دعوا با مسعود فراستی سر یک پُرس «شیشلیک»!
عباس جمشیدیفر تا به حال در سینما و تلویزیون با آثار کمدی مختلفی دیده شده است و اکنون در سیونهمین دوره جشنواره فجر نیز با فیلم کمدی «شیشلیک» که اولین تجربه همکاری او با محمدحسین مهدویان است، در این رویداد حضور دارد.
خراسان: عباس جمشیدیفر تا به حال در سینما و تلویزیون با آثار کمدی مختلفی دیده شده است و اکنون در سیونهمین دوره جشنواره فجر نیز با فیلم کمدی «شیشلیک» که اولین تجربه همکاری او با محمدحسین مهدویان است، در این رویداد حضور دارد.
این فیلم واکنشهای مثبت و منفی مختلفی را برانگیخته و بازی بازیگران آن مورد توجه قرار گرفته است. فارغ از میزان رضایت مخاطبان از «شیشلیک»، این فیلم موفق شده است در صدر پرمخاطبترین فیلمهای جشنواره قرار گیرد. به بهانه استقبال تماشاگران از این اثر، درباره این فیلم و انتقادهایی که به آن مطرح شده است با عباس جمشیدیفر گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
چه چیزی در فیلم «شیشلیک» توجه تان را جلب کرد که بازی در آن را پذیرفتید؟
من کلا خیلی دوست داشتم با آقای مهدویان کار کنم و وقتی فیلم نامه را خواندم، به نظرم فیلم نامه بسیار جذابی بود، تقریبا با همه کارهای کمدی که بازی کرده بودم تفاوت داشت.
این تفاوت چه بود؟
قطعا کمدی صرفا برای سرگرمی و خنداندن تماشاگر نیست و تعریف کمدی اصلا این نیست. وقتی کار کمدی انجام میدهید، دارید یک نقد یا چالش برای فضای حاکم در جامعه در زمان گذشته، حال یا آینده میسازید. این انتقادها را با کمدی خیلی راحتتر میتوان مطرح کرد. فیلم نامه «شیشلیک» این فاکتور را داشت، یعنی کاملا گویا به صورت کمدی، به انتقادهایی که در جامعه وجود دارد و به اتفاقاتی که امروز برای برخی از آدمها که تعدادشان هم کم نیست و متاسفانه بسیار زیاد است میافتد، اشاره شده بود. میشود گفت «شیشلیک» کمدی تلخ است.
یعنی امروزه کمدی انتقادی در سینما کمرنگ شده است؟
متاسفانه بله، اگر هم باشد نسبت به گذشته کمی فانتزیتر به آن اشاره میشود، یعنی یک سری کارگردانها این نوع کمدی را میسازند، بلد هستند و در کارشان هم خیلی حرفهای هستند، اما بیشتر بر مبنای کمدی فانتزی کار میکنند. کار آقای مهدویان و فیلم نامهای که آقای ژوله نوشته بود از این قاعده مستثنا بود. اتفاقاتی را که در جامعه میافتد و ما هم میبینیم و شاید برای خودمان هم اتفاق افتاده باشد نشان میداد.
پیش از این همکاری چقدر مخاطب آثار آقای مهدویان بودید و نظرتان درباره ساختههای ایشان چیست؟
تقریبا همه کارهایشان را دیدهام و همه را دوست داشتم، اما «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز: رد خون» را بیشتر دوست دارم.
عدهای منتقدند چرا آقای مهدویان با چنین سابقهای کمدی «شیشلیک» را ساخته است.
هرکسی چه در مقام کارگردان و چه در مقام بازیگر دوست دارد ژانرهای مختلفی را کار کند و آزمون و خطا کند، چه ایرادی دارد؟ آقای مهدویان دوست داشته است کار کمدی بسازد، ولی یک کمدی که دلخواه خودش باشد و خودش با آن ارتباط برقرار کند، یک کمدی که بتواند نوع نگاه به کمدی را تغییر بدهد. نگاه آقای مهدویان به سینما، یک نگاه خاص است که مختص خودشان است.
مسعود فراستی فیلم را توهین به قشر کارگر دانسته است.
به هر حال هرکسی سلیقهای دارد و آقای فراستی هم سلیقهاش را گفته است. از نظر ایشان توهین به کارگر است ولی از نظر آقای گلمکانی یک فیلم کمدی فاخر است، نمیشود نظر همه آدمها یکی باشد. شاید آقای فراستی این قشر از آدمها را کمتر دیده یا شاید اصلا ندیدهاند، ولی من به عنوان یک عضو کوچک در سینما با این قشر از آدمها حداقل ماهی دو یا سه بار برخورد دارم.
در تهران بچههایی را داریم که تا همین الان یک بار هم به جگرکی نرفتهاند که یک سیخ جگر بخورند. من اینها را دیده ام و نمیتوانم کتمان کنم و بگویم ندیده ام. کارگرهایی را دیده ام که فقط برای هر روز درآمد دارند و اگر یک روز کارشان تعطیل شود، احتمال دارد فردا خودش و خانوادهاش گرسنه بمانند. من این آدمها را دیده و لمس کردهام. چرا به خودمان نگاه نکنیم، همین 25 یا 30 سال پیش برایمان آرزو بود که سر ماه برویم کبابی و دو سیخ کوبیده بخوریم، شاید الان برایمان یک چیز معمولی شده، اما در همین تهران آدمهای خیلی زیادی هستند که وقتی از کنار ساندویچی رد میشوند، به آن مرغ بریان با حسرت نگاه میکنند.
کارگر چرخه اقتصاد و تولید یک کشور را می چرخاند، اگر قشر کارگر نباشند تولید در هیچ کشوری انجام نمیشود، اگر روستاها وجود نداشته باشند کشاورزی نخواهیم داشت. همین اخبار خودمان را نگاه کنید، کارگران بعضی کارخانهها ناراحت هستند و میگویند به ما نمیرسند، حالا کاری به حقوقهای عقبافتادهشان ندارم. آقای فراستی چون احتمالا سرشان خیلی زیاد با سینما گرم است، شاید ندیدهاند.
تجربه هم بازی شدن با رضا عطاران و پژمان جمشیدی در این فیلم چطور بود؟
تا به حال با آقای عطاران کار کرده بودم و فکر میکنم این سومین یا چهارمین کارم با ایشان بود. در یک کلمه خیلی خلاصه بخواهم بگویم گُل است و همتا ندارد. با آقای جمشیدی اولین بار بود که کار کردم، پسر عزیز، دوستداشتنی و بسیار خوبی است.
عدهای هنوز نسبت به حضور آقای جمشیدی در سینما انتقاد میکنند و مخالف ورود افراد دیگر از حوزه دیگر به بازیگری هستند، نظر شما چیست؟
این نوع دیدگاه و قضاوت شاید برای همه آدمها و بعضا برای من هم پیش آمده باشد، یک چیز کاملا طبیعی است. وقتی مثلا به عنوان یک بازیگر که تئاتر کار کردم و تحصیلات آکادمیک اش را داشتم میبینم، حتی نه یک فوتبالیست، اصلا یک بازیگر که هیچ کدام از این کارهایی را که من و امثال من کردند انجام نداده، آمده و کار میکند و خوب هم کار میکند، اول از همه برای خودم یک سری قضاوت درست میکنم و طرف مقابلم را قضاوت میکنم که اشتباه است. یک نفر خلاقیت و استعدادی دارد و از آن خلاقیت و استعدادش استفاده میکند، چه ایرادی دارد؟ مگر جای من و آدمهای دیگر را تنگ میکند؟ هر انسانی برای تمام موفقیتهایش یک نقطه قوت و سکوی پرتاب داشته است، شاید بعضیها آن فرصت را غنیمت میشمارند و موفق هم میشوند، بعضی هم فرصت را غنیمت نمیشمارند و موفق نمیشوند، این نباید باعث شود به آدمهای دیگر بربخورد و به نظرم این طرز فکر کاملا اشتباه است.
صادقانه گفتم شاید خود من هم درگیر این نوع قضاوتها شده ام، ولی وقتی واقعبینانه و بدون هیچ قضاوت و مقایسهای فکر می کنم، قطعا پشیمان میشوم. شاید آقای جمشیدی راههایی را نرفته باشد که خیلی از آدمهایی که الان در این حرفه هستند، رفتهاند، اما چرا من بازیگر که تجربه زیاد در تئاتر، سینما و تلویزیون و تحصیلات آکادمیک داشتم، از خودم نمیپرسم آیا من میتوانم به همین راحتی جلوی دوربین بازی کنم، میتوانم این خلاقیت را داشته باشم، میتوانم در مواقعی یک بداهه درست منوط به فیلم نامه و موقعیت ام در صحنه کمدی را اجرا کنم یا نه؟ اول این ها را از خودم میپرسم و بعد آدمهای دیگر را قضاوت میکنم.
یعنی پژمان جمشیدی این خلاقیت و توانایی را دارد.
بله، همیشه میگویند صحنه، چه صحنه تئاتر و چه دوربینی که دارد بازیگر را میبیند، صادقترین است و ریزبینانه به بازیگر نگاه میکند، اگر مشکلی وجود داشته باشد، قطعا من بیننده نمیتوانم بپذیرم و ارتباط برقرار کنم، اما الان این همه آدم ارتباط برقرار کردند، پس حتما کارش درست بوده است. بسیاری از افراد به سینما و تلویزیون آمدند، اما با یک یا دو کار رفتند و نتوانستند بمانند، پس چطور یک آدم ماندگار میشود، طرفدار دارد و دوستش دارند؟ نمیتوانیم روی صحنه دروغ بگوییم و به زور بگوییم این آدم را دوست داشته باشید، خود تماشاگر انتخاب میکند.
به عنوان بازیگر کمدی شناخته میشوید، این سلیقه خودتان بوده است یا از نقشهای جدی هم استقبال میکنید؟
نه، سلیقه من فقط کمدی نیست. خیلی دوست دارم کار جدی هم انجام بدهم، همچنان که دارم این کار را میکنم که بتوانم اعتمادهمکارانم را جلب کنم. البته در تئاتر بارها و بارها این کار را انجام دادهام.
نظر کاربران
والا پژمان جمشیدی خیلی خیلی بازیگرتر از
پژمان جمشیدی خیلی بهتر از رضا گلزار بازی میکنه
خیلی خیلی بهتر