۱۰۲۳۳۶
۹ نظر
۵۰۰۴
۹ نظر
۵۰۰۴
پ

اسارت خانم دکتر در شکنجه‌ گاه شوهر روانی

خانم دکتر وقتی با هم‌دانشگاهی‌اش سر سفره عقد نشست نمی‌دانست در شکنجه‌گاه وی زندانی خواهد شد.

روزنامه ایران: خانم دکتر وقتی با هم‌دانشگاهی‌اش سر سفره عقد نشست نمی‌دانست در شکنجه‌گاه وی زندانی خواهد شد.

این خانم دکتر وقتی در برابر بازپرس امجدیان ایستاد، گفت: حدود چهار سال پیش که دانشجوی پزشکی بودم در دانشگاه خیلی اتفاقی با یکی از همکلاسی‌هایم به نام «امیر» آشنا شدم.

هنوز مدت زیادی از آشنایی ما نگذشته بود که وی نسبت به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد ازدواج داد.از آنجا که من نیز به وی علاقه‌مند بودم، وقتی می‌دیدم امیر از موقعیت اجتماعی و آینده درخشانی برخوردار است، پذیرفتم با هم ازدواج کنیم.

وی افزود: امیر با پدر و مادرش به خواستگاری‌ام آمد. همه چیز به خوبی و شادی گذشت و من بدون این‌که تحقیقی کنم با مهریه هزار سکه طلا به عقدش درآمدم و پس از برگزاری جشن عروسی، راهی خانه بخت شدم. همزمان من و امیر در رشته پزشکی فارغ‌التحصیل شدیم.

اوایل زندگی آرام و خوبی داشتیم به طوری که دیگران نسبت به ما حسادت می‌کردند. همیشه تصور داشتم خوشبخت‌ترین زن دنیا هستم و با بهترین مرد دنیا ازدواج کرده‌ام.

این خانم دکتر به آرامی ادامه داد: تا این‌که من عضو هیأت علمی دانشگاهی که در آن تدریس می‌کردم، شدم. از آن زمان به بعد امیر با من بنای ناسازگاری گذاشت و خیلی زود اخلاق و رفتارش تغییر کرد و خواست من دیگر برای تدریس به دانشگاه نروم. من اعتراض کرده و نپذیرفتم و سعی کردم وی را متقاعد کنم.

امیر در آزمون هیأت علمی دانشگاه شرکت کرد اما مردود شد و همین باعث شد شوهرم با مشت و لگد به جان من بیفتد.وی گفت تو باید به طور کلی بی‌خیال کارت شوی و کار به جایی کشید که مرا یک ماه در خانه زندانی کرد و اجازه نداد سرکار بروم. هر وقت پدر و مادرم با من تماس تلفنی می‌گرفتند کنارم می‌ایستاد که من ماجرای درگیری و زندانی شدنم را به آنان نگویم.

ابتدا فکر می‌کردم اخلاق و رفتارش تغییر خواهد کرد و همان همسر ایده‌آل قبلی می‌شود اما هر چه می‌گذشت خشن‌تر و شکاک‌تر می‌شد تا این‌که چند وقت پیش متوجه شدم امیر بیماری پارانوئید دارد و تحت نظر روانپزشک است.

خیلی ناراحت شدم چرا که همسرم سال‌ها به این بیماری دچار بود و خانواده‌اش از من پنهان کرده بودند اما باز هم چون دوستش داشتم صبر کردم و به امید این‌که بهتر شود بداخلاقی‌هایش را تحمل کردم.

خانم دکتر گفت: حالا دیگر به تنگ آمده‌ام و تحملم تمام شده است. وی با سوراخ کردن لوله گاز خانه قصد به آتش کشیدن من و خانه را داشت که خوشبختانه توانستم خودم را نجات دهم. حالا با این مرد که بیماری پارانوئید دارد و چندین بار قصد کشتن مرا داشته، ادامه زندگی برایم غیرممکن است و از وی شکایت دارم.

بازپرس امجدیان با شنیدن ادعاهای خانم دکتر، مرد پزشک را به دادسرا احضار کرد تا به بررسی مدارک بیماری و رفتارهای خشونت‌آمیز وی در خانه بپردازد و تصمیم نهایی را بگیرد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • شادی

    مردای حسوووووود.

  • علي

    تو رو خدا ببين كيا ميرن تو هيئت علمي !!! شوهر ادم رواني باشه چي ميكشن شاگرداش....

    پاسخ ها

    • بدون نام

      چه ربطی داره! !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  • بدون نام

    ولی من فک میکنم شاگردای اون خانم کمترین ضررمیبرن چون خانماهمیشه یادگرفتن خیلی قوی باشن ودرضمن هرچه بیشتراذیت بشن کمتراذیت میکنن،اماخداوندبه مراجعین این آقای به اصطلاح دکتررحم کنن

  • بدون نام

    ديوانگى و تحصيل در رشته پزشکی.....!!!!

  • نسیبه

    خدا به دادش برسه

  • دلناز

    شوهر منم دو قطبیه منم قربانی بی صداقتی خودش و خونوادش شدم
    دارم ازش حدا میشم
    من خانم دکترو درک میکنم زندگی با آدم روانی غیر قابل تحمله.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      من یه خواستگار دوقطبی دارم. چه کا رکنم؟ رفتارش خیلی خوبه.

  • کتک

    این زنارو باید هرروز کتک زد

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج