پشیمانی اصولگرایان از قدرت دادن به پایداریها
«محمود احمدينژاد» زماني که اين نام مطرح ميشود، در اذهان بسياري از افراد جامعه ادعاي هالهنور و بگمبگم نقش ميبندد. وقتي تقويم روزهايي را که او رئيس دولت بود ورق ميزنيم، خانهنشيني ۱۲ روزه او يادآوري ميشود. حکايت اين خانهنشيني حواشي بسياري را در پي داشت. بعد از اين بود که برخي از چهرههاي اصولگرا احساس تکليف کردند و گروهي تحت عنوان پايداري را تشکيل دادند.
روزنامه آرمان ملي: «محمود احمدينژاد» زماني که اين نام مطرح ميشود، در اذهان بسياري از افراد جامعه ادعاي هالهنور و بگمبگم نقش ميبندد. وقتي تقويم روزهايي را که او رئيس دولت بود ورق ميزنيم، خانهنشيني ۱۲ روزه او يادآوري ميشود. حکايت اين خانهنشيني حواشي بسياري را در پي داشت. بعد از اين بود که برخي از چهرههاي اصولگرا احساس تکليف کردند و گروهي تحت عنوان پايداري را تشکيل دادند.
اعضاي اين گروه را ميتوان اخراجيهاي دولت نهم هم محسوب کرد، افرادي که به تعبير خود اصولگرايان، بدنه آن از افرادي شکل دادهاند، که داراي تفکر راديکال هستند. اين طيف در ۶ مرداد ۹۰ بهطور رسمي با انتشار بيانيهاي اعلام موجوديت کرد. پايداريچيها از همان ابتدا ساز مخالفت و جدايي از در اردوگاه اصولگرايان را نواختند. اين مجموعه حاضر به فعاليت زير پرچم جبهه متحد اصولگرايان نشد و با ادامه فعاليت مستقل، تصميم به ارائه ليست جداگانه از نامزدهاي مورد حمايت خود در انتخابات مجلس نهم، در اولين اقدام جديشان پردهبرداري کردند. حال اين گروه بعد از غيبت اصلاحطلبان در انتخابات ۹۸ مسير را براي نقشآفريني مساعد دانستند. شرايط موجود در آن انتخابات سبب شد تا برخي اعضاي اين طيف روي فرش قرمزي که براي ورود به مجلس پهن شده بود گام بگذارند. پايداريچيها در حالي وارد پارلمان سبز شدند که ورود به بهارستان در نبود اصلاحطلبان و مشارکت پايين در انتخابات کار دشواري نبود.
کاسه داغتر از آش
پايداريچيها در همان زمان تشکيل، جريان و تفکر اصلاحطلبي را غربزده خطاب کردند. در آن ايام اين سخنان به مذاق خيليها خوش ميآمد، محمود احمدينژاد در راس قدرت بود و منتقدان را خار و خاشاک خطاب کرد. در آن ايام با سياستهايي که او و حلقه اطرافيانش داشتند به هر فردي منتقد خودشان انگ فتنهگر ميزدند و زيست سياسي را براي اعضاي جريان رقيب و منتقدانشان سخت و حتي غيرممکن ميکردند.
جبهه پايداري در مرامنامه خود بيزاري از جريان انحرافي (طيف محمود احمدينژاد) را که به فرقه زنبيليون شهره شد هم ذکر کرده بودند. مشي و منش اين جريان چنين بود که حتي همفکرانشان در اردوگاه راست هم آنها را به باد انتقاد گرفته و خود را تافته جدابافته از اين جريان قلمداد ميکنند. با ظهور جريان پايداري، بسياري از اصولگرايان در رسانههاي منتسب به خودشان و حتي سخنرانيهايشان نسبتبه عملکرد و موضع گيرهاي اعضاي جبهه پايداري انتقاد کردند.
بازي به روش پايداريچيها
حضور پايداريچيها در پارلمان سبب شده که اين جريان در اردوگاه اصولگرايان وزنه قدرت و دامنه نفوذ خود را گسترش دهند، شايد اگر به ليست نمايندگان مجلس يازدهم نگاهي اجمالي انداخته شود اين نتيجه حاصل ميشود که افراد کمتري در اين مجلس مستقيم عنوان کردهاند که عضو پايداري هستند اما اينگونه نيست. پايداريها تحت عنوان مستقل و اصولگرا خود را معرفي کردند و اين يکي از شگردهاي آنها به حساب ميآيد. مجلس دهم هم در لقاي پرچم اصلاحات و ليست اميد همين تاکتيک را اجرا کردند، و پس از ورود اعلام کردند که مستقل يا... هستند. اين روزها اسامي مختلفي از سوي جريان اصولگرا براي انتخابات ۱۴۰۰ از محافل رسمي يا غيررسمي مطرح ميشود. اما سوال اين است که آيا اين جبهه به محور برنامهريز جريان اصولگرايي بدل شده است؟
درست است که در بزنگاه، اصولگرايان مجبور به باجدهي به پايداريها شدهاند که به زيادهخواهي و بازيبرهمزني شهرهاند اما در رخدادي مانند انتخاب نامزد نهايي رئيسجمهوري، طيف پايداري تکخال بازي نيست و در بهترين حالت حامي گزينهاي است که ميداند نظر مثبتي در برخي مراکز قدرت درباره آن وجود دارد. اصولگرايي طيفهاي ديگري هم دارد که در تعيين گزينه نهايي اثرگذارند و برآيند يک اجماع نهايي به انتخاب گزينه مدنظر منجر ميشود؛ پايداريها از هر تلاشي براي اثرگذاري استفاده ميکنند مثلا در انتخابات ۹۶ که براي انتخاب نامزد دست به رايگيري زدند، لابي پايداري- رهپويان در حذف گزينههاي ديگر بسيار موثر بود. در ضمن در شرايط بدون رقيب يا حضور رقباي کمرمق جناح مقابل با شانس کم به دلايل مختلف اين احتمال وجود دارد که اصلا اجماعي انجام نشود و تعدد در گزينههاي نامزدهاي اصولگرا رخ دهد که با هم رقابت کنند.
مانند سال ۹۲ که نشان ميداد بازي بهتنهايي دست جبهه پايداري نيست. مرور آن انتخابات بهخوبي اين ادعا را تاييد ميکند. گزينه اول آنها کامران لنکراني بود که از سوي شوراي نگهبان ردصلاحيت شد، بعد به سمت سعيد جليلي رفتند؛ ولي، چون نظر ديگران بر حمايت از قاليباف بود، رايها شکست و آنها در نهايت انتخابات را باختند. ردصلاحيت لنکراني، گزينه نخست جبهه پايداري، آنان را به انزوا و شکست کشاند.
حرکت ايذايي پايداريچيها
پايداري از همان روزهاي نخست با تکرويهايي که انجام دادند، بذر اختلاف و نفاق را در اردوگاه راست کاشتند. اما اصولگرايان نيز به ظاهر به اين نتيجه رسيدهاند که اگر قرار است به زيست سياسي خود ادامه دهند، تا از هماکنون همانند سال ۹۲ در خرداد ۱۴۰۰ بازنده بازي نباشند. شنيدهها حکايت از اين دارد که اصولگرايان تصميم گرفتهاند که به نوعي با اين گروه کنار بيايند؛ البته با اين رويکرد که افسار لجامگسيخته اين جريان را به نوعي کنترل کنند و شواهد حکايت از اين دارد که با آنها وارد مشورت شدهاند تا در معرفي کانديدا مدنظر بازي را بهنفع خود تمام کنند. اما نبايد از خاطر برد که فرد پنهان پايداريها همان احمدينژاد است، با اين تفاسير بايد اذعان داشت پايداريها در حال بازي کردن نقش هستند و به نوعي حرکات ايذايي انجام ميدهند و عکس آنچه را اجرا ميکنند که از آن سخن ميگويند.
نظر کاربران
انتخاب اقای بذر پاش دادن باج اقای قالیبافی ها به پایداری ها بود
پاسخ ها
آفرین. قربون آدم چیز فهم. از سواد سیاسی شما، خوشم آمد. درود بر شما.
از آنجایی که تمامی مهره های اصلاحات، رد صلاحیت خواهند شد، بازی یکطرفه و به نفع اصول گرایان است. حالا جبهه پایداری نامزد دلخواه خود را هم معرفی کند، مطمئن هستم اصول گراهای اصلی، باج نخواهند داد ولی وای از روزی که نوه امام یا لاریجانی بشه گزینه اصلاحات، اون موقع اصول گرایان باید باهم کنار بیاند.
پاسخ ها
اگر هم تایید صلاحیت بشوند و رآی هم بیاورند مجلس اصولگرا با اصلاح طلبان همراهی نمیکند
آرمان جان خودت تنها برو رای بده حالشو ببر برای دوستانت تعریف کن....
در غیاب سیاسیون بزرگ اینها میدان را خالی و خود نمایی میکنند.