عطریانفر: شاید بازهم سراغ نامزد اجارهای برویم
محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گفت: حرکت احزاب اصلاحطلب برای انتخابات آینده باید جبههای باشد و در این حرکت جبههای باید هم قطاران و همفکران را همراه کنیم. در این رابطه الان دامنه اختلافات گسترده است.
خبرگزاری مهر: محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران و فعال سیاسی اصلاحطلب انجام داده است که مهمترین بخشهای آن در ادامه آمده است.
غالیان اطراف خاتمی دور او هاله قدسیت کشیدهاند
- رادیکالهای جبهه اصلاحات با سیاست حذف و طرد، تلاش میکنند کارگزاران را از حق ذاتی و طبیعیاش محروم کنند و از انجام تکالیف ملی اش بازبدارند، در حالی که واقعیت تاریخی بر حق تاریخی و نقش مؤسس کارگزاران شهادت میدهد.
- خاتمی ابتدا از طریق کارگزاران دعوت به حضور در انتخابات ریاست جمهوری شد... اگر خاتمی همدلی و همراهی تشکیلاتی و تضمین را از کارگزاران برای مشارکت، حمایت، ترویج و تبلیغ ایشان دریافت نمیکرد چه بسا اساساً دوم خردادی رخ نمیداد.
- متأسفانه برخی از غالیان اطراف آقای خاتمی علاقه مند هستند که هالهای از قدسیت پیرامون عزیزانی از این دست بکشند درحالیکه خودشان به شدت ابا دارند و پرهیز میکنند و البته هدف آنها اینست که خود را در حریم همان قدسیت خودساخته قرار دهند و به نام بزرگان نظر خود را تحمیل کنند. این نوعی استفاده سو و رفتار فریب کارانهای است که به آن انتقاد میشود.
مخالف شهردار شدن نجفی بودیم/ خاتمی اما حمایت کرد
-آقای نجفی از شخصیتهای مؤثر اصلاح طلبی بود که از کارگزاران سهم میبرد و نام ایشان در این اردوگاه ثبت شده بود. با توجه به مجموعه اطلاعاتی که داشتیم جناب آقای نجفی را علیرغم صلاحیتهای ذاتی که برای او در عالیترین سطوح مدیریتی کشور قائل بودیم از ریاست جمهوری تا موقعیتهای پایینتر اما برای شهرداری ایشان را مناسب نمیدانستیم و میدانستیم که اگر این تصمیم عملیاتی شود فرجامی نمییابد و حتماً به شکست میانجامد و بارها به دوستان در جبهه اصلاحات گفته شد، اما کسانی که علیرغم نظر خیرخواهانه و مشفقانه کارگزاران، درجهت تثبیت آقای نجفی در شهرداری اقدام کردند به ایشان لطمه زدند و نتیجه عمل خلاف خود را دیدند.
- در این رابطه حتی اگر جناب آقای خاتمی هم پشتیبان و حامی آن فکر بودند که آقای نجفی به رغم اطلاعاتی که بدان وقوف داشتند، حتماً باید شهردار میشد، این نقد به ایشان هم وارد است.
اصلاحطلب ساختارشکن نداریم!
- حزب کارگزاران میخواهد بگوید، «اصلاح طلب یعنی رفرمیستی که نومحافظه کار است.» اصلاح طلب، رفرمیستی است که با قدرت حاکم در تعامل است و ارتباط میگیرد. رفرمیست محافظه کار، شخصیت اصلاح طلبی است که بر اساس واقعیت، سیاست ورزی میکند. رفرمیست اصلاح طلب پایه اش محافظه کاری است.
- ادبیات مدرن سیاسی، پایه اصلاح طلبی و رفرم، را نومحافظه کاری میداند. پس آیا میتوان پذیرفت اصلاح طلبی داریم که ساختارشکن است؟! آیا میتوان اصلاح طلبی داشت که رادیکال باشد؟! آیا میتوانیم بگوییم اصلاح طلبی هست که از واقعیتها فاصله میگیرد و در تخیلات و تمنیات آرمانگرایانه خود فرو میرود؟ خیر، عقل سلیم نمیپذیرد. به هیچ عنوان هیچ ساختارشکنی اصلاح طلب نیست.
- عزیزانی که با پوشش اصلاح طلبی از اندیشه رادیکال دفاع میکنند، از واقع گرایی فاصله میگیرند شعارهای دلفریب و زیبا میدهند، لکن در پوششی متعارض از نظریهای دفاع میکنند که هیچ نسبتی با اصلاح طلبی ندارد.
- احزاب حامی دولتهای مستقر همچون جزایر جدا افتادهای هستند که تنفس سیاسی ضعیفی دارند و حتی اگر از گفتگوهای درونی حزب، خروجی و برون دادی هم حاصل آید دولتها خیلی گوش شنوایی برای آنها ندارند. به هر حال برای زنده بودن و تحرک سیاسی لاجرم باید حزبمان را در همین حال و هوا حفظ کنیم.
ما به دولت علاقه داریم اما معلوم نیست دولت ما را دوست داشته باشد
- رابطه کارگزاران و دولت رابطهای یکسویه است؛ ما به دولت علاقه داریم و در حد توان حمایت میکنیم اما معلوم نیست دولت ما را دوست داشته باشد. حتی ارتباط با معاون اول ایشان هم که عضو حزب اند و رئیس شورای مرکزی ما بودند ارتباطی حداقلی است.
- نفس حمایت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ۹۲ مؤثر بود و رأی کمتر از ۵ درصدی آقای روحانی را به ۵۵ درصد رساند، بنابراین دوستان اصلاح طلب موفق شدند دولتی از جنس اسمی اصولگرا اما در محتوا و مسّمی اصلاح طلب را سر کار بیاورند.
برجام پشتوانه اجرایی نداشت
دولت دوم روحانی با سندی امضا شده از برجام بدون پشتوانه اجرایی آغاز به کار کرد. تغییراتی که در دولت آمریکا رخ داد اوباما رفت و ترامپ آمد، مخالفتهای سنگینی را از ناحیه دیپلماسی خارجی علیه ایران و برجام ببار نشاند و با توجه به اینکه دولت دلبسته به این بود که با حل مسئله هستهای و امضای توافقنامه برجام بین ایران و کشورهای ۱+۵ میتواند گامهای بلندی را در عرصه توسعه و تقویت زیرساختهای اقتصادی بردارد، با چنین روحیهای آغاز به کار کرد. اما به سرعت این آرزو رنگ باخت، ریشه این یأس و رنگ باختن هم این بود که مطابق آنچه که رهبری تاکید میکنند از جانب محور اصلی (CORE) گفتگو کنندگان بدعهدی خیانت آمیزی صورت گرفت و عملاً دولت را دچار فلجی مضاعف کرد و همه امیدها بر باد رفت و هر روز شرایط سخت و سختتر شد.
نفرت و کینه فراگیر و ملی در مواجهه با دولت شکل گرفت
الان در نقطهای قرار گرفته ایم که اگر کسی از آقای روحانی و دولتش حمایت کند تعجب برانگیز مینماید، دوگانهای چون «دولت اول موفق و پیروز و دولت دوم فلج و مفلوک!» بنابراین یک نفرت و کینه فراگیر و ملی در مواجهه با دولت شکل گرفت. علیرغم مظلومیت دولت اما نمیتوان به مردم ایراد گرفت که اشتباه میکنید. مردم با نجابت هر تکلیفی که نسبت به دولت دارند انجام میدهند و انتظار دارند دولت که پیشانی نظام است به آنها پاسخ قانع کننده دهد.
دامنه اختلافات انتخاباتی اصلاحات گسترده است
کارگزاران برنامه مستقل حزبی ندارد و مطابق با روال پیشین جمع بندی این است که حرکت احزاب برای انتخابات آینده جبههای باشد و در این حرکت جبههای باید هم قطاران و همفکران را همراه کنیم. در این رابطه الان دامنه اختلافات گسترده است؛ از عدم مشارکت در انتخابات گرفته تا فعالیت جدی انتخاباتی و این دامنه باید روز به روز کوچک و کوچکتر شود تا به یک نظر اجماعی و گفتمان غالب برسد که هنوز این اتفاق نیفتاده است.
- منطق سیاستورزی اصلاحطلبان، منطق جنگ و گریز است؛ آنها در مقام مقایسه با رقیب اصولگرا در موقعیت برابر نیستند، از این جهت دامنه تفاوتها و اختلافات و تصمیمات در دقایق ۹۰ ناشی از همین نابرابری است. ما یک مجموعه از احزاب اصلاح طلب داریم که قدر و قیمت واقعی آنها را باید زمانی تعیین کرد که بود و نبودشان مهم باشد.
شاید بازهم سراغ نامزد اجارهای برویم
- به نظر میآید در انتخابات ریاست جمهوری آتی چون موضوع حوزه انتخابیه در ایران، سراسری و واحد است و نامزدهای انتخاباتی نمیتوانند متکثر باشند، نهایتاً باید توافق روی یک نفر شود، ناگزیر سرنوشت شرکت در انتخابات و توافق روی نامزد انتخاباتی در حوزه تدابیر و تصمیم شخصیتهای حقیقی اصلاح طلب شکل میگیرد تا احزاب. حتی اگر احزاب هم بخواهند شراکتی داشته باشند، شخصیتهای مؤثر احزاب هستند که در ساختار شورای مشورتی و حقیقی جمع بندی خود را ارائه میکنند.
- مگر میشود حزب اصلاح طلب دنبال نیروی غیر اصلاح طلب باشد؟ این کار منطق ندارد. اصلاح طلبان در مقام ایفای وظیفه ذاتی خود در انتخابات ریاست جمهوری باید بروند به سمت نیروهایی از درون تیم خود که واجد کفایت لازم برای پذیرش مسئولیت ریاست جمهوری باشند.
- دور از ذهن نیست چنانچه فرصت منطقی پیدا نشود که از طریق اعتمادسازی با شورای نگهبان و مسئولین ذیربط در امر انتخابات به گزینهی مطلوبی برسیم که بتواند تأیید شورای نگهبان را بگیرد و امیدواریم اینطور بشود ضرورتی ندارد سراغ کس دیگری برویم. اما اگر چنانچه این اتفاق نیفتد ممکن است اقدامی شبیه سال ۹۲ اتفاق بیفتد.
ارسال نظر