تراژدی خانواده ایراننژاد؛ مهاجرت یا خوداخراجی؟!
مرگ غمانگیز خانواده ایراننژاد در کانال مانش، موجی از واکنشهای احساسی را در پی داشته است. بازتاب گسترده این خبر در رسانههای داخلی و خارجی و شبکههای اجتماعی، سرتیتر اخبار و ترند شبکههای اجتماعی بوده است.
روزنامه شرق: مرگ غمانگیز خانواده ایراننژاد در کانال مانش، موجی از واکنشهای احساسی را در پی داشته است. بازتاب گسترده این خبر در رسانههای داخلی و خارجی و شبکههای اجتماعی، سرتیتر اخبار و ترند شبکههای اجتماعی بوده است.
به نحوه انتشار این اخبار نقدهای زیادی وارد شد که بیشتر شامل مقایسه پوشش گسترده آن در رسانههای خارجی و سکوت رسانههای رسمی در داخل ایران بود. اما این همه نقد به جریان رسانهای پوشش چنین خبرهایی نیست. بهعنوان یک ساکن شهر سردشت و کسی که در این چند روز بعد از فاجعه چه واکنشهای سطح شهر و چه نظر کاربران شبکههای اجتماعی را خواندهام، نقدی به این مسئله دارم.
آنچه بیش از هر چیزی در این مسئله به چشم میخورد، این بود که رسانهها از این فاجعه فاجعهای دیگر خلق کردند. چون این فاجعه دارای ابعاد احساسی، روانی و عاطفی فراوانی بوده، در رسانهها بازتاب گستردهای داشت. شدت این واکنشها چنان بود که بیشتر از همه، رسانههای غیرفارسیزبان به آن پرداختند و بعد از آن در رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی به آن پرداخته شد و در نهایت رسانههای رسمی داخل کشور هم در کمترین سطح برخورد با آن سعی کردند از کنارش بگذرند.
نقد اصلی که از نظر من به جریان رسانهای بازتاب اخبار غرقشدگان در مانش وجود دارد، استفاده از عنصر «مظلومنمایی» در بازنشر این اخبار است. اینجا همان جایی است که از این فاجعه، فاجعهای دیگر آفریده میشود. فضای ایجادشده در انعکاس اخبار این ماجرا چنان است که انگار کل سردشت و کل این جامعه در مانش غرق شده است. اراده جمعی، کنشگری، زندهماندن و زندگیکردن این مردم با این سبک از انعکاس خبر نابود میشود و از بین میرود و جامعه را به انفعال، سکون و بیارادگی میرساند.
این مسئله حتی در میان همشهریهای خود من هم که در این شهر و این اتمسفر زندگی میکنند، دیده میشود؛ یعنی این تزریق بیارادگی، ناامیدی و مردگی جمعی ناشی از همین سیاست انتشار خبر با سوءاستفاده از عنصر مظلومیت است. این البته نگاه غالبی است که رسانهها به این دست مسائل دارند؛ مثالش هم نگاهی است که در پدیده کولبری وجود دارد. در واقع رسانهها و حتی خود ما بهعنوان کاربران شبکههای اجتماعی وقتی به مسئله کولبری میپردازیم، یک شهر و یک جامعه را زیر عنوانی چون «کولبر»، «باربر»، «برده مدرن» و «استثمارشده» خفه میکنیم.
با این سبک پرداختن در واقع به آن مشروعیت میبخشند. چه در مسئله کولبری و چه در مسئله غرقشدن خانواده ایراننژاد، ما هم وقتی درباره آن حرف میزنیم، این نقش انفعال، مظلومنمایی و مظلومیت را رواج میدهیم و به آن مشروعیت میبخشیم. در واقع این عناصر وارد فرهنگ شده و بازتولید و تکثیر میشوند و کمکم هم جامعه این نقش را میپذیرد که مظلوم، محروم، کولبر یا استثمارشده است.
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، استفاده از عناوینی است که به این مسئله سنجاق شده است. سرتیتر روزنامهها و رسانهها درباره این فاجعه از عبارت «مهاجرت» استفاده کردهاند. من معتقدم مهاجرت شاید چندان در این زمینه عبارت درستی نباشد و به نظرم بهتر است از عبارتی همچون «فراریدادن»، «فرارکردن» یا نوعی «خوداخراجی» درباره این وضعیت استفاده کرد؛ یعنی وضعیت و شرایط چنان پیش برود که شما بهعنوان شهروند به یکجور «خوداخراجی» تن بدهید.
این خوداخراجی نشان از یک شرایط بحرانی، سرگشتگی و نابسامانی انسان در عصر مدرن دارد. در واقع این مسئله شکست ایدهها، آرمانها، مبانی و اصول مکاتب و ایدئولوژیهای فلسفی، علمی و سیاسی عصر مدرن را نشان میدهد. با شکست ایدهها و مبانی ایدئولوژیکی مواجه شدهایم و غرقشدن خانواده ایراننژاد هم یک مثال خیلی کوچک از این وضعیت است.
همانطور که در بالا اشاره شد، به دلیل بُعد احساسی این مسئله، ماجرای غرقشدن این خانواده در مانش به سرتیتر اخبار تبدیل شد، اما نباید فراموش کنیم که سردشت سالهاست با فاجعههای سختتری دستوپنجه نرم میکند. یکی همین مهاجرت اجباری داخلی است که هر سال هزاران سردشتی برای امرار معاش مجبورند به شهرهای بزرگتر و صنعتی بروند؛ مسئلهای که موجب شده جامعه شهری و روستایی به سبب این سطح گسترده از مهاجرت، دستخوش مسائل فرهنگی و اجتماعی فراوانی شوند.
علت این مسائل را هم البته به خوبی میدانیم که ناشی از مشکلات توسعهای در این منطقه است. شهری با شهرک صنعتی غیرفعال، توریسمی شکستخورده و پتانسيل بالای صادرات اما بلااستفاده. بدتر اینکه به نظر سیاستهای ضدتوسعهای در این منطقه پیاده میشود. همین عوامل موجب میشود که هر چند وقت یک بار شاهد همین فرایند خوداخراجی در سردشت باشیم.
سیروان محمودی - مدیر انجمن جامعهشناسی ایران دفتر سردشت
نظر کاربران
چرا وضعیت زندگی در ایران این چنین است که همه فکر فرار از کشور را می کنند
خود اخراجی خیلی خوب امدی
خدایا اگه واقعا وجود داری باعث و بانی تمام این مشکلات کشور رو که همه میدونیم کیه و چه کسانی هستند هر چه زودتر خوار و ذلیل و نابود بفرما امین یا رب العالمین
پاسخ ها
ماخودمون انتخاب کردیم اینجوری زندگی کنیم
دست از فتنه انگیزی بردار
پاسخ ها
اینطور که شما می فرمائید ۱۰ میلیون
مرفه ۷۰ میلیون باید از مماکت بروند
این چه منطقی است که بعضی ها دارند
اگر محرومیت هست مشکل هست
برای همه این حرفهای فتنه انگیز چیست
شما را به خدا دست بردارید