لاریجانی، ناطق ۷۶ میشود؟
اصلاحطلبان در شرایط کنونی که مدت زیادی تا انتخابات ریاستجمهوری سال آینده باقی نمانده است، میکوشند به راهبردی واحد برسند تا شرایطی مانند آنچه در انتخابات مجلس رخ داد، بهوجود نیاید. توافق عموم اصلاحطلبان بر رد سیاست ائتلافی در انتخابات ۱۴۰۰ است و احتمالا علی لاریجانی.
برترینها: اصلاحطلبان در شرایط کنونی که مدت زیادی تا انتخابات ریاستجمهوری سال آینده باقی نمانده است، میکوشند به راهبردی واحد برسند تا شرایطی مانند آنچه در انتخابات مجلس رخ داد، بهوجود نیاید. توافق عموم اصلاحطلبان بر رد سیاست ائتلافی در انتخابات ۱۴۰۰ است و احتمالا علی لاریجانی.
سیاست ائتلاف یا اصرار بر هویت اصلاحطلبی، دوگانهای است که از سال ۹۲ تاکنون بهطور جدی در عالم سیاست مطرح شده است. سال ۹۲ اصلاحطلبان برای برونرفت از فضای بسته سیاسی بعد از انتخابات سال ۸۸، کوشیدند با حمایت از یک شخصیت اصولگرا و البته میانهرو، باز به صحنه رسمی سیاست ایران بازگردند؛ هرچند نه بهطور کامل و صرفا با قناعت به تأثیرگذاری در نتیجه انتخابات.
لاریجانی نامزد اصلاحات میشود؟
این سیاست در دو مقطع مهم دیگر، یعنی در انتخابات مجلس دهم در سال 94 و در انتخاب مجدد حسن روحانی در سال 96 نیز تکرار شد که در هرکدام از این مقاطع، اصلاحطلبان با حمایت صریح سیدمحمد خاتمی توانستند خواسته خود را به کرسی بنشانند و اصولگرایان رادیکال را مغلوب خود کنند؛
اما هرچه پیش رفت، فعلوانفعالات سیاسی و اجرائی، مردم و سپس اصلاحطلبان منتقد دولت را به این نتیجه رساند که دیگر نباید با گزینههای بینابینی وارد عرصه شد؛ زیرا ممکن است شخصیت اصولگرای میانهرو مطالبات اصلاحطلبانه را پیگیری نکند -امری که بهویژه در دور دوم ریاستجمهوری روحانی رخ داد- یا حتی ممکن است افرادی که به واسطه حمایت اصلاحطلبان پیروز انتخابات شدهاند، بعد از کسب منفعت سیاسی، خود را از اصلاحطلبان جدا کنند و به پایگاه اصلی خود یعنی اصولگرا ملحق شوند (امری که پس از انتخابات مجلس دهم در فراکسیون امید به وقوع پیوست).
در مسیر نفی سیاست ائتلافی، برخی اصلاحطلبان زودتر و برخی دیرتر به این نتیجه رسیدند که اصرار بر هویت اصلاحطلبی حتی اگر نتیجهاش ردصلاحیت باشد، دستکم برای اعتبار سیاسی جبهه اصلاحات بهتر است و نباید به هر قیمتی به کسب پیروزی اندیشید.
برای مثال، محمدرضا تاجیک یکی از آنها بود که بهصراحت خط خود را با مقولهای به نام ائتلاف روشن کرد گفت: «بارها گفتهام که آن ائتلاف تاریخی با آن سازوکار در آن شرایط با این جریان (اعتدال و توسعه) به نام عقلانیت سیاسی، هرچه بود، نه عقلانی بود و نه سیاسی (به معنای دقیق کلمه). طنز تاریخ امروز ما این است.
همانهایی که دیروز به نام اصلاحطلبی چک سفید بدون امضا به این جریان دادند، امروز ناقد، نافی و عدوی آن شدهاند و همانهایی که با این اقدام نعش این مقتول عزیز (اصلاحطلبی) را روی دستان ما گذاشتهاند، زیر تابوت آن زار میگریند و خاک بر سر میکنند. همانهایی که جریان رشید اصلاحطلبی را کشتند، در خاک کردند و روی خاکش گل و ریاحین کاشتند، یا به بیان شیرین فارسی ور نم نهادند، امروز بر مزارش جمع شدهاند و نوحهسرایی میکنند».
یا محمدرضا عارف پیش از انتخابات مجلس یازدهم در گفتوگو با خبرگزاری «ایرنا» گفته بود: «در انتخابات مجلس دهم، راهبرد جریان اصلاحات راهبردی ائتلافی بود و این راهبرد به گفتمان اصلاحات هم ضربههایی زد؛ به همین دلیل در انتخابات مجلس یازدهم باید با لیست اصلاحطلبانه به میدان بیاییم».
یا ابراهیم اصغرزاده در سال ۹۸ در گفتوگو با خبرگزاری «مهر» با ذکر اینکه ائتلاف اصلاحطلبان با روحانی از سر ناچاری بود، گفته بود: «در عرصه انتخابات، بخشی از حکومت سعی میکند فشار را بر اصلاحطلبان بهقدری بیشتر کند تا با همین دستفرمان دست به انتخاب بین بد و بدتر و ائتلاف با بدتر از وضع موجود بزنند و دائم عقبنشینی کنند. در نهایت ما را به جایی میرسانند که بنشینیم با پایداریچیهای مهربانتر در برابر پایداریچیهای نامهربان ائتلاف کنیم! این یعنی خودکشی از ترس مرگ. این زیرکی جریان حاکم است».
در کنار چنین مواضع صریحی، حزب کارگزاران سازندگی در تمام این ایام سعی میکرد در وهله نخست نتیجه ائتلاف با حسن روحانی را سراسر بد نبیند و در وهله دوم بگوید اگر قرار باشد اصلاحطلبان از صحنه سیاست کنار گذاشته شوند، هنوز هم میتوان با حمایت از یک نامزد اصولگرای میانهرو، بازی اصولگرایان رادیکال را برهم زد و مانع استمرار تندروی در کشور شد.
هرچند این تحلیل منطقی به نظر میرسد -کمااینکه در سال ۹۲ نیز با وجود اکثریت اصلاحطلبان منطقی بود- اما بهزعم باورمندان اصرار بر هویت اصلاحطلبی، چنین سیاستی دستکم در شرایطی که بخش مهمی از جامعه ناکامیهای دولت را پای اصلاحطلبان مینویسند، جواب نمیدهد.
برای مثال، غلامحسین کرباسچی پیش از انتخابات مجلس گفته بود: «عقل جمعی و عملکرد مجموعه اصلاحطلبان نشان داده است که بر اساس مصالح نه شعارهای سیاسی عمل کردهاند و در این انتخابات هم اگر احساس کنند که با هرکسی که ائتلاف کنند به نفع کشور است و از ورود نیروهای افراطی -که بهجز بحثهای سیاسی و شعارها کارنامه دیگری ندارند- جلوگیری میکند، من فکر نمیکنم اصلاحطلبان از ائتلاف و اعتدال که به نفع کشور و خودشان است، دست بردارند».
چنین موضعی بعد از انتخابات مجلس و رأینیاوردن لیست کارگزاران همچنان از سوی نیروهایی مانند محمد عطریانفر تکرار شد. هرچند هیچگاه اعضای حزب کارگزاران درباره ائتلاف با شخص لاریجانی سخن نگفتند، اما با توجه به باور ائتلاف در میان برخی از اعضای این حزب، به نظر میرسید اگر قرار باشد در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 ائتلافی در کار باشد، محتملترین گزینه علی لاریجانی است تا آنکه چند روز پیش، حسین مرعشی، سخنگوی این حزب، در گفتوگو با «شرق» خط بطلانی بر حمایت کارگزاران از لاریجانی کشید و گفت: «حزب کارگزاران تاکنون هیچ دیداری با آقای لاریجانی نداشته است و اصلا معلوم نیست که خود او بخواهد به عرصه انتخابات وارد شود یا خیر.
کارگزاران اکنون چهار نامزد حزبی دارد و نیازی ندارد از آقای لاریجانی حمایت کند. ضمن احترامی که برای آقای لاریجانی قائلیم، اما در حزب کارگزاران کوچکترین بحثی درباره حمایت از او در انتخابات ریاستجمهوری سال آینده نداشتهایم. حزب کارگزاران که بیشترین ظرفیت را برای معرفی نامزد دارد، حتما از یک نامزد غیرحزبی و حتی غیرجبههای حمایت نمیکند».
با این سخنان به نظر رسید که بخشی از اعضای کارگزاران مانند دیگر اصلاحطلبان قائل به ادامهندادن سیاست ائتلافی هستند و برخی دیگر از آنها همچنان بر استمرار ائتلاف تأکید میکنند.
تا آنکه روز گذشته محمد عطریانفر که تا پیش از این درباره رد ائتلاف سخنی نگفته بود، متعاقب سخنان مرعشی در گفتوگویی با خبرگزاری «ایلنا» گفت: «آقای لاریجانی از منظر تاریخی متعلق به جریان اصولگرایی است، اما حداقل از سال ۸۴ تا به امروز، رفتار، منش و نوع سیاستورزی ایشان شباهتهای زیادی به رویکردهای اصلاحطلبانه داشته و تجربه سه دوره مجلس ایشان نیز نوعی رضایتمندی را از سوی اصلاحطلبان در کنار خود دارد.
بنابراین عطف عنایت به امثال آقای لاریجانی، زمانی میتواند مطرح باشد که اصلاحطلبان از ارائه نیروی متحد و مشترک میان احزاب متبوع خود دچار امتناع یا محرومیت شوند. چهبسا در شرایط انقباضی و صعوبت برای اصلاحات در سال ۱۴۰۰ هم واقعهای مشابه آنچه در سال ۹۲ رخ داد، رقم بخورد.
در آن شرایط از میان گزینههای موجود ممکن است گزینههایی مثل لاریجانی که از چهرههای معقول اصولگرایی است، مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد، اما اصلاحات در این شرایط تأکید بر یک رقابت تمامعیار بین یک نیروی متصل به جبهه اصلاحات با یک شخصیت معقول از اصولگرایان دارد... اصلاحات علاقهمند است آقای لاریجانی رقیب شریف عرصه رقابت شرافتمندانه با نماینده منتخب و نامزد برگزیده جبهه اصلاحات باشد. در این حالت، زیباترین رقابت رخ خواهد داد که مشابه تاریخی آن را در سال ۷۶ بین آقای ناطقنوری و آقای خاتمی دیدیم و تجربه کاملا گویا و روشنگری بود».
در حقیقت سخنان عطریانفر را میتوان نوعی تأیید مشروط مواضع پیشین که مبتنی بر ادامه سیاست ائتلافی بود، قلمداد کرد؛ بهنحویکه اگر شرایط برای اصلاحات ایجاب کند، برای مثال نامزد یا نامزدهای اصلاحطلبان ردصلاحیت شوند، به سمت ائتلاف میروند. بااینحال، عطریانفر در عین حال سعی کرده است خود را نزدیک به نظرات مرعشی کند و بگوید که تمایل اصلاحطلبان حمایت از نامزد جناحی است و میخواهند لاریجانی یک رقیب شریف باشد تا یک نیروی مورد حمایت اصلاحطلبان.
با چنین تغییر و تحولاتی در مواضع نیروهای کارگزاران، به نظر میرسد هرچه در جبهه اصولگرایی انشقاقهای درونی بیشتر میشود، اصلاحطلبان به سمت وحدت نظری و عملی حرکت میکنند و دستکم تا اینجای کار و پیش از تشکیل سازوکار انتخاباتی، به یک وحدت رأی درباره چگونگی ورود کلی و نه مصداقی به انتخابات دست یافتهاند و آن حمایت از نامزد کاملا اصلاحطلب است. بنابراین از این پس میتوان گفت علی لاریجانی نه یک ظرفیت بالقوه اصلاحطلبان بلکه یک رقیب است؛ ولو رقیبی شریف و به گفته محمد عطریانفر، ناطقِنوری اصلاحطلبان باشد.
لاریجانی کاندیدای اصلاح طلبان میشود؟
صوفی: مسلما اجماعی بر سر لاریجانی شکل نخواهد گرفت
علی صوفی در تحلیل آنچه اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰ میتوانند انجام دهند، به «تسنیم» گفت: «ممکن است در این روزها شخصی از سوی یکی از احزاب بهعنوان گزینهای مطلوب و بالقوه برای ریاستجمهوری مطرح باشد یا حتی شخصی مستقلا اعلام کند قصد شرکت در رقابتهای انتخاباتی را دارد، ولی همانطور که عرض کردم در شرایط فعلی نمیتوان گزینههای کاندیداتوری را اعلام کرد.
واقعیت این است که دیگر اصلاحطلبان آن مقبولیت سابق را در میان مردم ندارند. بنابراین لازم است درصورتیکه جریان اصلاحات به این جمعبندی رسید که در انتخابات آتی از کاندیدایی اعلام حمایت کند، این شخص یک چهره اصلاحطلب شناسنامهدار و توانمند باشند؛ چراکه دیگر آن زمان گذشته که مردم با استناد به وعده اصلاحطلبان و حمایت آنها از یک شخص پای صندوقها حاضر شوند و به آن شخص رأی بدهند. بنابراین هم مردم و هم اصلاحطلبان از راهبرد شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی عبور کردهاند... .
بنده بهطور قاطع میگویم که مسلما اجماعی بر سر حمایت از آقای لاریجانی برای انتخابات ۱۴۰۰ شکل نخواهد گرفت... . اصلاحطلبان تنها در صورتی شانس پیروزی در انتخابات را دارند که مشارکت حداکثری در انتخابات میسر شود. در غیر این صورت همانطور که مردم امروز علاقهای به آقای روحانی ندارند، اگر یکشبه روحانی نیز از سوی اصلاحطلبان معرفی شود، نمیتوان امیدوار بود که مردم رغبتی به او نشان دهند و دیگر افکار عمومی چنین ریسکی را نخواهند کرد».
شرط احتمالی علی لاریجانی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰
علی لاریجانی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ برای دو طیف سیاسی کشور چند شرط گذاشته است.
انتخابات ۱۴۰۰ هنوز از گرد راه نرسیده بازار پچ پچها و شایعات را هم گرم کرده است؛ برای مثال از مدتها قبل صحبت از کاندیداتوری علی لاریجانی در این انتخابات مطرح شد و اگرچه لاریجانی در آذر ماه سال پیش آب پاکی را روی دست این اظهارات ریخت و گفت «تکلیف را روشن کنم که من برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ برنامهای ندارم» اما کماکان این شایعات ادامه داشت تا جایی که علی مطهری که نسبت خانوادگی با علی لاریجانی دارد، چند ماه پیش گفته بود که «هرچند آقای لاریجانی صراحتا نمیگوید که کاندیدای ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ است، اما این احتمال را رد نمیکند».
شایعاتی که کمی رنگ حقیقت به خود گرفت
سید حسین نقویحسینی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم هم پیشتر خبر داده بود که حضور لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰ قطعی بوده و ستادهایش را هم فعال کرده است، نقوی حسینی حتی گفته بود ساختمانی به عنوان ستاد انتخاباتی برای فعالیتهای او در نظر گرفته شده است. آقای لاریجانی ارادهاش بر این است که در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای ریاستجمهوری شود، یک چیز قطعی است.
روزنامه صبح نو نوشته بود که علی لاریجانی برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ برخی شرطها را مطرح کرده است. آن طور که این روزنامه نوشته، شرط اصلی علی لاریجانی علاوه بر حمایت اصلاح طلبان، نامزدی او از جانب راست سنتی است به نحوی که فقط نامزد اصلاح طلبان نباشد و مانند حسن روحانی از حمایت برخی راست گرایان هم برخوردار باشد. لاریجانی از اینکه فقط از جانب اصلاح طلبان حمایت شود راضی نیست و معتقد است اجماع بر او به عنوان گزینه ائتلافی شامل میانه روهای جناح راست و چپ به نفع آینده سیاسی اوست و به نوعی شرط حضور او در انتخابات است.
تا اینجای ماجرا معلوم شد که علی لاریجانی تقریبا تصمیم خود را برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری گرفته و حال تنها موضوعی که در حال چانه زنی برای آن است کاندیدای کدام جناح بودن اوست.
لاریجانی با حمایت کدام طیف وارد انتخابات میشود؟
علی لاریجانی را شاید بتوان جزء معدود چهرههای سیاسی دانست که سابقه قرار گرفتن در لیست هر دو جناح را داشته است، برای مثال در انتخابات ۸۴ ریاست جمهوری و ۸۶ مجلس شورای اسلامی با حمایت اصولگرایان و در سال ۹۴ با حمایت اصلاح طلبان در این انتخاباتها شرکت کرد و حال این جریانهای سیاسی هستند که باید تصمیم بگیرند که او را به عنوان کاندیدای خود در انتخابات آتی معرفی کنند یا خیر.
نظر کاربران
خودت بیشتر از این ضایع نکن
هر کسی این خیانتکار رد صلاحیت نکنه یعنی باز به ملت خیانت کرده این برادران همیشه حل مردم رو بد کردن بابا بسه در هر وعده مگه از یک بشقاب بیشتر میخوری .
برید
توخونهانتون
مردم ومملکت
نابود
کردین