در مدیریت بازار خودرو کنترل نیست، سانسور قیمتهاست
میگویند کاهلی در یادگیری دوران تحصیلی در تمام زندگی گریبانگیر افراد میشود. عدم درک ساز و کار و روابط علت و معلولی، عمدتا ریشه در بی اطلاعی و یا بهتر بگوییم کم سوادی و بی سوادی در حوزههای علمی مختلف دارد. در این بین، علوم انسانی در ایران مهجورتر و مظلومتر از سایر علوم هستند.
آگاهی نو: فربد زاوه نوشت: میگویند کاهلی در یادگیری دوران تحصیلی در تمام زندگی گریبانگیر افراد میشود. عدم درک ساز و کار و روابط علت و معلولی، عمدتا ریشه در بی اطلاعی و یا بهتر بگوییم کم سوادی و بی سوادی در حوزههای علمی مختلف دارد. در این بین، علوم انسانی در ایران مهجورتر و مظلومتر از سایر علوم هستند.
تجربه موفقیت مالی پزشکان و تکنوکراتها در دهه ۴۰ و ۵۰ که با ابزار تحصیل در علوم تجربی و ریاضی از کودکی فقیر به تکنوکراتی ثروتمند تبدیل شده بودند، موجب سوق دادن بهترین استعدادهای کشور به علوم فنی و مهندسی و نهایتا پزشکی در دهه ۶۰ و ۷۰ شد.
علوم انسانی مهجور ماند و کمتر دانش آموز نخبهای به سلیقه و علاقه آن را برای تحصیلات تخصصی انتخاب کرد. اصولا رویهای نادرست در دهههای ۵۰ و ۶۰، باعث ایجاد یک برداشت عمومی کاملا غلط در جامعه شد که در آن دانشآموز ریاضی نخبه و دانشآموز انسانی را کمبهره هوشی میشناخت. حتی طرحهای دولتی موفق مانند احداث و توسعه مراکز پرورش استعدادهای درخشان هم تنها بر روی تربیت دانش آموزان متخصص علوم فنی تمرکز کردند و فارغ التحصیلان خود را به مراکز آموزش مهندسی و پزشکی روانه کردند.
هر چند پایه علم ریاضی حتی در علوم انسانی میتواند به تقویت استعدادهای افراد منجر شود و البته بسیاری از بهترین نخبههای فنی هم بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه به رشتههای انسانی مدیریتی و اقتصادی سوق پیدا کردند که در نتیجه آن مدیریان و اقتصاددانهای موفقی تربیت شدند که در فضای بینالملل، مرجع علوم انسانی هستند. ولی در داخل، برهوت دانش مدیریتی و علم اقتصاد، وضعیت را بغرنج و بحرانی کرده است.
خلا نیروهای مستعد و با سواد در فضای مدیریتی کشور نهایتا با تربیت نخبگان این علوم در خارج از کشور مرتفع نشد که نیروهای ناکارآمد با ریای سیاسی و وفاداری کلامی آن هم به دروغ، تنگ نظری را بجای شایستهسالاری ترویج دادند و حلقه مدیریت کشور را تماما بسته نگاه داشتند. لجاجت مهمترین صفت حلقه بسته مدیران شد و البته تمام هوشمندی آنها در اصرار بر انکار نقش مخرب خود در مدیریت کلان اقتصاد و فرافکنی و ارائه راهکارهای ناصواب متمرکز شد. کاهش شفافیت البته حربهای موثر و دلخواه در چنین شرایطی است که افراد جامعه با سردرگمی با اخبار و موضوعات مواجه شوند تا به راحتی بتوان آمارسازی و جعل وقایع نمود.
بازار خودرو، یکی از بارزترین نمادهای چنین رفتار مدیریتی در کشور است. انتخاب استراتژی غلط در نیروی انسانی را میتوان در کیفیت و وضعیت فعلی صنعت و بازار خودرو دید. در حالی که افزایش روزمره نرخ خودروهای که بیش از بیست سال در خطوط تولید جاخوش کردهاند و بارها مستند اشتغال و خودکفایی و رشد صنعتی کشور در دو دهه گذشته قرار گرفتهاند متاثر از سیاستهای غلط پولی و مالی کشور است، مقصرین حوادث اخیر با هوشمندی خاصی فعالان بازار را مقصر جلوه میدهند و معتقدند عدهای سودجو و سوداگر که البته دشمنی خاصی هم با این مدیران به ظاهر خالص و پاکطینت دارند تلاشهایشان را منفی جلوه میدهند و باعث آزار مردم و جامعه و فشار به معیشت آنها هستند.
ارسال نظر