شگفتی یک آلمانی از ساخت و ساز در تهران
گردشگر آلمانی که از دیدن آپارتمان های سر به فلک کشیده در ارتفاعات کوهستانی تهران زلزله خیز، شگفت زده شده، علاقمند است درباره سیستم ضد زلزله به کار گرفته شده در این ساختمان ها بیشتر بداند!
روزنامه هفت صبح: گردشگر آلمانی که از دیدن آپارتمان های سر به فلک کشیده در ارتفاعات کوهستانی تهران زلزله خیز، شگفت زده شده، علاقمند است درباره سیستم ضد زلزله به کار گرفته شده در این ساختمان ها بیشتر بداند!
آنها اعضای کاروان صلح و دوستی ایران و آلمان هستند. آمده اند ببینند ایران چقدر با تصویر رسانه ای اش، مطابق است. به خاطر شیراز آمده اند که با شهر وایمار در آلمان شرقی پیمان دوستی دارد و از دیدن ساختمان های بلند تهران با وجود زلزله خیز بودنش بیشتر از هر چیزی شگفت زده شده اند.
به گزارش میراث فرهنگی، اندریاس ولف یکی از گردشگرانی که زبان انگلیسی را خوب می داند، مهندس IT در یک شرکت محصولات الکترونیکی در آلمان شرقی ساکن وایمار است و می گوید تمام اطلاعاتش متکی به رسانه ها به ویژه تلویزیون است و ایران را چندان نمی شناسد اما فکر می کند بهترین راه برای شناخت مستقیم سفر است.
داگما شوله، زن گردشگر و عضو دیگر گروه کاروان صلح و دوستی ایران و آلمان و همینطور مهندس معمار و مهندس زیبایی شناسی در ساختمان است که بیشتر از هر چیز در اولین روز دیدارش از تهران به ساختمان های بلند و معماری سنگین آنها اشاره می کند و می گوید: «به اقتضای شغل و حرفه ام اولین چیزی که در ورودم به تهران توجه مرا جلب کرده، ساختمان های بسیار بلند و عظیمی است که در ارتفاعات کوهستانی ساخته شده است.
تا جایی که من درباره ایران می دانم، این کشور و پایتخت آن تهران، شهری زلزله خیز است. سوالی که برای من مطرح شده این است که شهرداری تهران چه سیستم حفاظتی در برابر زلزله در این ساختمان ها پیاده کرده که در صورت بروز هرگونه خطر احتمالی بتواند به قدر کافی مقاومت کنند.
خیلی علاقه دارم درباره این سیستم بیشتر بدانم. در ضمن دوست دارم بدانم دولت ایران در زمینه احداث ساختمان های جدید در تهران که شهری رو به رشد است، چه فکر و برنامه ای دارد. تهران شهری رو به رشد است که طبیعتا به امکانات بسیار، ساختمان های مقاوم و محکم و مناسب و نیز محیط زیست سالم با منابع طبیعی کافی نیاز دارد. من در گذشته درباره اخبار زلزله در ایران خوانده بودم و اکنون این سوالات برایم مطرح است که امیدوارم در مدت اقامت در ایران بتوانم پاسخ مناسبی به دست آورم.»
می ترسیدم در ایران لباس رنگی بپوشم
زیتا واکس من، یکی دیگر از زنان گردشگر این تیم است که حدودا ۴۵ سال دارد، مهندسی مکانیک خوانده و در وایمار زندگی می کند. او می گوید با هدف اینکه با فرهنگ یکی از کهن ترین تمدن های جهان آشنا شود به ایران آمده است.
زیتا درباره اینکه پیش از سفر به ایران چه تصوری داشته و آیا احساس نگرانی می کرده، می گوید با توجه به تصمیم گیری برای سفر به ایران، شروع به کسب اطلاع درباره نحوه لباس و زندگی و آداب رفتار و مسائل روزمره ایران کرده است: «البته بیشتر از دوستان ایرانی در آلمان سوال کردم و کمی می ترسیدم که در ایران لباس رنگی بپوشم. من به کشورهای اسلامی دیگری هم سفر کرده ام. به ترکیه، مصر و اردن و ... می دانم که ایران هم یک کشور اسلامی است هر چند با کشورهای اسلامی همانند اردن و ترکیه بسیار تفاوت دارد. مثلا در مصر و ترکیه به عنوان یک خانم نگران نبودم و می توانستم به تنهایی به هر جا که می خواستم بروم. در تهران هنوز هم حدس می زنم که اگر با گروه نباشم و تنها در خیابان های ایران راه بروم احتمالا دچار مشکل خواهم شد. به هر حال این یک واقعیت است و ما باید صادق باشیم.»
به خاطر شیراز به ایران آمدیم
«کسی که اهرام ثلاثه مصر را دیده، پرسپولیس را هم باید ببیند.» این روایتی از «آنت اشمیت» هنرمند آلمانی از گروه «صلح و نوروز وایمار» است که برای دومین بار با پیام دوستی از وایمار به ایران سفر کرده، شهری که مدفن «گوته» است؛ شاعر آلمانی که شیفته «حافظ» شد و غزلیات او را به ادبیات آلمان وارد کرد.
به گزارش ایسنا، خانواده «لوبر» دیگر اعضای این کاروان دوستی هستند؛ دکتر لوبر که همراه همسرش برای اولین بار به ایران آمده، به تایید رئیس خانه ایران با سرعت و اطمینان زیادی، آمادگی اش را برای این سفر اعلام کرد و اولین شخص از گروه بودکه برنامه این سفر را رزرو کرد.
ایران برای «راینر لوبر» از وقتی که پنجم دبستان بود، جذابیت داشت. او آن زمان کتابی را درباره جنگ های یونان و ایران خوانده بود و پس از حضور در جشنواره نوروزی خانه ایران در وایمار و تماشای عکس هایی از این سرزمین، تصمیم گرفت به ایران سفر کند.
اما «بآته لوبر» درباره تصمیم همسرش برای سفر به ایران گفت: «من از طریق فرش ایرانی به شرق نزدیک شدم، هنر نقش و رنگ آمیزی فرش ایرانی من را شگفت زده کرد؛ اما برای این سفر جدا از نظر و تصمیم همسرم، از افرادی که پل فرهنگی بین ایران و آلمان را برقرار کرده اند و ارتباط هایی با ایران داشتند، سوال کردم.»
او اظهار کرد: «در من حسی وجود دارد که اصولا دلم می خواهد با فرهنگ های مختلف و کشورهای دیگر آشنا شوم و با فرهنگ کشورم مشترکاتی ایجاد کنم. درباره فرهنگ ایران هم چنین حسی را دارم.»
لوبر همچنین دفترچه ای را نشان داد که در این مدت کوتاه سفرش، نوشتن حروف فارسی را در آن آغاز کرده بود. او از فرش ایرانی و البته سفره هفت سین نوروز هم در آن دفتر، طرح هایی زده بود که شیفتگی و علاقمندی اش به فرش و فرهنگ ایرانی را نشان می داد.
و اما «کریستین کلوگ» که مهندس شیمی است و شاید در این سفر، انگیزه اش کمی با سایر اعضای کاروان صلح متفاوت باشد. او که آشنایی با خانواده «محبوب» تاثیرگذارترین عامل بر انگیزه اش برای نزدیک شدن به فرهنگ ایرانی و سفر به ایران بوده است، این بار آمده تا با خانواده ای ایرانی آشنا شود و شاید هم این میان، وصلتی سر بگیرد!
خانواده دیگری که در گروه حضور دارد و برای اولین بار است به ایران سفر کرده، خانواده «ولف» است، با ترکیبی از مردی که شاد و شوخ طبع است و زنی که به سیاست علاقه دارد.
کریستین ولف می گوید خیلی وقت است ایران برای ما جالب و باعث شگفتی شده است. جدا از این، خاله ای دارم که همیشه چای لاهیجان ایران را در «خانه ایران» می نوشد و از طعم دلچسب چای ایرانی برایمان تعریف می کند.
اما علاقه «آندریاس ولف» به ایران متفاوت با همسرش «کرستین» و از یک بازی به نام «پرنس پرشیا» سرچشمه گرفته است. او می گوید حدود ۱۰ سال پیش، این بازی را انجام می داده و وقتی حرف از سفر به ایران شد، دوست داشته سرزمین این پرنس را ببیند.
نظر کاربران
از سیستم 4-3-3