استراتژی «درگیر نشدن»؛ پاشنه آشیل بایدن
تغییر در فاصله آرای بایدن و ترامپ بعد از برگزاری کنوانسیونهای ملی دو حزب نشان داد که هنوز آرای مردد (که در رقابتهای نزدیک سرنوشت انتخابات را تعیین میکنند) به یک تصمیم قطعی درباره حمایت از بایدن یا ترامپ نرسیدهاند و حجم و شدت تبلیغات منفی و مثبت کمپینها میتواند رای آنها را تغییر دهد.
دیدارنیوز: تغییر در فاصله آرای بایدن و ترامپ بعد از برگزاری کنوانسیونهای ملی دو حزب نشان داد که هنوز آرای مردد (که در رقابتهای نزدیک سرنوشت انتخابات را تعیین میکنند) به یک تصمیم قطعی درباره حمایت از بایدن یا ترامپ نرسیدهاند و حجم و شدت تبلیغات منفی و مثبت کمپینها میتواند رای آنها را تغییر دهد.
این اتفاق از نظر محاسبات کمپین غیرمنتظره نیست. آرای مردد جهتگیری سیاسی محکم یا ایدئولوژیک ندارند که از سه ماه قبل از روز رایگیری تصمیم قطعی بگیرند به فلان نامزد رای دهند؛ لذا تصمیم آنها میتواند تغییر کند و نامزدی در این امر (یعنی تغییر دادن آرای مرددها) موفقتر است که از پول و امکانات و به تعبیری کمپین قوی تری برخوردار باشد.
در حالی که حامیان بایدن تصور میکردند با معرفی کاملا هریس بعنوان نامزد معاون رئیس جمهور و برگزاری کنوانسیون ملی دموکراتها فاصله محبوبیت بایدن از ترامپ بازهم بیشتر شود در عمل این اتفاق نیافتاد و این فاصله کمتر شد. این اتفاق را چگونه میتوان تفسیر کرد؟
نکته اول و بسیار مهم این است که نظرسنجیها نشان میدهند قریب هفتاد درصد سبد رای بایدن را آرای منفی یا سلبی تشکیل میدهند. یعنی کسانی که میخواهند به بایدن رای دهند به این دلیل که نمیخواهند ترامپ رئیس جهمور شود. یعنی فقط سی درصد کسانی که به بایدن رای میدهند به خاطر جذابیت و توانایی و شایستگی شخصی بایدن به او رای میدهند.
این امر گویای یک ضعف بزرگ در طراحی کمپین انتخاباتی بایدن است به این معنا که میان کمپین منفی و مثبت یا ارای سلبی و ایجابی او توازن یا نسبت قابل قبولی وجود ندارد. کمپین منفی یا به عبارت سادهتر تخریب و حمله باعث ریزش آرای رقیب میشود، اما این آرای ریزش شده از سبد رای رقیب الزاما به سبد رای تخریب کننده وارد نمیشود بلکه ممکن است به سبد رای نامزد دیگری برود (در آمریکا نامزد سوم) یا اساساً در انتخابات شرکت نکند.
کمپین ترامپ با علم به همین نکته بعد از کنوانسیون ملی دموکراتها حمله سنگینی را علیه بایدن و هریس آغاز کرد و با تلاش برای تغییر کانون دعوا از کرونا به سیاست خارجی و بهره برداری از بی نظمیهای ناشی از اعتراضات توانست فاصله قبلی با بایدن را کاهش دهد. کمپین ترامپ در بیان خیلی ساده رای دهندگان مردد آمریکایی را با این پرسش بزرگ مواجه کرد که به خاطر کدام خصوصیت مثبت بایدن میخواهید به او رای دهید؟ حتی اگر ترامپ آن اهریمنی باشد که دموکراتها و کمپین بایدن تصور میکنند؛ بایدن کدام خصوصیت برجسته را برای مردم عادی غیر سیاسی (یا بخش قابل توجهی از آرای مردود) دارد که به خاطر آن به او رای دهند؟
امکاناتی که ترامپ در مقام رئیسجمهوری مستقر در اختیار دارد به او این توانایی را میدهد که حرف و پیام انتخاباتی خود را با سرعت و قدرت و وسعت بیشتری به گوش رای دهنده برساند در حالی که کمپین بایدن از این نظر ضعف ساختاری دارد. زیرا او رئیس جمهوری مستقر نیست بلکه رقیب رئیس جمهوری مستقر است.
نکته دوم این است که استراتژی کلی کمپین بایدن درگیر نشدن با ترامپ است تا فرصت قدرت نمایی و تخریب بایدن را از شخص ترامپ بگیرد. این استراتژی معمولا در شرایطی بکار گرفته میشود که رقیب بیش از حد منفور و دارای آرای منفی قطعی است و در طرف مقابل نامزد مطلوب دارای نکات و ویژگیهای مثبت قابل توجهی است.
مثلا اکرم امام اوغلو نامزد شهرداری استانبول در برابر بن علی ییلدیریم نامزد حزب حاکم AKP و نخست وزیر سابق این استراتژی را در پیش گرفت و موفق شد. به این دلیل که جوان تر، خوش سخنتر و فعالتر از بن علی بود.
اما کارآمدی این استراتژی در شرایطی که بایدن برای رایدهنده مردد مزیت ویژهای ندارد و حتی معاون او هم چندان جوان نیست محل تردید جدی است. اگر این استراتژی با این هدف طراحی شده که حملات بایدن را به روزهای آخر کمپین موکول کند و در آن روزها یا مناظرهها چهره جدید و شگفت آوری از بایدن معرفی کند؛ شاید بتوان از آن دفاع کرد. اما به نظر میرسد در حالت کلی درگیر نشدن استراتژی مناسبی برای شکست دادن رئیس جمهوری مستقر نباشد. مگر آن که نفرت واقعی رای دهندگان از او چنان زیاد باشد که این استراتژی موفق شود.
پیام کمپین بایدن بازگشت به شرایط عادی است و لذا بزرگترین مزیت ممکن را در برابر ترامپ عادی و طبیعی و نرمال بودن معرفی کرده است. در حالی که مثلا در داستان امام اوغلو بزرگترین مزیت او جوانی، خوش تیپی، سخنوری و انرژی بیشتر تعریف شده بود. درست مثل بیل کلینتون در برابر جرج بوش پدر در ۱۹۹۲.
استراتژی درگیر نشدن آن هم با این فرض که رقیبی مثل ترامپ آدم عادی نیست باعث میشود رای دهنده مردد درباره حوادث مختلف آرا و نظرات دو نامزد را مقایسه کند. یعنی از نظر میزان دریافت اطلاعات برای تصمیم گیری عدم توازن به وجود میآید. یک طرف (یعنی ترامپ) حجم وسیعی از اطلاعات را درباره موضوعات مختلف به رای دهنده مردد میفرستد در حالی که طرف دیگر (یعنی بایدن) بدلیل استراتژی درگیر نشدن حجم اندکی از اطلاعات را ارسال میکند. در نتیجه رایدهنده مردد (مثل دو هفته قبل) انبوهی از اخبار و اطلاعات و داده درباره ترامپ دریافت میکند و در تصمیم خود مبنی بر حمایت از بایدن و رای دادن به او دچار تردید جدی میشود.
این درحالی است که مثلا مردی مثل برنی سندرز اساساً دنبال درگیر شدن و ارائه اطلاعات و توضیحات درباره انواع مسایل جامعه آمریکا بود.
بنا به دو دلیل ذکر شده بایدن در دو هفته گذشته در حفظ آرای مرددی که بیشتر جذب کرده بود دچار مشکل جدی شده است و اگر این روند ادامه پیدا کند اثرگذاری مناظرههای انتخاباتی بر نتیجه کلی انتخابات بیشتر خواهد شد و اگر بایدن نتواند در مناظرهها قدرتمندتر از ترامپ وارد شود شکست او قطعی است. مگر آن که کمپین بایدن عامدانه سطح انتظارات را از بایدن پایین آورده باشد تا در مناظرهها آرای مردد را با یک شگفتی مواجه کند.
دو هفته آینده زمان سرنوشت سازی در کارزار انتخاباتی بایدن و ترامپ است، زیرا پیش از مناظرهها باید تمام توان خود را برای جلب آرای مردد بکار گیرند. ادامه روند موجود بی تردید به ضرر بایدن است و کمپین او باید ابتکار عمل خاصی را در دوهفته آینده در پیش گیرد.
رحمن قهرمانپور
ارسال نظر