حکومت میتواند در مورد حجاب بیتفاوت باشد؟
در هفتههای اخیر و پس از اظهارنظرهای یک کارشناس مسائل مذهبی در برنامه تلویزیونی در مورد حجاب اجباری و ورود حاکمیت به این موضوع، فضای مجازی به آوردگاه موافقان و مخالفان این موضوع تبدیل شد. از همین رو رجانیوز به سراغ حجت السلام و المسلین باقرزاده رفت تا به دور از هیجانات به وجود آمده در فضای مجازی و به صورت علمی به بحث حجاب بپردازد.
رجانیوز: در هفتههای اخیر و پس از اظهارنظرهای یک کارشناس مسائل مذهبی در برنامه تلویزیونی در مورد حجاب اجباری و ورود حاکمیت به این موضوع، فضای مجازی به آوردگاه موافقان و مخالفان این موضوع تبدیل شد. از همین رو رجانیوز به سراغ حجت السلام و المسلین باقرزاده رفت تا به دور از هیجانات به وجود آمده در فضای مجازی و به صورت علمی به بحث حجاب بپردازد.
حجت السلام و المسلین باقرزاده کارشناس موضوع حجاب و عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)است. او در این مصاحبه به صورتی تفضیلی به بررسی موضوع حجاب در ایران میپردازد.
* بهعنوان اولین سوال، به نظر شما لزومي بر ورود حاكميت اسلامي در حجاب وجود دارد؟ و آيا اين موضوع مبناي ديني و قرآني دارد؟
حجتالاسلام باقرزاده: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم. اينكه ميفرمائيد آيا حكومت ديني مبنائي دارد كه در مسئله حجاب وارد شود، سئوال اين است كه اساساً حجاب چيست و چرا يكي از موضوعات حكومت حكومت ديني است؟ حجاب يك قانون الهي و يكي از تشريعات اسلامي و الهي است كه قانون آن براساس وحي بر پيامبر اكرم(ص) ايجاد شده، يعني قرارداد و تصميم حكومتي نيست. منظورم خود قانون حجاب است. تشريع قانون حجاب در زمان پيامبر اكرم(ص) به مردم اعلام شده و جزو واجبات اسلامي است. مردم در اسلام از حجاب خاطره يك واجب شرعي را دارند و نه يك تصميم حكومتي كه تصور شود كه اين تصميم حكومتي در زمان پيامبر(ص) گرفته شده يا نشده است. برخي گاهي اينگونه برخورد ميكنند كه حكومت ميتواند اين تصميم را بگيرد يا نگيرد. لذا ابتدا بايد خود قانون حجاب را بفهميم كه اين يك تصميم حكومتي نبوده و پيغمبر اكرم(ص) در حوزه رسالت خودشان، نه به عنوان حاكم، قانون حجاب را از طرف خدا بر مردم اعلام كردند و اين يك واجب شرعي است.
فلسفه حكومت اسلامي چيست و ما با چه دليل و برهاني به حكومت اسلامي ميرسيم. يكي از دلايل و براهين اين است كه حكومت اسلامي، ضرورت خود را از ضرورت ا جراي احكام اسلامي ميگيرد. يعني اگر ما به دنبال اجراي احكام هستيم، به سراغ حكومت ميرويم. آيا حجاب يكي از احكام اسلامي هست يا نيست؟ مثلاً ممنوعيت شرب مشروبات حرام يكي از احكام شرعي است، يا حرمت زنا، يا حرمت غنا، يا اكل ميته، خريد و فروش مردار در اسلام حرام است. ما حكومت اسلامي را چرا تشكيل ميدهيم؟ براي اينكه از اين حرامها و واجبها صيانت كند. ما سئوال ميكنيم كه آيا حجاب يكي از واجبات اسلامي هست يا نيست؟ يعني اينكه زن نميتواند عريان در جامعه حاضر بشود، آيا اين يكي از واجبات اسلامي هست يا نه؟ آيا بيحجابي يكي از منكرات هست يا نيست؟ و حجاب يكي از معروفات هست يا نيست؟
اگر حكومت نسبت به حجاب بيخيال بشود، سئوال ما اين است كه نسبت به قمار چه ميفرمائيد؟ قمار را هم بيخيال بشود، چون قمار هم يكي از حرامهاي الهي و يكي از تشريعات الهي است. اگر حكومت ميتواند در مورد حجاب بي خيال بشود، چرا نميتواند در قمار و زنا و لواط و ربا بيخيال بشود؟ هم خودش ميتواند به اين امور حرام اشتغال پيدا كند و هم اگر ديگران هم اين كارها را كردند، كاري به كارشان نداشته باشد. پس حكومت اسلامي چرا تشكيل شده است؟ به اين ترتيب ما حكومت اسلامي را خنثي و عقيم و اخته ميكنيم، چرا؟ چون امروز با مسئلهاي به نام حجاب مشكل داريم. اگر ما امروز با اين مسئله مشكل پيدا كردهايم، فردا با چيز ديگري مشكل پيدا ميكنيم.
قصاص يك حق شخصي است. حكومت قصاص را اجرا نميكند، بلكه مقدمات و زمينهها را فراهم ميكند تا خانواده مقتول و اولياي دم بيايند و قصاص را اجرا كنند. يعني خود حكومت اجراكننده نيست. حكومت فقط تسهيلكننده است و زمينه را فراهم ميكند. شما ببينيد در كشور چه بساطي راه انداختهاند. اخيراً يك قصاص انجام شده و ميگويند اعدام و... اگر قرار باشد حكومت امروز در مورد حجاب كوتاه بيايد، فردا بايد در مورد قصاص هم كوتاه بيايد و بگويد به من چه مربوط كه بيايم حمايت كنم؟ نه تنها حمايت نميكنم، بلكه جلوي اجراي اين حكم را هم ميگيرم و قانون قصاص را به رسميت نميشناسم. همينطور لواط. يعني اگر امروز حكومت بتواند بگويد حجاب به من چه، در مورد لواط نبايد بگويد به من چه؟ ما هم بشويم مثل انگلستان. اگر آنها به كليسا رفته و بين دو مرد يا دو زن صيغه عقد جاري كردند، ما هم برويم در مسجد و دو زن يا دو مرد را براي هم عقد كنيم يا بين يك مرد و يك حيوان كه در غرب رواج دارد. اگر امروز قرار باشد ما در مورد حجاب كه يكي از احكام و واجبات اسلامي است كوتاه بيائيم، بيحجابي ابتدا از بيرون افتادن مقداري از مو و گردن شروع ميشود تا عريان شدن مطلق يك آقا يا يك خانم ميرسد. حجاب اختصاص به زنها هم ندارد. فردا يك مرد در خيابان عريان شد.
بعضيها امروز ميگويند مگر در غرب كه بيحجابي وجود دارد، همه مردم ميتوانند هر جا كه خواستند عريان بشوند؟ هر جا نه، مثلاً رستوراني را مشخص كنند كه افراد بتوانند در آنجا لخت بشوند. ما حكومت اسلامي تشكيل دادهايم براي اجراي احكام اسلامي و رضايت باريتعالي. بعد در جامعه ميدانيم كه يك رستوراني هست كه همه در آنجا لخت ميشوند. ميدانيم كه هتلي يا باري يا ديسكو يا كازينوئي هست كه همه در آنجا لخت ميشوند. اگر شما گفتيد كه من در قبال حجاب مسئوليتي ندارم، جلوي اينها را هم نميشود گرفت. اگر دولت از زيربار اين مسئوليت شانه خالي كند، چه پيش خواهد آمد؟ بيحجابياي كه آنها دنبالش هستند، فقط عريان شدن سر يك خانم نيست. راحت شدن از روسري يا چادر نيست. آن بيحجابياي كه آنها دنبالش هستند، نهايتاً به عرياني ختم ميشود. بنابراين به همان دليلي كه حكومت بايد با ربا مقابله كند. به همان دليلي كه بايد با فساد اقتصادي مقابله كند. به همان دليلي كه بايد با بقيه فسادهاي اخلاقي مقابله كند، به همان دليل بايد با فساد فرهنگي كه از بيحجابي شروع ميشود و بعد به زنا ميرسد، مقابله كند. اگر در اينجا در منطقهاي مردي عريان ظاهر شد، حالا ممكن است بعضيها بگويند مگر مردم در غرب وسط خيابان لخت ميشوند؟ خير، اين فسادها جاهاي خاص خود را دارد. جايگاه درست ميكنند، مكانيسم دارد.
مدلهائي را مشخص و محلهائي را درنظر ميگيرند. شما اگر امروز با حجاب مقابله كرديد و گفتيد به من چه مربوط است، براي بقيه مسائل هم بايد همين كار را بكنيد و لذا به همان دليلي كه بايد با فشارهاي ديگر مثل رشوه يا رانت يا دروغ مسئولين، ما امروز قبول داريم كه نظام بايد با همه اينها مقابله كند و اگر امروز راهكار قانوني براي اين كار نداريم، بايد به اين سمت برويم و راههاي قانوني درست كنيم. مجلس ما و سياستهاي نظام بايد به سمت مقابله با هر منكري معطوف بشود، حتي مقابله با دروغ يك منكر شخصي است كه وقتي به عرضه حاكميت ميآيد، بايد با آن مقابله بشود. يعني واقعاً درست است كه يك رئيسجمهور در نظام اسلامي خيلي راحت دروغ بگويد؟ بعضي از منكرات از جنس ترك فعل هستند، يعني فرد هيچكاري نكرده. رئيسجمهوري ميتوانسته جلوي انجام يك خلاف را بگيرد، اما نگرفته و بيخيال شده است.
چه كسي به او اين حق را داده؟ رئيسجمهوري كه براساس قانون اساسي سوگند ياد ميكند كه حافظ شريعت و دين مردم و مذهب تشيع باشد، بيايد و مثل سربازي كه در هنگام رزم سنگر خود را ترك كند يا بيايد و ببيند كه قاچاقچي دارد از مرز رد ميشود، بيخيال بشود. بعضي از مسئولين ما در قبال بعضي از منكرات و اعمال خلاف قانون، ترك فعل ميكنند، يعني وظايفشان را انجام نميدهند. مثلاً شهرداريها از تهران و شهرهاي بزرگ و هر جائي ببينند كه در پاركها اعمال خلاف عفت انجام ميشود و بگويد به من چه؟ كماا ينكه الان عملاً دارد ميگويد به من چه. در يك پيام راديوئي شنيدم كه كسي گفت هميشه شهرداريها پرچم عزاداري محرم را بالا ميبردند. شما چرا اين كار را نكرديد. جواب داد به من چه؟ مگر من مسئولم؟ فلان نهاد بايد اين كار را ميكرده؟ يعني ترك فعل، كاري كه بايد بكند و اصلاً برايش بودجه دارد. كاري به اين نداريم كه اين حرف راست يا نادرست است، اما همين كه ما قبول ميكنيم كه حتي ترك فعل هم منكر است كه بايد از آن جلوگيري كرد و نسبت به آن حساس بود. اگر مثلاً كسي ترك حجاب كند يا نسبت به آن بيتفاوت باشد، اين يكجور منكرات است و اگر حكومت نسبت به حجاب بياعتنائي كند، اين حكم درباره ساير منكرات هم اعمال خواهد شد.
*مرز حقوق فردي با حكمي كه بايد توسط حاكميت اسلامي اجرا شود كجاست؟ چون برخي ادعا ميكنند كه حجاب يك امر شخصي و فردي است. كما اينكه در حاكميت اسلامي نسبت به اينكه افراد نماز بخوانند، هيچ اجباري وجود ندارد. چرا موضوع حجاب را اينگونه مطرح ميكنيم كه در جامعه تأثير ميگذارد؟ شاقولي كه باعث شده حجاب را يك امر اجتماعي بدانيم و در حوزه فعليت حاكميت اسلامي قرار بدهيم كجاست؟
حجتالاسلام باقرزاده: از آثار آن ميشود فهميد. شما اگر در خانه خودتان نماز نخوانيد، آثار اجتماعي ندارد. من يقهام را حسابي بستهام و تسبيح هم به دست گرفتهام و ذكر هم ميگويم، ولي نماز نميخوانم. چه كسي اين را ميفهمد؟
شايد فقط زنم بفهمد. اگر خانمي برود پيش قاضي و شكايت كند كه من ميخواهم بچه تربيت كنم، ولي شوهرم نماز نميخواند و حسن معاشرت ندارد، من حق طلاق دارم يا ندارم؟ قاضي بايد به او حق طلاق بدهد.
وقتي خانواده مطرح ميشود، يعني اجتماع. يعني پاي دو نفر در ميان است، پدر با بچه، شوهر با همسر و... اگر برود شكايت كند كه اين آقا نماز نميخواند، آقا نميتواند در دادگاه بگويد كه نماز يك بحث شخصي و به خودم مربوط است. اين طور نيست.
حسن معاشرت، حسن اخلاق جزو اخلاقيات حساب ميشود و به خانواده ضرر ميزند و خانم ميتواند بگويد خلاف شأن و زندگي من است كه با يك مرد تاركالصلوه و مرد شارب خمر زندگي كنم. او ميتواند بگويد كه او در خيابان شرب خمر نميكند و كسي هم نميداند كه او شرب خمر ميكند، ولي من ميدانم. كساني كه معتاد ميشوند، در خيابان وافور دستشان ميگيرند و ترياك ميكشند؟ نه، ميروند در كنج آشپزخانهشان اين كار را ميكنند. آيا زن ميتواند از معتاد بودن شوهرش شكايت كند يا نه؟ بله ميتواند. اتفاقاً نماز و اعتياد يك امر شخصي است و ممكن است طرف بگويد آقا! مگر شما خرج اعتياد مرا ميدهي؟ مگر شما از نماز من متضرر ميشوي؟ به شما چه ربطي دارد كه من نماز ميخوانم يا نميخوانم. اگر اين حرف را بزند، آيا دادگاه از او قبول ميكند؟
لذا همين مواردي كه شما به آنها اشاره كرديد، مثل نماز و اعتياد كه طرف ميگويد به خودم مربوط است و شما خرج اعتياد مرا نميدهي، خودم دارم زحمت ميكشم و پول درميآورم و ميخواهم ترياك و حشيش بكشم، به شما چه ربطي دارد؟ اين حرف از اين آدم مسموع نيست.
دادگاه بايد به اين قضيه رسيدگي كند و بگويد شما در شأن اين خانم نيستي. اين خانوادهاي است كه ميخواهد بچهاش را متدين تربيت كند و لذا اين زن حق دارد به دادگاه بگويد كه من با آدم تاركالصلوه يا با آدم شاربخمر نميتوانم زندگي كنم. براي من عسر و حرج است؛ چون سعادت آن آدم به نماز اين آدم بند است.
حالا ميآئيم به صحنه اجتماع. شما ميخواهيد بچهتان را بفرستيد بيرون كه مثلاً برود دانشگاه. بعد بچهاي كه در راه دانشگاه است، تازه امروز كه حجاب واجب است و اينقدر ناراضي هستيم، حالا تصورش را بكنيد كه دولت در اين زمينه وظيفهاي نداشته باشد و از كنار موضوع با بياعتنائي عبور كند، چه اتفاقي ميافتد؟ من عذر ميخواهم كه ناچارم اينقدر صريح حرف بزنم. در غرب كه اين مسائل مطرح نيستند، طرف در پاك يا كنار خيابان عمل جنسي يا در اتوبوس انجام ميدهد.
به طرف گفتند بگو الف، نميگفت. هر چه اصرار كردند بگو الف، زيربار نرفت. گفتند چرا نميگوئي؟ گفت اگر بگويم الف بايد تا آخرش بروم. حالا حكايت ماست. علت اينكه نظام اسلامي بايد روي مسئله حجاب پافشاري كند اين است كه اگر اينجا را كوتاه آمد، بعد از آن قرار است تا كجا به او فشار بياورند كه عقبنشيني كند؟ آيا حجاب يك واجب شرعي هست يا نيست؟ اگر شما از اين واجب شرعي كوتاه آمديد، فردا نسبت به قمار، مشروبات الكلي، زنا و... بايد كوتاه بيائيد.
اين سئوالي كه فرموديد حجاب يك امر شخصي است. عفاف يك امر شخصي است، اما حجاب يك امر اجتماعي است. عفاف شما به خودتان مربوط است و من هم نميتوانم بفهمم كه آيا شما عفاف داريد يا نداريد. همچنان كه شما هم نميتوانيد بفهميد كه آيا من عفاف دارم يا ندارم. ممكن است كسي زير چادر هم عفاف نداشته باشد. عفاف يك امر دروني و شخصي است، اما حجاب، نوع حضور شما در جامعه، نوع رفت و آمد شما در جامعه و پارك و... امر شخصي نيست و نوع رفتار شما تعيينكننده نوع رفتار ديگران است.
واقعيتهاي هستي را كه نميشود زيرسبيلي رد كرد. وقتي كه بيحجابي در جامعه رواج پيدا كند، سيري ندارد. بعضيها ميگويند اجازه بدهيد جامعه نديد بديد نباشد. حالا بگذاريد ببيند بالاي زانو چه جوري است. آيا در غرب كه گفتند بگذار ببيند و همه چيز را ديدند، آيا غرب سير شد؟ يعني شهروندان غربي از نظر جنسي سير و اشباع شدهاند؟ چنين چيزي نيست. لذا در غرب هر چه جلوي قضيه را باز كردند، تشنهتر شدند و از روابط با زن كشيدند به روابط با مرد. ديدند فايده ندارد، رابطه با زن به چه درد ميخورد. مردها هم گفتند ول كنيد مردها را. اينها ما را استعمار ميكنند. فمينيستها گفتند رابطه زن با زن را ترويج كنيم كه زنها از مردها مستغني بشوند. بعد رفتند به سراغ رابطه انسان بالغ با نابالغ و به بچهها تجاوز كردند، بعد رفتند به سراغ حيوانات. انسان يك موجود سيريناپذير است و خداوند متعال خطوطي را ترسيم فرموده و گفته از اينجا جلوتر نرو، چون اين عطش تمام نميشود، بلكه متنوعتر ميشود. در اين فرصت عمري كه به انسان داده ميشود، قرار نيست كه به طور كامل به خواستههاي نفساني خودش برسد. در روايات هم داريم كه اگر كسي در اين وادي بيفتد، آخر عمرش به حسرت ميافتد. كسي كه همه عمرش را گذاشته روي اين كه اين يا آن زن را تجربه كند و چشمچراني كرده، آخر عمرش با حسرت از دنيا ميرود و ميگويد ما كه چيزي نچشيديم. انشاءالله جوانان لذت ببرند. ما كه عمرمان گذشته، انشاءالله جوانها حالش را ببرند. آخرش هم با حسرت ميميرد.
و راهي كه خداوند متعال جلوي پاي بشر گذاشته اين است كه به اندازه ضرورت و بقاي نسل و نه فقط براي بقاي نسل كه براي زندگي با نشاط، در حد شرعي و با حلالي اين رابطه را داشته باش تا زندگيات را بكني، نه اينكه بخواهي در اين قضيه به سيري برسي، چون سيري وجود ندارد.
* نكته ديگر اين است كه الان در كف جامعه ما برخورد سختي با مظاهر بيحجابي نميشود، مگر اينكه ديگر خيلي ساختارشكن باشد. در سطح تهران و بسياري از شهرستانها همين است. چيزي هم كه مشخص است اين است كه اين موضوع چندان محل دغدغه مردم نيست. آنقدر مسائل اقتصادي و فشارهاي مختلف وجود دارند كه اين قضيه خيلي ذهن مردم را مشغول نميكند. ولي چيزي كه به نظر ميرسد موضوع حجاب ابزاري است در دست دشمن كه بعضي وقتها روي آن دست بگذارد، دربارهاش صحبت و جامعه را چند دسته كند. نظر شما درباره اين قضيه كه بيش از آنچه كه يك دغدغه واقعي كف جامعه باشد، بيشتر آلتي است در دست دشمن خارجي براي فشار آوردن به جمهوري اسلامي.
حجتالاسلام باقرزاده: اين مسئله بيشتر در نزديكيهاي انتخابات بروز پيدا ميكند. اينها يكسري مطالبات غيرواقعي را ايجاد ميكنند تا مطالبات واقعي در بين آنها گم شود. بحث قصاص، حجاب، اعدام. چند وقت ديگر بحث دوچرخهسواري زنان مطرح خواهد شد. هميشه نزديك انتخابات اينجور بحثها مطرح ميشوند. اينها بيشتر ابزار سياسي هستند تا نياز مردم. اين امر كاملاً مشخص است كه واقعاً نياز مردم ما اين نيست. مثلاً در قضيه انتخابات ۹۲، يكمرتبه دوقطبي ديواركشي در خيابان را مطرح كردند.
و اينكه ميخواهند پيادهروها را زنانه مردانه كنند. از اين حرف خندهدارتر سراغ داريد؟ مثلاً كسي مثل آقاي رئيسي كه خانمش يك آدم تحصيلكرده، مدرس دانشگاه، اهل قلم و حضور اجتماعي و سخنراني است، حالا اين آقا ميخواهد بيايد و جامعه را قرنطينه كند و پيادهروها را بگويد آنطرف زنانه بشود، اينطرف مردانه. دروغ به اين بزرگي را با هدف دوقطبيسازي ميگويند، من نميدانم من و شما به عنوان يك كار رسانهاي لازم ا ست به اين آتشي كه آنها روشن كردهاند دامن بزنيم. اتفاقاً يكي از اعتراضات من به صدا و سيما همين است كه يكوقتهائي در زمين ديگران بازي ميكند.
* آقاي نصيري در گفتگوي شبكه 4 و آنتن زنده گفتند ورود حاكميت موجب تضعيف حجاب شده. به نظر ميرسد كه اين نگاه تكبعدي است، نظر شما در این باره چیست؟
حجتالاسلام باقرزاده: به نظرم به آقاي نصيري بايد گفت كه شما داريد در اينجا معلولي به نام گسترش بيحجابي را مطرح ميكنيد. جفائي كه داريد انجام ميدهيد اين است كه داريد اين معلول را به علتي خيالي به نام قانون اجباري بودن حجاب نسبت ميدهيد، در حالي كه معلول اين قانون نيست و اگر هم باشد، در كنارش معلول صد تا عامل ديگر هم هست. ما قبول داريم كه امروز بيحجابي و بدحجابي گسترش پيدا كرده، اما نقش رسانهها، اينترنت، اينستاگرام، تلگرام، واتساپ، رفتارهاي دولت، اجراكنندگان طرحهای بیگانگان در داخل كشور، ماهواره، خود بازار بسيار مهم هستند. امروز يك خانم اگر بخواهد مانتوي مناسبي پيدا كند، نميتواند. خيلي عجيب است.
يعني افراد متدين جامعه ما نميتوانند براي زن و دختر خود مانتوي مناسب شئون زن مسلمان پيدا كنند، ولي اگر يك مانتوي تنگ و بدننما بخواهيد، ميتوانيد برويد سر خيابان و تهيه كنيد. اين يعني عواملي در كشور ما و حتي در بازار و تجارت دارند خطدهي ميكنند. چهل سال از انقلاب گذشته است و ما هنوز در زمينه توليد چادر، يك كشور قوي و تعيينكننده نيستيم. اين واقعاً دردآور نيست؟
بعد بيائيم همه كاسه كوزهها را سر قانون الزام به حجاب بشكنيم. واقعاً قانون الزام به حجاب باعث اين همه به همريختگي در امر حجاب شده است يا فقدان همه عناصر و عواملي كه بايد وجود داشته باشند تا قانون حجاب درست كار كند؟ مثل اين است كه ماشين ما درست راه نرود و شما همه تقصيرها را بيندازيد گردن كاربراتور، در حالي كه چرخ شما درست نيست، گيربكس ماشين خراب است و همه جاي ماشين درست كار نميكند و شما همه تقصيرها را مياندازيد به گردن پمپ بنزين. گيريم كه پمپ هم درست عمل كند، چرخ اتومبيل درست راه نميرود و اهرمهاي ماشين با هم match نيستند. اين يك نامردي است كه بعضيها در حال حاضر... يكي از دلايلي كه حجاب به درستي رعايت نميشود، به خاطر لجبازي مردم با حاكميت و با دولت است.
يعني مردم يك دولت پير فشل را ميبينند كه هفت سال است نه تنها مشكلي را از مردم حل نكرده، روز به روز با بيتدبيريها، بيتوجهيها و با به تمسخر گرفتن واقعيتهاي زندگي مردم، بر مشكلات آنها افزوده است. آن وقت به يك زن بگوئيد حجابت را درست كن. به ريش آدم ميخندد و واقعاً آدم از اين تذكري كه داده خجالت ميكشد، چون ميپرسد تو اگر بلدي با منكرات برخورد كني، چرا با اين رئيسجمهورت برخورد نميكني كه هر كاري دلش ميخواهد ميكند. به خاطر وجود اين دولت و اين رئيسجمهور و برخي از دولتمرداني كه وجودشان نه تنها مفيد نيست كه مضر است، شرمنده مردممان هستيم. بعد شما در اين پازل ناهماهنگ ناموزون كاريكاتوري ميخواهيد حجاب را درست كنيد. درست نميشود، بعد همه تقصيرها را مياندازيد گردن قانون الزام حجاب. ما در كنار قانون الزام حجاب، قانون الزام به ازدواج را داريم. آيا براي اين كار تمهيدات لازم را فراهم كردهايم؟ نميخواهم بگويم تمام كساني كه مشكل حجاب دارند، مشكل دروني دارند، ولي بالاخره فشار جنسي، فشار شهوت قابل انکار نیست.
مثلاً مديريت فضاي مجازي و نقش آن در ترويج بيحجابي. آقاي نصيري چرا به اين نميپردازد كه علت افزايش بيحجابي و بدحجابي گسترش ولنگاري در مديريت فضاي مجازي است. اين فضا اصلاً صاحب ندارد. همين اينستاگرامي كه شما مثال زديد. آيا ما نميتوانيم يك شبكه تصويري و اينستاگرام ملي داشته باشيم كه هم تجارت و كسب و كار ما را رونق بدهد ـ چون خيليها دارند در فضاي اينستاگرام كسب و كار ميكنند و آدمهاي سالمي هستند، ولي در مواقع بيكاري، اينستاگرامگردي هم میکنند كه مفاسد و توقعات زيادي را در خانوادهها و جامعه ايجاد ميكند و نارضايتي مرد از زنش به خاطر گشتن در فضاي مجازي و مشاهده زنان برهنهاي كه آنها را با همسر خودش مقايسه ميكند، پیش میآید. اين تقصير فضاي مجازي است يا تقصير قانون الزام حجاب؟
ما قانون مربوط به ازدواج را رها كرديم، تنها گذاشتيم و حمايت نكرديم و عناصري را كه بايد باعث كارآمدي قانون الزام حجاب بشود، همه را از اين قانون گرفتهايم و ميگوئيم چرا مردم باحجاب نيستند. شما بايد همه اينها را جور كنيد. وقتي كه طرف شكمش گرسنه است و نيازهاي مالي شديد دارد و كسب و كارش پاسخگوي نيازهايش نيست، وقتي جوان بيكار است. وقتي در يك خانواده سه تا پسر بيكار و دو تا دختر فارغالتحصيل مجرد وجود دارند، شما وقتي به او ميگوئيد حجاب را رعايت كن، طرف ما را به شكل كاريكاتور ميبيند. بنابراين آقاي نصيري ميخواهد واقعبينانه برخورد كند، بايد براي ريشهشناسي و علتشناسي علل بيحجابي در جامعه دنبال همه عوامل برود. مسائل اجتماعي تكعاملي نيستند و برخورد تكعاملي با اين مسئله توسط آقاي نصيري واقعاً جاي تعجب دارد. ايشان يك آدم فرهيخته اهل قلم و اهل كتاب است. چطور براي چنين موضوع مهم اجتماعياي، همه تقصيرها را به گردن قانون الزام حجاب مياندازند؟
يعني اگر قانون الزام حجاب در تركيه وجود نداشته باشد، فحشا و منكرات وجود ندارد؟ مقابل مسجد به آن عظمت كاباره به آن عظمت وجود دارد. اين جامعه مطلوب ماست؟ ما به اين دليل نميتوانيم جامعهمان را معنوي كنيم كه قانون الزام حجاب را داريم يا به خاطر اين است كه مكملهايش را نداريم؟ اين مكمل، اجزاي تكميلكننده قانون الزام حجاب هستند كه پازل بزرگي است كه در صورت موجود بودن عوامل آن، در جامعه ايجاد عفاف و حجاب ميكند.
چه بسا لازم باشد كه قانون جامعي را براي عفاف و حجاب تدوين كنيم و يا قوانين كوچكتري را تصويب كنيم تا به قانون جامعي برسيم. اين قانون جامع بايد كلاً اجرا بشود تا به حجاب و عفاف برسيم. اگر هدف اين است، ازدواج بايد درست بشود، مساجد بايد لحاظ بشوند.
به نظر من اگر براي حجاب تبليغ كرده بود و نهادهاي فرهنگي ما پول و بودجه داشتند و به صدا و سيما ميدادند كه حجاب را تبليغ كند، الان وضعيت اجتماع ما اين نبود. يك وقتي ميخنديديم به اينكه پليس بخواهد ما را مجبور كند كه كمربند ايمني را ببنديم. شايد خاطرتان باشد كه اوايل قانون اجباري شدن كمربند ايمني تصويب شد، چگونه واكنش نشان ميداديم. بيست سي سال پيش اصلاً چيزي به نام كمربند ايمني اتومبيل نداشتيم و اوايل اگر كسي ميخواست كمربند ايمني را ببندد، آن را تشريفات بيخودي ميدانستيم.
آنقدر تبليغات جذاب حتي بين بچهها و تحت عنوان هميار پليس كار كرديم كه امروز كسي به خاطر اينكه پليس دارد به خاطر نبستن كمربند ايمني جريمهاش ميكند، شاخ درنميآورد. آنوقت موقعي كه به كسي ميگوئيم حجابت را رعايت كن، چون كار فرهنگي نكردهايم، نميفهمد كه چرا حجاب اينقدر لازم است و ميپرسد نقش حجاب در زندگي و معيشت من چيست؟ اگر كار فرهنگي روي حجاب انجام شود، جامعه به اين درك ميرسد كه حجاب حيات طيبه جامعه را تأمين ميكند. حجاب تضمينكننده عفاف است. همه جامعه ما عفاف را قبول دارند، اما غافلند از اينكه اگر حفاظي به نام حجاب وجود نداشته باشد، عفاف روي هواست. در جامعهاي كه چشمها به صحنههاي مهيج جنسي عادت ميكنند و جامعهاي كه هرزه بار ميآيد، بيبروبرگرد عفافش را از دست ميدهد. ما امروز جامعهاي داريم كه حتي اگر به آدم بدحجاب هم بگوئيد كه تو عفاف نداري، عصباني ميشود و ميگويد اگر حجاب ندارم، عفاف دارم، ولي متوجه نشده كه بدحجابي چگونه دارد ذره ذره عفاف را در جامعه از بين ميبرد.
* آقاي نصيري ادعاي ديگري هم كردند و گفتند كوتاه آمدن حاكميت سر موضوع كاست و ماهواره و... مثل كوتاه آمدن حاكميت در موضوع حجاب است و گفتند همانطور كه در آن موضوع كوتاه آمد، بعد از دادن هزينههاي بسيار در قضيه حجاب هم كوتاه خواهد آمد. نظر شما در این باره چیست؟
حجتالاسلام باقرزاده: تا زماني كه آقاي نصيريها بر آتش عقبنشيني ميدمند، ما به بركات انفاس قدسي امثال ايشان اين را ميپذيريم كه واقعاً نظام در جاهائي نتواند قانون حجاب را درست اجرا كند و اين نهي از منكر اتفاق نيفتد، ولي آقاي نصيري بايد پيش خدا براي خودش جواب درست كند. يادم هست موقعي كه بچه بوديم كارتوني ميدادند به اسم گاليور(Gulliver) كه شخصيتي داشت كه مدام ميگفت، «من ميدانم موفق نميشويم.»
در قضيه كاست و ويدئو، زماني ممنوعيت داشتيم كه ويدئو كلوپ نداشتيم. اوايل كه ويدئو آمده بود، ويدئو مساوي بود با فيلم جنسی. يعني كسي كه ويدئو ميخريد فقط براي ديدن فيلمهاي جنسی ميخريد، چون آن موقع ويدئوكلوپ كه نداشتيم. من تعجب ميكنم كه چرا اينقدر حافظه جامعه ما ضعيف است. زماني كميته با ويدئو برخورد ميكرد كه ما چيزي به نام ويدئوكلوپ نداشتيم. يعني در جامعه محصول نداشتيم. وقتي كه اين زمينه فراهم شد، به تدريج ممنوعيت هم برداشته شد. اگر ما بخواهيم جامعهمان را ايمنسازي كنيم و يك وقتي مثلاً منع ماهواره برداشته شد، يك عدهاي نيايند بگويند ما كه ميگفتيم منع ماهواره را برداريد. الان كه برداشته نشده، ما داريم آسيبهائي را كه جامعه ميبيند، بهعينه ميبينيم. جالب است در شهرهائي كه ماهواره رواج بيشتري دارد، درصد فريبخوردگي زنان و دختران بالاتر است. بنده معتقدم تهران شهر آسيبپذيري است، چون ماهواره در آن زياد است. تحليلهاي آبكي ماهواره، فضاي دروغين، جوسازيهاي ماهوارهاي كاملاً دارد روي مردم و خانوارهاي تهراني تأثير ميگذارد و نتيجهاش را در صندوقهاي رأي ميبينيد.
ممكن است بيست سال ديگر قانون ممنوعيت ماهواره برداشته شود، آن موقع آقاي نصيري بايد بگويد كه حكومت عقبنشيني كرده است؟ ضمن اينكه اگر امروز به خاطر فشارها نميتوانيم جلوي ماهواره را بگيريم، آيا اين دليل بر حقانيت آزادي ماهواره است؟ ما نميبينيم و نميدانيم كه ماهواره دارد چه بلائي سر خانوادههاي ما ميآورد؟ ما نميبينيم و نميدانيم كه گسست نسلي را جز ماهواره و فضاي مجازي چيز ديگري ايجاد نميكند؟ اگر ما نميتوانيم مثلاً اينستاگرام يا ماهواره را ببنديم، اين دليل بر غلط بودن بستن آن است؟ يعني اگر نخواهيم در فضاي تحريم در دنيا هضم يا حذف بشويم، آيا بدين معناست كه نبايد در برابر تحريم مقاومت كنيم؟ يا بايد اقتصاد مقاومتي را اجرا كنيم؟ ما بايد فرهنگمان را هم مقاومتي كنيم. فرهنگ مقاومتي در مقطعي با بگير و ببند درست ميشود، ولي جلوتر كه برويم، ديگر بگير و ببند ضرورتي ندارد. اين به معناي عقبنشيني نيست.
در قضيه حجاب هم اگر دولتمردان، مجلس، قوه قضائيه، قوه مجريه و همه مسئولين دست به دست هم ندهند، ممكن است حاكميت ناچار به عقبنشيني بشود. محال نيست كه عقبنشيني اتفاق بيفتد، اما علتش عدم درست بودن قانون الزام حجاب نيست، بلكه علتش عدم همراهي است. تمام نهادها و افراد، از جمله آقاي نصيري با اين قانون همراهي و براي آن تئوريپردازي نكردهاند، ولی اين، حق را باطل يا باطل را حق نميكند. نميتوانيم بگوئيم چون نتوانستيم، پس حق نبوديم. اگر ما در بعضي از عملياتها در جبهه به خاطر عدم همراهي يك نهاد شكست خورديم، آيا دفاع مقدس زير سئوال ميرود؟ اگر عقبنشيني كرديم، اصل دفاع زير سئوال ميرود؟ نه، ولي بايد بفهميم چه شد كه در فاو عقبنشيني كرديم. دليل اين را بايد به دست بياوريم. يك زماني با قدرت، فاو را گرفتيم و يك زماني با ضعف از دستش داديم. حالا آيا فاو گرفتنمان اشتباه بوده؟ آيا عمليات والفجر ۸ عمليات اشتباهي بوده؟ يا بايد برويم مقصرهاي از دست دادن فاو را پيدا كنيم. در هفته دفاع مقدس هم هستيم...
* اين شبهه مطرح ميشود كه زنان در جامعه ايران در طي سالهاي بعد از انقلاب سركوب شده و به حد اعتلائي كه براي بروز و ظهور اجتماعي لازم بود، نرسيدند و بخشي را به گردن مسئله حجاب مياندازند. به نظر شما اين قضيه چقدر صادق است؟
حجتالاسلام باقرزاده: رابطه حجاب با ارتقاي شخصيت زن اتفاقاً رابطه مثبت است، نه منفي. اين طور نيست كه هر قدر حجاب كمتر بشود، شخصيت زن تعالي بيشتري پيدا ميكند. اگر حضور اجتماعي زن را به خاطر انسان بودنش قبول كنيد، به او اجازه تحصيل، استاد و وكيل و وزير و مديركل و معلم و جراح و نويسنده و شاعر شدن ميدهيد. زماني كه زن را به عنوان يك انسان، خلاق، مبتكر، مخترع و... ديديد ـ چون خصيصههاي انسان همينها و فرقش با حيوانات در همين است كه انسان خلاق و مظهر خلاقيت خداي متعال است ـ اگر زن را به اين عنوان ديديد، امكان ارتقاي اجتماعياش بيشتر است.
ولي اگر زن را كالاي كولسي در خدمت تحريك شهوت مردان ديديد، تمام استعدادهاي اين زن بايد خرج خودنمائي بشود. يعني از نظر تئوريك بين بيحجابي و ارتقاي شخصيت زن رابطه عكس وجود دارد. در جهان هم زندگي انديشمندان، فلاسفه، محققان و مديران ارشد زن را مطالعه كنيد و ببينيد آيا اهل بيبندوباري بودهاند؟ طراز زندگي اينها ابداً طراز زندگي يك زن عياش نيست و صاحب نوعي تقوای متناسب با جامعه خودشان هستند. آدم با شخصيت سياسي نبايد دوست دختر و دوست پسر داشته با شد يا عكس لختي نبايد از او در فضاي مجازي ديده بشود و نبايد رابطه پنهاني داشته باشد. اينها يعني همان بدحجابي و ولنگارياي كه ما در جامعهمان داريم آن را به عنوان عامل ارتقاي زنان مطرح ميكنيم، در حالي كه در همان جوامع غربي هم به عنوان عامل شخصيت زن تلقي ميشوند. بنابراين از نظر تئوريك بين بدحجابي و ارتقاي شخصيت زن رابطه عكس وجود د ارد. ما اگر بخواهيم شخصيت زن ارتقا پيدا كند، بايد زن را از جهت انساني ببينيم تا شخصيت او ربطي به جنسيتش نداشته باشد. اين اختراع، ابتكار، خلاقيت، تحقيق، كتاب، مديريت و... مال يك انسان است. حجاب در واقع «نه» بزرگ يك زن است به چشمهاي هيز و به عشرتطلبي و هرزگي مردان هرزه.
* افرادي هستند كه ميگويند اين نوع نگاه به زن اتفاقاً خاستگاه جنسي دارد.
حجتالاسلام باقرزاده: جذابيت جنسي زن يك واقعيت است و من چه نگاه بكنم چه نگاه نكنم، وجود دارد. هر كسي هم كه اين حرف را ميزند، دارد به خودش دروغ ميگويد و ديگران را شاخدار فرض كرده است. مثلاً طرف يك زن برهنه را بغل كند و بگويد من به خاطر شخصيت انساني او را بغلش كردهام. چنين حرفي از هيچكسي قابل قبول نيست. زن با عرياني خود تبديل به يك كالا ميشود و نميتواند به يك مرد بگويد كه تو نگاه نكن، چون خود آن زن هم ميفهمد كه دارد چه منفعتي را از مرد ميگيرد. يعني ميفهمد چه چيزي را ميگويد نگاه نكن. آن وقت برميگردد و به آن مرد ميگويد اينقدر نگاه جنسي به زنها نداشته باش و در درون خودش دارد به حرف خودش ميخندد. چون هر مردي ميداند كه وقتي به يك زن زيبا با آرايش غليظ نگاه ميكند، با چه منظوري نگاه ميكند.
ما نميگوئيم زن بايد شلخته باشد و نبايد جذاب باشد، اما بايد به عنوان يك شخصيت انساني جذاب باشد. به عنوان يك انسان پاك، آراسته، اتوكشيده، با لباس موقر كه به زن شخصيت بدهد، نه لباسي كه تحريككننده باشد. حجاب نميآيد كه انسان را زشت و غيرقابل رغبت كند.
حجاب رغبت انساني را زياد ميكند. انسان به يك زن باحجاب به عنوان علم و هنر و شخصيت و پرستيژ اجتماعي او رغبت پيدا ميكند، نه به عنوان التذاذ جنسي از فلان قسمت بدن او. اين آن چيزي است كه حجاب را ميسازد و معرفي ميكند. قرآن كريم ميفرمايد زنها با حجاب باشند براي اينكه شناخته بشوند و اذيت نشوند. اگر مردي بخواهد لذت جنسي از زني ببرد، حجاب زن به او ميفهماند كه اين زن مال اين كار نيست. لذا حجاب زن را ميشناساند.
زن با حجاب در بين جوانان هرزه محل شناخته شده است. همه او را ميشناسند كه دختر فلاني و با حجاب و سنگين و رنگين است. صبح ميرود دانشگاه و برميگردد. از ماشينش پياده ميشود و ميرود به خانهاش و ميدانند كه اهل اين حرفها نيست كه برايش پيامك بفرستند و اتفاقي بيفتد. اما كسي كه بدحجاب است و هر روز با يك مانتو و كفش و كيف و رنگ جديدي در انظار ظاهر ميشود، جامعه ميفهمد كه او به خاطر چه چيزي دارد اينقدر هزينه ميكند. ميگويند آدم بايد قلبش پاك و صاف باشد، اما، «از كوره همان برون تراود كه در اوست.» تو داري با تمام وجودت اعلام نياز به ديگرن ميكني. چطور توقع داري كه ديگران احساس نكنند كه تو به نگاهشان نياز داري؟ دختر خانم يا خانمي كه براي بيرون آمدن از خانه كلي هزينه ميكند، هزينه لوازم آرايش و لباسهاي متعدد، چون با يك لباس كه نميشود خودنمائي را محقق كرد و مرتباً بايد لباسش را عوض و بازارگرمي كند. آدمي با اين همه تنوع در لباس، آرايش و مد، از شخصيتش چيزي باقي ميماند؟ يعني اصلاً چنين زني فرصت ميكند كتاب بخواند؟ آدمهاي اهل كتاب و مطالعه و تحصيل و آموختن به ديگران و تخصص هستند، اصلاً فرصت ميكنند براي خودنمائي اين همه هزينه كنند؟ چون خودنمائي و مد تمامي ندارد. امروز چاك فلان جاي مانتو مد ميشود، فردا خط فلان جاي شلوار، پسفردا رنگ فلان براي كفش. امروز set كفش و روسري و... آيا اين همه مشغله براي زن فرصتي باقي ميگذارد كه فرهيخته بشود؟
ما ميفهميم كه نقش جنسيت در نگاه آدمها يك نقش واقعي است. نقش تظاهرات و تجملات در نگاه جنسي به زن يك امر واقعي است. ايمان، دين و علم اين حقيقت واقعي را ميفهمد و داد ميزند و آن وقت به او ميگويند كه تو نگاهت جنسي است. آن كسي كه مخفي ميكند و بعد زير چشمي نگاه ميكند، نگاهش جنسي است، نه كسي كه آژير ميكشد كه اين شيوه، نگاهها را جنسي ميكند، نگاهش جنسيتي نيست، واقعگرايانه است. دين، علم، روانشناسي و جامعهشناسي اصيل اين واقعيت را برملا، كالبدشكافي و براي جامعه بيان ميكند، نگاه سكسي نيست، بلكه نگاه واقعي است. كسي كه ميخواهد اين فرياد زده نشود و اين هشدار داده نشود و اين آژير كشيده نشود، نگاهش جنسی است و دوست دارد همه چيز مخفيانه و طبق نگاه او تنجام شود.
* گفته ميشود جمهوري اسلامي براي زنان محدوديت به وجود آورده است. شما مفصلاً توضيح داديد كه دين تلاش ميكند در ارزيابي شخصيت او، نقش جنسياش كنار گذاشته و بيشتر روي ابعاد ديگر شخصيت او تمركز شود.
حجتالاسلام باقرزاده: مادراني كه فرزندانشان را به جبهه فرستادند. مطمئن باشيد بچهاي كه از دامن يك زن پاك جدا ميشود و به جبهه ميرود، موتور محرك او پاكي نهاد خانواده است و شوهري كه زنش را رها ميكند و به جبهه ميرود، مطمئن است كه همسرش سنگر خانواده را حفظ ميكند و مراقب دختر و پسر اوست. مردي كه مطمئن نباشد كه زنش حريم خانواده را حفظ ميكند و به عفاف زنش مطمئن نباشد، انگيزه حضور جهادي و اجتماعياش كم ميشود. لذا ميبينيد كه در زمان جنگ، زنان ما به خاطر عفاف و پاكدامنيشان در حفظ و تقويت روحيه رزمندگان نقش زيادي داشتند. اگر مردي سه ماه، شش ماه به جبهه ميرفت و گاهي براي مرخصي برميگشت، با زني روبرو ميشد كه سراپاي وجودش فرياد عفاف ميزند و كاملاً مطمئن ميشد كه اين زن در غيبت او كاملا، عفيفانه زندگي ميكند، اگر چنين اطميناني نبود، آيا اين مرد ميتوانست با خيال راحت در جبهه حضور پيدا كند؟
* فراتر از آن، ما در تاريخ انقلاب و دفاع مقدس خانمي مثل خانم دباغ را داريم كه در دوره جنگ فرمانده سپاه همدان بودند.
حجتالاسلام باقرزاده: همينطور است.
يعني به واسطه اسلام و دين منكر نقش مستقيم زنان حتي در جنگ هم نشديم و آن را سركوب نكرديم.
همين چند روز پيش تلويزيون خانمي را نشان ميداد كه در زمان جنگ با توپ و تانك دشمن درگير بوده. در بحث حفظ خرمشهر، زنها در سنگرها از خرمشهر دفاع كردند. جمهوري اسلامي متأسفانه روي آمارهاي ارتقاي شخصيت زن كار نكرده. اينها بايد دائماً جلوي چشم باشند. آمار زنان متخصص، دانشگاهي، اساتيد، مبتكرين، كارآفرينهاي زن كه در بسياري از زمينهها از مردها جلوترند، زنان كارخانهدار، زنان سرمايهگذار در عرصههاي اقتصادي، زنان فعال اقتصادي و سياسي، فرهيختگان زني كه به عنوان نمايندگان مجلس، اعضاي احزاب، كارگزاران احزاب به عنوان وزير، NGOهائي كه توسط زنان اداره ميشوند، همه در سايه جمهوري اسلامي اتفاق افتاده است. در همين قضيه كرونا، حضور زنان چه در توليد ماسك، چه كمك به پرستاران در بيمارستان، كادرهاي درماني و پرستاري، شاهدي جدي بر حضور زنان بر بالين بيماراني است كه بيماري واگيردار خطرناك دارند. آمار زنان موفق در جمهوري اسلامي محيرالعقول است.
نظر کاربران
همه چیز تو ایران زوریه