ما آخوندها را با علمای واقعی همسان نپندارید
حجتیکرمانی در رونامه اعتماد نوشت: میخواهم با استدلال و اقامه برهان از سیره و سنت و قرآن بگویم که این، آن اسلام راستینی که پیغمبر و امام و علمای صالح که جانشینان راستین آنان بودهاند و هستند، نیست که نیست! حالا که قلم در اختیار من نیست، پس تا به اصل مطلب بپردازم و برهان عقلی و نقلی بیاورم بر تفاوت و حتی تناقضی که «اسلام»ی که ما علم کردهایم و از آن دم میزنیم، با اسلام راستین محمدی(ص) و علوی(ع) - و بگویم این دو اسلام - از زمین تا آسمان باهم تفاوت دارند!
حجتیکرمانی در رونامه اعتماد نوشت: میخواهم با استدلال و اقامه برهان از سیره و سنت و قرآن بگویم که این، آن اسلام راستینی که پیغمبر و امام و علمای صالح که جانشینان راستین آنان بودهاند و هستند، نیست که نیست! حالا که قلم در اختیار من نیست، پس تا به اصل مطلب بپردازم و برهان عقلی و نقلی بیاورم بر تفاوت و حتی تناقضی که «اسلام»ی که ما علم کردهایم و از آن دم میزنیم، با اسلام راستین محمدی(ص) و علوی(ع) - و بگویم این دو اسلام - از زمین تا آسمان باهم تفاوت دارند!
محمدجواد حجتیکرمانی در یادداشتی نوشت: ... این قلم یا بهتر بگویم آن دل و حال و هوایی که این قلم را به رفتار وامیدارد و با وجود انبوهی از افسردگی و نابسامانی روحی و جسمی و فردی و اجتماعی، آن را بر صفحه کاغذ میکشد... این قلم گویی در اختیار من نیست و مرا به هر سو میکشد... من میخواهم درست و حسابی شرح دهم فرق اسلام واقعی را با اسلامی که اکنون زبانزد ماست و ما از آن دم میزنیم و آن را در بوق و کرنا کردهایم و خودمان را منادی و مدافع (حتی منحصر به فرد!) آن میدانیم و صبح و شام از قرآن و دعا و مناجات، گوش فلک را کر کردهایم و از کثرت تکرار، حتی عاشقان قرآن و دعا و اذان (همچومنی را از آنچه به صورت شعار و تکرار درآمده و از معنی و محتوا تهی شده است، بیزار کرده است...
و میخواهم با استدلال و اقامه برهان از سیره و سنت و قرآن بگویم که این، آن اسلام راستینی که پیغمبر و امام و علمای صالح که جانشینان راستین آنان بودهاند و هستند، نیست که نیست! حالا که قلم در اختیار من نیست، پس تا به اصل مطلب بپردازم و برهان عقلی و نقلی بیاورم بر تفاوت و حتی تناقضی که «اسلام»ی که ما علم کردهایم و از آن دم میزنیم، با اسلام راستین محمدی(ص) و علوی(ع) - و بگویم این دو اسلام - از زمین تا آسمان باهم تفاوت دارند!
اما فعلا دست به نقد، یک مورد را از یک عالم عامل متقی فقید و مجتهد و مسلم یعنی مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی فرزند مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم در عصر ما) نقل میکنم تا به خوانندگان ارجمند - بهخصوص آنان که به خاطر عملکرد ما با اصل دین مشکل پیدا کردهاند یا اگر مسلمان و حتی نمازخوان و روزهگیر هم هستند، ولی روحانیت یا به تعبیر درستتر علمای دینی یا در اصطلاح عام «آخوندها» را قبول ندارند و به «دین بدون روحانیت» باور دارند - بگویم که نه بابا! آنطور هم که شما یکدست از ما آخوندها رخ برتافتهاید، درست نیست و ماها را با علمای واقعی و راستین دین، همسان نپندارید... (یکی دو مورد را در مقاله گذشته نوشتم)
حالا بپردازم به آنچه میخواستم از مرحوم «آقا مرتضی حائری یزدی» (تعبیر مصطلح حوزوی ما از مرحوم آیتالله حاج مرتضی حائری) . میگویند: یکی از اقوام یا آشنایان یا مریدان یزدی مرحوم حاج شیخ، چند روزی در منزل ایشان میهمان بوده و شب و روز را در آنجا میگذرانده است. وی اهل نماز نبوده و در این چند روزه هم نماز نمیخوانده. وقتی میخواسته خداحافظی کند به مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری میگوید: آقا من اهل نماز نبودم و نیستم و نمیخواستم ریاکاری کنم و به خاطر اینکه بگویم نماز خوانم، در منزل شما نماز بخوانم.
میدانید حاج شیخ چه میکند و به او چه میگوید؟
- پیشانی او را میبوسد و از اینکه آدم راستگویی بوده و اهل ریاکاری و دروغ و سالوسبازی نبوده، تشکر میکند.
این یک مورد از یک عالم و مجتهد مسلم که به صداقت و راستگویی، بیش از نماز ریایی اهمیت میدهد... اگر راستش را بخواهید چنین نمازهایی شرک است... آیا بعضی از ما مشرکیم؟ تعجب نکنید! در قرآن تلاوت میکنیم: «و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون»۱
۱- حضرات آقایان سیدعلی و سیدمصطفی محققداماد خواهرزادههای مرحوم آیتالله حاج شیخ مرتضی و نوههای دختری مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی هستند. والد ماجدشان مرحوم آیتالله حاج سید محمد محققداماد (داماد مرحوم حاج شیخ عبدالکریم) است.
ارسال نظر