ها همیشه مرجع خود را پیدا می کنند و به همه نشان می دهند. اتفاقا، اینجا طلبکاران در شمار بدهکارترین ها هستند. مگر همین ها نبودند که دولت را به نابودی ظرفیت های هسته ای متهم می کردند؟ مگر همین ها نبودند که می خواستند مرد نجیب دانش هسته ای ما را «سیمان مرگ» کنند؟ مگر همین ها نبودند که برجام سوزاندند و فرزندان غیور و نجیب و امین انقلاب را به بدترین کلمات نواختند؟ حالا خود را به بالای سفره می کشند و دنبال صدر نشینی اند؟ خواسشان به گفته های پیشین و پسین شان هست؟ البته اگر واقعا امروز از دیروزشان و آن ادعاها عبور کرده باشند، باز جای شکر و سپاس دارد اما طعم کلمات شان این را گواهی نمی کند.
حروف عوض شده است اما همان طعم پیشین باقی است. آن «مرد رفته» اما می خواهد بازگردد. برای این هم انگار باید پا روی پاهای خسته دیپلمات ها بگذارد. دریغ از انصافی که نیست. افسوس بر اخلاقی که منتظر نوشدارو است و دردا که «دردمند ترین» مردان میدان را «بی درد ها» سنگ می زنند و اجازه آخ هم نمی دهند.
بگذاریم و بگذریم که رمضان فصل گذشتن است. گذشتن و به کرامت رسیدن. کرامت یافتن و بزرگ شدن. ان شاالله همه فرزندان وطن به هر نگاه و سلیقه و گرایش، این بار همه در کنار هم باشند برای سربلندی ایران. ان شاالله دست های همه به آمین گفتن برای دعای حضرت رهبری در آسمان باشد حتی آن «مردی که رفته» بود. ان شاالله همه بیایند برای ایران، برای اسلام و بازو بدهند به بازوی هم برای رفع مشکلات مردم. این بیشتر عزیز شان می کند در افکار عمومی تا یقه گرفتن از هم و فریاد کلماتی که چون تیر در خشاب بیگانه می نشیند.
ارسال نظر