تبعات شوک وارده به لابی عبری - عربی
درباره ترور شهید فخریزاده در ابتدا باید بگویم که گویا سرعت تحولات منطقهای و بینالمللی بعد از انتخابات آمریکا و در پرتو این انتخابات، بیش از سرعت اجماعسازی و یارگیری سیاست خارجی ما شده و به نظر میرسد ما از روند تحولات به تدریج عقب ماندهایم.
شرق: درباره ترور شهید فخریزاده در ابتدا باید بگویم که گویا سرعت تحولات منطقهای و بینالمللی بعد از انتخابات آمریکا و در پرتو این انتخابات، بیش از سرعت اجماعسازی و یارگیری سیاست خارجی ما شده و به نظر میرسد ما از روند تحولات به تدریج عقب ماندهایم.
برخلاف دورهای که سیاستهایی طراحی میکردیم یا مجموع اقدامات ما و مخالفان در صحنه بینالمللی حتی در دوره ترامپ موجب میشد که ما دست برتر را داشته باشیم، از برههای به نظر میآید نهتنها دست برتر نداریم، بلکه بیشتر به نوعی از روند عقب یا نسبت به تحولات منفعل هستیم و دائم دنبال تحولات باید بدویم یا کشیده شویم.
موضوع ترور شهید فخریزاده از آن دست مسائل بینرشتهای است که هر تحلیلگری بسته به تخصصش میتواند به جنبهای از این موضوع بپردازد. من به دلیل نداشتن تخصص، وارد بحثهای تخصصی، هستهای، امنیتی و... نمیشوم، اما از بُعد سیاسی به این موضوع میپردازم. البته درباره این بحث در سطح ملی و بینالمللی نیز میتوان تحلیلهای متفاوتی ارائه کرد.
من معتقدم چنین حرکات ایذایی با اهداف متفاوتی طراحی میشوند. این ترور مصداق عملیات تروریستی دولتی محسوب میشود که موساد و اسرائیل در مظان اتهام آن هستند. قراینی از قبل در این مورد وجود دارد و صحبتهای روز جمعه نتانیاهو دراینباره نیز میتواند بهعنوان مستندی باشد. این نشان میدهد که به احتمال بسیار زیاد، رژیم صهیونیستی در این اقدام دست داشته است. اهداف بینالمللی این ترور را میتوان اینگونه دستهبندی کرد:
*هدف اول: تداوم بازی روانی علیه ایران در پرتو باخت ترامپ و شوک واردشده به لابی و جناح عبری-عربی بر اثر باخت ترامپ. آنها امیدوار بودند ترامپ دور دوم هم روی کار باشد و همچنان بتوانند با فشار حداکثری، ایران و ترامپ را روبهروی هم قرار دهند یا با فشار حداکثری باعث فشار بیشتر بر مردم و تغییر رژیم حتی به قیمت تجزیه ایران شوند. وقتی این آرزو محقق نشد، طبیعی است که آنها در این شوک یک سلسله طراحی میکنند تا لابی عبری-عربی دلگرم باشد و هم اینکه ایران در احیای احتمالی برجام دست برتر را نداشته باشد. تور منطقهای پمپئو و خبرسازی این سفر، همچنین اعزام b۵۲ و فشار به ایران، بازی روانی با سیاست خارجی ما بود که میتوان آن را در این قضیه و در حقیقت در این مقوله دستهبندی کرد.
*هدف دوم: وادارکردن ایران به نشاندادن عکسالعمل در صحنه سیاسی است.
*هدف سوم: چینش تحولات پیشرو در منطقه و درباره ایران در مقابل بایدن است تا بهنوعی آزادی عمل را از بایدن درباره طراحی سیاستهایش در خاورمیانه و در ارتباط با ایران بگیرند.
*هدف چهارم: استفاده از حرکات ایذایی و تقبل هزینه سنگین بهجای جنگ است. به نظر جناح عبری-عربی چنین حرکاتی هم یک تبلیغ جنگ رسانهای و بینالمللی علیه ایران دارد که یک فرد متخصص در کشور ترور میشود. در بُعد خارجی ایجاد یک اختلاف داخلی است که متأسفانه از ساعات اولیه حادثه شروع شد. برخی جناحها از این حادثه علیه دولت استفاده کردند -درحالیکه هیچ ارتباطی به دولت ندارد- و برای مثال برای منکوبکردن و انتقاد از برجام این عمل را پیامدی از برجام دانستند و مذاکره را منتفی کردند که هم انسجام داخلی را از بین میبرد و هم اتفاقاتی رخ میدهد که نتیجه آن مطلوب نخواهد بود.
در مجموع تحلیل من این است که با اهداف چهارگانهای که در بالا گفتم، هدف این ترور فقط ضربه به دانش فنی و هستهای ایران نیست؛ چراکه دانش قابل ترور نیست. به عقیده من، یکی از اهداف اصلی گرفتن فرصت دیپلماسی برای حلوفصل مشکلات داخلی و خارجی ایران و همچنین بین ایران و آمریکاست. چه بخواهیم و چه نخواهیم، بخش بیشتر مشکلات داخلی و خارجی ما در ارتباط با روابط بینالملل و سیاست خارجی وضعیت نهچندان مطلوب رابطه ایران و آمریکاست که اکنون این چالش بازده نزولی پیدا کرده است.
فرصت توسعه را بهنوعی از مردم ایران میگیرد و باید با طراحی مناسبی، دوران جدید را طی کنیم. معادله تعامل ایران و بایدن بسیار پیچیده و همراه با متغیرهای متفاوت است، اما درباره این حرکت ایذایی، اصل بر این است که ما نباید عکسالعملی برخورد کنیم؛ چون حرکات ایذایی بدون تقبل هزینه میخواهد یک جنگ تمامعیار و کنترلنشدنی با ابعاد منطقهای و بینالمللی راه بیندازد و تبعات اینگونه حرکات اگر ادامه پیدا کند، میتواند به قیمت فروپاشی و تجزیه ایران تمام شود.
این یک اصل است که باید در مقابل اقدام دشمن، اقدامی کنیم که اراده دشمن را در اقدامات بعدی از بین ببریم، اما نوع این اقدام و زمان آن میتواند خیلی مهم باشد. به عقیده من، بهجای عکسالعمل مستقیم -بهویژه آنکه میتواند منجر به خشونت و ورود به روندی غیرقابلکنترل شود- بهتر است سلسه فعالیتهای دیپلماتیکی شروع شود و فشار بر شورای امنیت و برخی کشورها برای محکومکردن این اقدام آغاز شود یا تلاش برای گرفتن مصوبه محکومکردن این اقدام یا گرفتن موضع دبیر کل سازمان ملل و مجامع دیگر بینالمللی. یا میتوانیم اقداماتی با آژانس داشته باشیم و برخی اقدامات و تعهدات را برای حفاظت از جان مهندسان، کارشناسان هستهای و...کاهش دهیم یا برای پیشگیری از برخی خرابکاریهای احتمالی، وارد مذاکره شویم و با همپیمانان خود در برجام و دیگر مجامع بینالمللی در این زمینه رایزنی کنیم.
آنچه مهم است، این است که در مجموع نباید به اقداماتی دست بزنیم که به انتظار عمل متقابل دامن بزند؛ یعنی اجازه بدهیم سیاستمداران کشور با دیدن تصویر بزرگی از روند تحولات و نقاط ضعف و قوت موضوع، طراحی سیاستی را انجام دهند. ایران بههرحال پاسخ این اقدام تروریستی را خواهد داد و جای شکی نیست. برخی جناحها در حال دامنزدن به این التهاب هستند که باید به آنها گفت به سیاستمداران برای طراحی بهترین سیاست در بهترین زمان اجازه دهید. طبیعی است که سیاستمداران در اینگونه موارد با نظامیها مشورت میکنند.
در ارگانهای فرادستی از جمله شورای عالی امنیت ملی، موضوع به صورت همهجانبه مورد بررسی قرار میگیرد و باید فرصت بدهیم که عملی انجام نشود که خواسته دشمن را برآورده کند یا اصطلاحا در زمین دشمن بازی نکنیم. بنابراین من برای جمعبندی به دو نکته دیگر اشاره میکنم؛ یک نکته «ابعاد منطقهای» این قضیه است که نباید از آن غافل شد. عربستان سعودی و امارات متحده عربی رویارویی با ایران را در ازای رابطه با رژیم صهیونیستی به این رژیم برونسپاری کردند و به نظر میآید این رژیم هم از خدمات کنسرسیومی از پیمانکاران در حال استفاده است.
ما باید برای هر دو این گزارهها طراحی داشته باشیم؛ چه برونسپاری رویارویی به رژیم صهیونیستی، چه کنسرسیومی با پیمانکاران. نکته دوم، تبعات سیاسی و اجتماعی اینگونه اقدامات نظامی و امنیتی است که تداوم چنین اقداماتی میتواند منجر به اختلافهای داخلی شود و انسجام داخلی و ملی را خدشهدار کند.
دامنزدن به تشدید ناامنی میتواند منجر به سوءاستفاده دشمن شود. این وضعیت باعث بیاعتمادی مردم به دستگاهها و نهادهای امنیتی است و به احساس ناکارآمدی دولت نیز دامن میزند. همین نقطهای است که جریان عبری -عربی دنبالش است تا به آن دامن بزند و بهعنوان نقطهای برای عزیمت به سوی تجزیه ایران حرکت کند. اگر دستاندرکاران به هرکدام از این ابعاد بپردازند، فکر میکنم برای هرکدام از این ابعاد باید طراحی مناسبی داشته باشیم.
نصرتالله تاجیک-دیپلمات بازنشسته
ارسال نظر