کلنل علینقی وزیری، معمار موسیقی معاصر ایران
او را شاید بتوان مؤثرترین هنرمند درزمینه موسیقی معاصر ایران دانست.
روزنامه همدلی: او را شاید بتوان مؤثرترین هنرمند درزمینه موسیقی معاصر ایران دانست. سری و کرن دو علامت عرضی از ابداعات او است که برای نتنویسی موسیقی ایرانی به کار میآید.
اعتدال مساوی در موسیقی ایرانی هم ازجمله ابداعات کلنل علینقی وزیری است. در این روش هر اکتاو به ۲۴ ربع پرده تقسیم میشود و امکان ایجاد هارمونی در موسیقی ایرانی را فراهم میکند.
او اولین کسی بود که از شیوه نتنویسی برای مکتوب کردن موسیقی ایرانی استفاده کرد؛ کتاب دستور تار به این شیوه نوشته شده بود. علینقی وزیری نوازنده، آهنگساز و مؤلف کتاب درزمینه موسیقی نهم مهرماه ۱۲۶۵ در تهران به دنیا آمد.
پدرش موسیخان وزیری معروف به موسیخان میرپنج نظامی و سرتیپ قزاقخانه بود و چهارده سالش بود که به همراه موسیخان که آن روزها به ریاست قشون استرآباد رسیده بود، به گرگان رفت. به گفته برخی او استعدادش درزمینه موسیقی را از خانواده مادرش به ارث برده بود.
بیبی خانم تنبک مینواخت و برادرش نوازنده تار بود. علینقی در گرگان نواختن شیپور را از شیپورچیهای قشون یاد گرفت. همین ماجرا هم باعث شد در همان سن وارد ارتش شود هرچند باوجود پیشنهادی که برای شیپورچی قشون شدن داشت، به کمک پدرش وارد مدرسه نظام شد. از پانزدهسالگی فراگیری نوازندگی ساز تار در نزد داییاش را آغاز کرد. او تا ۲۰ سالگی در ارتش ماند اما در راه بازگشت از شیراز به تهران وقتی خبر به توپ بستن مجلس را شنید، به اصفهان رفت و چند سالی از نظامیگری کناره گرفت و بیشتر به موسیقی پرداخت.
آغاز قصه نتنویسی در ایران
با بازگشت از سفر فراگیری نتنویسی را آغاز کرد و به این منظور به محضر یاورآقاخان رفت. در این دوره وزیری نوازندگی ویلن و نتنویسی موسیقی غربی را هم فراگرفت. او در مدتی کوتاه در نوازندگی سازهای کمانچه و سنتور هم حرفهای شد. بعدازآن از پرژفروا که آموزگار مدرسه سنلویی تهران بود، تئوری موسیقی و هارمونی را یاد گرفت. پسازآن هم نزد سلیمانخان ارمنی که یکی از شاگردان موسیو لومر بود، رفت تا آموختههایش تکمیل شود. سلیمانخان به او توصیه کرد نوازندگی پیانو را هم آغاز کند تا با مفاهیمی همچون آکورد و مدولاسیون آشنایی کامل پیدا کند.
در سیسالگی به مأموریتی فرستاده شد اما به خاطر اندیشههای مشروطهخواهانه با فرمانده قشون که تبار روس داشت، درگیر شد و برای فرار از محاکمه نظامی مدتی مخفیانه زندگی کرد. در سال ۱۲۸۸ به او درجه کلنلی معادل درجه سرهنگی داده شد، اما قوام که بهعنوان وزیر جنگ منصوب شد دستور داد درجه همه فرماندهان را بگیرند و بهشرط قبولی در آزمونی دوباره درجه به آنها اعطا شود. وزیری اما در این آزمون مردود شد و سه درجه تنزل گرفت و سلطان شد (معادل سروانی).
وزیری برای همیشه سرهنگ ماند
دوستانش اما او را همچنان کلنل صدا میزدند و این لقب روی او ماند. در آن دوران مورگان شوستر بهعنوان کارشناس مالی در ایران مشغول بهکار بود اما دو دولت روسیه و انگلیس منافع خودشان را با حضور او در تضاد میدیدند. بعد از تهدید ایران از دولت روسیه، شوستر مجبور به ترک ایران شد و کلنل که از این اوضاعواحوال ناراحت بود، دچار دلزدگی شد.
همین دلزدگی باعث شد تا او از سال ۱۲۹۰ از ارتش کنارهگیری کند. کلنل در طول این دوران چند کتاب درزمینه موسیقی نوشت. تصمیم گرفته بود تا ردیف موسیقی ایرانی را مکتوب کند بنابراین نزد آقاحسینقلی رفت.
به توصیه او نزد برادرش میرزاعبدالله رفت و یک سالونیم زمان لازم داشت تا ردیف میرزاعبدالله را به نت تبدیل کند. بعدازآن نزد آقاحسینقلی بازگشت تا ردیف او را هم مکتوب کند اما بعد از نوشتن سه دستگاه شور وسط دسته، ماهور و همایون، به خاطر خلقوخو و بیحوصلگی آقاحسینقلی ادامه کار را رها کرد.
کلنل در همین دوره نوشتن کتاب دستور تار را شروع کرد هرچند این کتاب در سال ۱۳۰۱ یعنی وقتی او در برلین بود، منتشر شد. او به سال ۱۲۹۲ دوباره به ارتش بازگشت منتها در بیرجند ساکن شد. وزیری به همراه خانواده به مدت دو سال آنجا سکونت کرد. وزیری بعدازاین مدت به همراه شوکتالملک حاکم قائنات که به پایتخت احضار شده بود، به تهران رفت دیگر به بیرجند برنگشت و همانجا بود که برای همیشه از حضور در ارتش کناره گرفت. به نظر میرسد وزیری به سال ۱۲۹۷ به اروپا سفر کرده باشد.
تحصیل موسیقی در فرنگ، تأسیس هنرستان موسیقی در ایران
صمصامالملک سیاستمدار معروف که بعدها به وزارت کشاورزی هم رسید، در این سفر همراه او بود و هزینههای تحصیل وزیری درزمینه موسیقی در آنجا را پرداخت کرد.
وزیری در ابتدا به مدرسه عالی موسیقی در پاریس رفت، اما چون سن و سالش از همه بیشتر بود بهعنوان مستمع آزاد در کلاسها شرکت میکرد. هارمونی و کنترپوان را آنجا تعلیم دید و دورههایی هم درزمینه ویلن، پیانو و آواز طی کرد. سه سال در فرانسه ماند و پسازآن راهی آلمان شد.
وزیری توانست در مدرسه عالی موسیقی برلین پذیرفته بشود. او در آنجا آهنگسازی و آموزش موسیقی را فراگرفت. تا سال ۱۳۰۲ در آلمان بود و بعدازآن راهی ایران شد. او در همان سال مدرسه عالی موسیقی را در ایران راهاندازی کرد. وزیری در این مدرسه مباحث نظری موسیقی ایرانی و غربی را هم آموزش میداد. اسماعیل مهرتاش، مهدی برکشلی، حسین گلگلاب، عبدالعلی وزیری و حسین سنجری اولین شاگردان این مدرسه بودند. در سال۱۳۰۷ ریاست مدرسه موزیک که پیشازاین محلی برای آموزش موسیقی نظامی بود، به وزیری سپرده شد و آنجا به محلی برای آموزش موسیقی به همه تبدیل شد.
از شام دربار تا چند ماه بعد از انقلاب
ماجرای اجرا نکردن موسیقی هنگام شام در دربار رضاشاه در سال ۱۳۱۲ پیش آمد و باعث شد وزیری خانهنشین شود. او در این دوره به تحقیق و مطالعه درزمینه موسیقی پرداخت و کتابهایی هم در این زمینه نوشت. همان سال رسالهای درباره ربع پرده نوشت که باعث شد صلاحیتش را برای تدریس در دانشگاه تأیید کنند و از همان زمان تدریس در دانشسرای عالی را آغاز کند.
در دوره محمدرضاشاه به ریاست اداره کل موسیقی کشور منصوب شد و مدیریت بخش موسیقی رادیو را هم بر عهده گرفت. وزیری پیشازاین دوباره مدیریت مدرسه عالی موسیقی را هم عهدهدار شده بود و موسیقی ایرانی و نوازندگی سازهای این موسیقی را که از برنامه هنرستان حذف شده بود، بازگرداند.
وزیری با ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ شروع به ساخت یک سمفونی با نام نفت کرد که با تار آهنگسازی شده بود. او تا سال ۱۳۴۲ رئیس موسیقی رادیو بود و سال ۱۳۴۴ هم از دانشگاه بازنشسته شد. وزیری در ماههای ابتدای انقلاب اسلامی هم زنده بود، اما عمرش به رونق گرفتن دوباره موسیقی ایرانی کفاف نداد. کلنل علینقی وزیری ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ وقتی ۹۲ سال سن داشت، در تهران از دنیا رفت.
یادداشت تودلی مطلب یک؛ از دخترک ژولیده تا بندباز
میلاد کیایی-آهنگساز و نوازنده پیشکسوت سنتور| در سالهای جوانیام بهدفعات این سعادت را داشتم که کلنل علینقی وزیری را از نزدیک ببینم. در آن ایام مسئول اجرایی روابط فرهنگی هنری کاخهای جوانان بودم.
ایشان البته در آن روزها در دوران کهولت به سر میبرد. همانطور که میدانید موسیقی ملی ایران بعد از ایشان دچار تحول عظیمی شد و به دستاوردهایی رسید که همیشه در تاریخ خواهد ماند. یکی از مهمترین اقدامات کلنل، تأسیس اولین هنرستان موسیقی در ایران بود.
کافی است تصور کنید که پایتخت کشور ما تا قبل از ایشان هنرستان موسیقی نداشت و این هنر به شیوه مکتبی پیش میرفت. در آن روزگار عدهای از هنرجویان موسیقی در مکتبهایی دور هم مینشستند و استادی هم مثلاً با تارش به شیوه شفاهی و سینهبهسینه به آنها آموزش میداد.
در آن دوران اغلب استادان، نت نمیدانستند و همین شیوه شفاهی چهبسا باعث میشد بسیاری از گوشههای زیبای موسیقی ملی ایران به فراموشی سپرده شود.
این مرد بزرگ با آن اندیشه والایی که (شاید یک قرن از زمانه خوش فراتر بود)، داشت، مدیریت منحصربهفردش در حوزه موسیقی و توانمندیاش در تربیت شاگردان برجسته تأثیری بر موسیقی ایران گذاشت که هیچوقت از تاریخ این هنر پاک نخواهد شد. دو استاد بزرگ تاریخ موسیقی ایران یعنی ابوالحسن صبا و روحالله خالقی از دستپروردههای این مرد بزرگ بودند.
ایشان سرهنگ دوره رضاشاهی بود و به دلیل شغلش محدودیتهایی درزمینه موسیقی داشت به همین دلیل بعد از بازنشستگی توانست نقش پررنگی را درزمینه اشاعه موسیقی ملی ایفا کند. در موسیقی ایران پیش از ایشان هم ربع پرده وجود داشت اما نامگذاری و علامتگذاری این ربع پردهها از سوی کلنل علینقی وزیری انجام شد.
دخترک ژولیده، بداههسرایی چهارگاه، ردیف علی دشتی، حاضر باش، بندباز، بداههسرایی ماهور، گفتار و تصنیف ماهور ازجمله قطعات زیبایی است که ایشان برای تار نواخت که واقعاً از زمانه خودشان فراتر بودند. تا قبل از کلنل وزیری فقط نوازندگانی که در ارتش بودند از نتاسیون برای اجرای موسیقی استفاده میکردند تا بتوانند به ارکستر ارتش سامان بدهند اما اولین کسی که موسیقی ملی ما را بر اساس نت اجرا کرد و البته آموزش داد، کلنل وزیری بود.
برای همه ایرانیان مایه افتخار است که چنین مرد بزرگی روزگاری در میان ما زندگی کرده و تأثیر خدماتش تا امروز هم باقی مانده است. من تقریباً هفت یا هشت ساعت از سخنرانیهای کلنل را هم روی نوار ریل در خانه دارم. به گمانم در انباری هم روزنامههای زمان پدرم را که به حدود 15سال قبل از تولد خودم بازمیگردد، داشته باشم.
در یکی از این روزنامهها کاریکاتوری ترسیم شده که در آن کلنل وزیری تبر به دست گرفته و دارد تار، سهتار و سنتور را خرد میکند. در آن دوره تنگنظرانی حضور داشتند که با نت مخالفت میکردند و معتقد بودند نت، موسیقی ما را از بین میبرد. همین تنگنظران باعث شدند آسیبی جدی به کلنل علینقی وزیری وارد شود. در کتاب خاطرات کلنل وزیری به خاطرهای جالب اشاره شده است.
ظاهراً رضاشاه در آن زمان میهمانانی خارجی داشته است. بنابراین بهوسیله عوامل دربار دستور میدهد به کلنل خبر دهند برای این میهمانان در مراسمی به همراه گروهش موسیقی اجرا کند. منتها همان عوامل تنگنظر میگویند آن اجرا باید در زمان صرف شام انجام بشود. شما اینکه تعدادی سیاستمدار خارجی در حال خوردن شام هستند و کلنل و نوازندگان همراهش را که هنگام شام خوردن آنها باید برایشان ساز بنوازند، تصور کنید.
این وضع واقعاً به شخصی همچون کلنل بیاحترامی و توهین بزرگی است. کلنل وزیری این دعوت را با کمال میل پذیرفت، منتها گفت یا قبل از شام یا بعد از شام اجرا میکنیم. همان تنگنظران نزد رضاشاه میروند و میگویند کلنل وزیری گفته ما سر شام اجرا نمیکنیم و توضیح نمیدهند که از نگاه کلنل برای حفظ شأن و جایگاه موسیقی مملکتمان منطقیتر این است که یا قبل یا بعد از شام اجرا کنیم تا شنوندگان بهدقت به موسیقی مملکتمان گوش دهند و این اجرا جنبه سرگرمی پیدا نکند.
همین اتفاق باعث میشود، کلنل بهشدت مورد غضب رضاشاه قرار بگیرد و از آن زمان به بعد خیلی منزوی شود. هرچند این تنگنظران بعدازآن هم تلاش کردند تا تأثیر کلنل بر موسیقی ملی ایران را کمرنگ جلوه دهند اما هیچگاه نتوانستند در رسیدن به این هدف موفق شوند. متأسفانه این بیمهری در دوره کنونی هم همچنان ادامه دارد.
امروز برخی از خیابانهای ما در شهرهای مختلف ایران نامهای عجیبوغریبی دارند اما خبری از اسم بزرگانی همچون کلنل وزیری، روحالله خالقی، ابوالحسن صبا و بسیاری دیگر از نامداران عرصه فرهنگ و هنر بر خیابانها و کوچهها نیست. خدا کند روزی برسد که بزرگراهها و خیابانها و کوچههای سرزمینمان به نام این بزرگان مزین شوند.
ارسال نظر